اگر پیش از جنگ اوکراین میتوانستیم منتظر احیای برجام باشیم الان دیگر موقعیت آن وجود ندارد!
به گزارش اقتصادنیوز بعد از شروع جنگ اسرائیل و فلسطین، اغلب تحلیلگران وقایع جهان را با لنز دیگری دنبال میکنند و به دنبال تاثیر این تحول بر معادلات جهان هستند. همچنین گفته میشود که بعد از گذار از این دوره، دیگر نظم سابق جهانی نمیتواند پاسخگو باشد و نظم دیگری جایگزین آن میشود.
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی در دوره پیشین مجلس شورای اسلامی در این زمینه تاکید کرد توضیح داد که بسیاری مدعی شدند بعد از جنگ اسرائیل و فلسطین دنیا روی دیگری خواهد داشت اما باید به قبلتر یعنی جنگ روسیه و اوکراین و شاخ و شانه کشیدن کره شمالی و جنوبی بازگردیم؛ با توجه به این مسائل میتوان گفت که دنیا شرایط تازهای را خواهد دید.
ویژگیهای نظم جدید
این کارشناس درباره ویژگیهای دنیای امروز توضیح داد:« اولین ویژگی این است که به دوره قدرت دولتها بازمیگردیم؛ زیرا دولتها ناچار هستند قدرت خود را افزایش دهند. در این راستا اغلب کشورها در دنیا بودجه نظامی خود را افزایش میدهند و شاهد افزایش تجهیزات و آزمایشهای تسلیحاتی خواهیم بود و در نهایت یک نظم آنارشیکتر حاکم میشود. یعنی هرج و مرج بیشتری در دنیا صورت میگیرد که در این شرایط، شورای امنیت سازمان ملل متحد نمیتواند قطعنامه اثرگذاری بدهد. زیرا تحولات بر اساس منافع دولتها پیش خواهد رفت.»
رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی ادامه داد:« تحولات دنیا را باید در قالب چنین نظمی بررسی کرد وایران هم از این قضیه مستثنی نیست. درواقع اگر پیش از جنگ اوکراین میتوانستیم منتظر احیای برجام باشیم الان دیگر موقعیت آن وجود ندارد.»
وی توضیح داد که در فاصله تولید سوخت 5 درصد تا الان که سوخت 60درصد تولید میکنیم، چندین اقدام نظامی و خرابکارانه از سمت اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران صورت گرفته است.
رئیسپیشین کمیسیون امنیت ملی تاکید کرد که اگر مسئولان ایرانی بخواهند دوباره وارد مذاکرات با غرب شوند در موضوع هستهای میتوانند پایه را بر سوخت 60درصد و تولیدات مربوطه قرار دهند. در این شرایط آمریکا ناچار است انتخاب کند و ایران میتواند تبدیل به کشوری شود که با سوخت 60درصد، یکی از کانونهای تولید سوخت هستهای برای ناوبری دریایی در دنیا باشد. حتی ایران میتواند بپذیرد که این کار را کنسرسیومی انجام دهد و پایه آن برای سوخت زیردریایی در ایران باشد.
در ادامه فلاحتپیشه به اشتباهات راهبردی آمریکا در قبال ایران پرداخت و توضیح داد:« آمریکاییها یک مدت بعد از انقلاب، ایران را درگیر جنگ کردند و در تطویل جنگ نقش داشتند. دهه 90 به این سو سیاست مهار ایران را در پیش گرفتند؛ ابتدا مهار دوگانه ایران و عراق و بعد از آن از سال دوهزار به بعد ایران هراسی را در دستورکار قرار دادند.»
وی با اشاره به اینکه امروز ایران یک نقش تاثیرگذار در منطقه دارد، گفت:« اگر آمریکاییها بخواهند نوواقعگرایانه عمل کنند باید تنشها را با ایران به صورت بنیادین حل و فصل کنند.»
