فرصت غرب برای متوقف کردن پوتین!/ پلن روسیه برای فروپاشی ناتو
به گزارش اقتصادنیوز، جنگ اوکراین تنها مرحله اول درگیری گستردهتر بین دموکراسیهای غربی و یک محور نوظهور متشکل از روسیه و متحدانش است. و در حالی که غرب از برتری اقتصادی، نظامی و تکنولوژیکی برخوردار است، اما در آستانه هدر دادن مزایای خود و پرداخت بهای بسیار بیشتر قرار دارد.اوایل این ماه، دولت جو بایدن به کنگره هشدار داد که ایالات متحده برای ارسال کمک و تسلیحات به اوکراین در حال زمان کشی است. پیشتر، والری زالوژنی، ژنرال ارشد اوکراینی در باب شکست قریب الوقوع اوکراین هشدار داده بود.
پس لرزه های انفعال غرب
به نوشته ریسپانسیبل استیت کرفت، داده ها داستان متفاوتی را بیان می کنند. ارتش اوکراین در خنثی کردن تجهیزات روسی به طور قابل توجهی موثرتر از روسیه در از بین بردن تسلیحات و تجهیزات اوکراینی عمل کرده است. علاوه بر این، اوکراین موفق شده تقریباً نیمی از سرزمینی را که در تابستان 2022 تحت کنترل روسیه بود، پس بگیرد.اما ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به عرضه تقریباً نامحدودی از توپ دسترسی دارد. اگرچه زیرساختهای لجستیکی روسیه (حتی در سیبری) آسیبپذیر است، اما کارخانههای اسلحهسازی این کشور که دور از خطوط مقدم قرار دارند، تا حد زیادی دست نخورده باقی میمانند. تأخیر در ارسال تسلیحات غربی به اوکراین، روسیه را قادر ساخت تا سامانههای دفاعی قوی در سرزمینهای اشغالی اوکراین بسازد و مانع از حمله متقابل اوکراین در سال 2023 شود.
علاوه بر این، روسیه در حال افزایش تولید تسلیحات است. بودجه نظامی این کشور برای سال 2024 حداقل 120 میلیارد دلار پیش بینی می شود، در مقایسه با 76-77 میلیارد دلار در سال های 2022-2023 و 48 میلیارد دلار در سال 2021. روسیه همچنین به سرعت خود را با جنگ مدرن تطبیق داده است: بر اساس برخی برآوردها، این کشور ظرفیت استقرار بیست هزار تا 350 هزار پهپاد در خط مقدم برخورداراست.این واقعیت که پوتین معاهدات متعددی را نقض کرده است، اعتبار هر توافقی را زیر سوال می برد. اما برای تعیین اینکه آیا صلح پایدار امکان پذیر است یا خیر، مهم است که اهداف استراتژیک روسیه را در نظر بگیریم.
تکرار تراژدی سال 1920
اول، روسیه مذاکره با اوکراین را دنبال نکرده است. خواستار تسلیم کامل است. به همین دلیل "توافق صلح" منجر به نابودی اوکراین و اجرای طرح های اولیه روسیه برای ترور و قحطی جمعی می شود که یادآور جنایات اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1920 و قحطی جمعی میلیون ها اوکراینی در طول هولودومور در اوایل دهه 1930 است. قتلعامهای وحشتناک در بوچا و بسیاری دیگر از شهرها و روستاهای اوکراین، همراه با دهها هزار کودک اوکراینی که طبق گزارشها توسط روسیه ربوده شدهاند، ظلم غیرقابل تصور «آزادیبخشهای» روسی را نشان میدهد.دوم، جنگ اوکراین تنها مرحله اول درگیری گستردهتر بین دموکراسیهای غربی و «محور شرارت» جدیدی است که روسیه و متحدانش را تشکیل میدهد. همانطور که کریستین مولینگ و توربن شوتز اخیرا بیان کردند، سوال پیش روی ناتو و آلمان این نیست که آیا درگیری به یک جنگ تمام عیار تبدیل خواهد شد یا نه.
تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد که پس از توقف خصومت ها در اوکراین، روسیه به 6 تا 10 سال برای ایجاد قابلیت های نظامی لازم برای حمله متعارف به ناتو نیاز دارد. اما حمله ترکیبی روسیه به کشورهای ناتو در حال حاضر به خوبی در حال انجام است. در چند سال گذشته، روسیه با انتشار اطلاعات نادرست و حمایت از احزاب پوپولیست چپ افراطی و راست افراطی در سراسر غرب تلاش کرده دموکراسی های لیبرال را تضعیف کند. همچنین تروریسم را فعال می کند. استراتژی روسیه متکی بر دوقطبی شدن دموکراسیها، خسته شدن از جنگ در اوکراین و انتخاب دولتهای پوپولیست یا طرفدار روسیه است که نهادهای آنها را تضعیف میکنند.
فرصتی برای متوقف کردن هیتلر قرن
لیبرال دموکراسی ها باید با این واقعیت تلخ مقابله کنند. پوتین جاه طلبی های امپراتوری خود را پنهان نکرده و مذاکرات صلح حملاتش را متوقف نخواهد کرد. همانطور که تلاش آدولف هیتلر برای کسب قدرت با توافق مونیخ به پایان نرسید، جنگ پوتین علیه غرب به سادگی پایان نخواهد یافت. اگر رهبران غربی می خواهند از جنایات مشابه در داخل مرزهای خود جلوگیری کنند، باید از اوکراین تا شکست روسیه حمایت کنند.همانطور که زالوژنی خاطرنشان کرد، اوکراین برای مقابله با جنگ فرسایشی روسیه به منابع و سلاح های پیشرفته بیشتری نیاز دارد.
اگرچه روسیه و متحدانش ممکن است ترسناک به نظر برسند، اما از نظر اقتصادی، نظامی و فناوری ضعیف تر از لیبرال دموکراسی های جهان هستند. اما کشورهای غربی نباید مزیت مهم خود را هدر دهند. درگیریهای سیاسی در غرب روسیه و متحدانش را قدرتمند میکند و آنها را قادر میسازد تا درگیریهای بیشتری را برانگیزند و منابع نظامی، مالی و عاطفی دموکراسیهای غربی را بیشتر تحت فشار قرار دهند.روانشیسم روسیه را می توان و باید در اوکراین شکست داد. منظور زالوژنی این بود که برای رسیدن به این نتیجه، دوران حمایت های مقطعی باید پایان یابد.