احتمال تقابل هستهای ایران و اسرائیل
فلاحتپیشه معتقد است که اگر اوضاع بعد از این باز هم آنارشیک بماند و یک نظم منطقهای و بینالمللی حاکم نباشد و اگر در تلآویو کماکان گروه آخرالزمانی حاکم باشند، باید منتظر باشیم یک زمانی اوضاع بهم بریزد و چالش نهایی صورت بگیرد. وی افزود:« درواقع شاید این گروه به این بیاندیشند که شخمی که در غزه زدند را در تهران نیز بزنند؛ طبیعتا در این شرایط در ایران گرایش به سمت تولید بمب هستهای جدیتر و واقعیتر میشود. زیرا در چالش نهایی صرفا چالش بین بمب اتمها را میبینیم. در این بین کشوری مانند آمریکا نمیتواند کشورهای دیگر را منع کند که مثل رژیم اسرائیل به توان راهبردی نظامی نرسند.» به گفته فلاحتپیشه، اسرائیل با این رویکرد جنگطلبانهای که در جنگ علیه غزه از آن میبینیم اگر کماکان به فلسفه آخرالزمانی مجهز باشد، ایران هم مجبور میشود بزرگترین راهبردهای مقابله را در دستورکار قرار دهد.
این کارشناس در ادامه توضیح داد:« آمریکا باید یک سازوکار مطمئنه را شکل دهد که در آن ایران عملا به عنوان یک بازیگر بتواند نقش خود را ایفا کند. به خاطر سیاستهای واشنگتن، ایران مجبور شده در کل منطقه سنگربندی کند. در طول تاریخ بعد از جنگ ایران و عراق در هیچ جای دنیا کشوری وجود ندارد که به اندازه ایران تهدید به حمله نظامی شده باشد. » وی معتقد است که ایران این کار را به خوبی انجام داده و شاهراههای استراتژیک آبی و خاکی را سنگربندی کرده است. لذا اگر آمریکاییها یک سنگر بوکمال را از دست بدهند ایران به راحتی تا مرز اسرائیل رفته است.
ساختمان بدون ستون سازش
رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس با اشاره به طرح ابراهیم توضیح داد که حضور کاملا یک جانبه آمریکا در تبانی با اعراب و در ائتلاف کاملا غیرعادلانه با اسرائیل، موجودیت ایران را تهدید میکند. درواقع سیاست آمریکا در منطقه به گونهای تنظیم شده بود که میخواست نقش ایران را نادیده بگیرد و مهمترین نمود آن نیز در صلح آبراهام بود.» رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی تشریح کرد:« اگر یک ساختمان بدون ستون باشد سرانجام فرومیریزد و روند سازش اعراب و اسرائیل نیز مانند یک ساختمان بدون ستون بود.»
فلاحتپیشه به دلخوری حماس از اعراب نیز پرداخت و گفت:«محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی یک ماه قبل از شروع جنگ حرفی را زد که انور سادات در زمان امضای قرارداد کمپ دیوید بیان کرده بود. سادات گفته بود سعی میکنیم مشکلات فلسطینیان را حل کنیم اما اسمی از کشور فلسطین نیاورد و فلسطین را قربانی یک سازوکار ملی کرد. بنسلمان هم گفت که اسرائیل صاحب نقش باشد و فلسطینیها نیز زندگی بهتری داشته باشند.»
به گفته این کارشناس، بنابراین حماس که بعد از سال 2005 به اعراب نزدیک شده بود، احساس کرد دور خورده است. حتی قطر در مسیر سازش وعده داده بود که حماس را کنترل خواهد کرد و این موضوع برای حماس قابل پذیرش نبود. لذا جنگ هفت اکتبر، واکنشی بود به عربستان، قطر و دیگر کشورهای عربی.
رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی در نهایت با اشاره به فرو ریختن اسکلت روند سازش گفت:« امروز با این اتفاقات، مسیر تحولات به روند طبیعی خود بازگشته است.»