10 هایریسک جهان در 2024 به روایت فارن پالیسی/ ترامپ در کمین است؟
نشریه فارنپالیسی هفتمین نسخه سالانه «10 ریسک برتر جهانی» خود را منتشر کرده است. در پیشبینیهای قبلی، به گسترش جنگهای کوچک، ناامنی غذایی، بدهیهای کشورهای در حال توسعه و تأثیرات فزاینده تغییرات آبوهوایی توجه شده بود. این یک وضعیت چندبحرانی مداوم است که مشخصه زمان ماست: سیستم جهانی پس از جنگ جهانی دوم که ایالات متحده مهندس آن بوده است در حال گسستن است. در سال 2024 نشانههای بیشتری از این بی نظمی و نزاع ظاهر میشود.
اکوایران در ترجمه این مطلب آورده است:با توجه به اعتبار و کیفیت اطلاعات به کار گرفته شده، اطمینان بالایی به احتمالات مطرح شده برای هر بحران وجود دارد، با این حال مانند همه ارزیابیهای اطلاعاتی، همچنان احتمال اشتباه وجود دارد. اکوایران این گزارش سالانه را در دو بخش ترجمه کرده است که در ادامه قسمت اول آن را میخوانید.
1- دومین دهه از دست رفته برای آفریقا
متأسفانه بسیاری از روندهای مخرب جهانی در آفریقا با هم ادغام میشوند. بحرانهای بدهی غیرقابل حل، خشکشدن جریان سرمایه، تأثیرات فزاینده تغییرات آب و هوایی و خشکسالی گسترده، و درگیری و بیثباتی سیاسی اکنون در بخش وسیعی از قاره شیوع پیدا کرده است، از ساحل آفریقا و نیجر گرفته تا سودان جنوبی و اتیوپی.
طبق پیش بینیها، تا سال 2050، یک چهارم جمعیت جهان آفریقایی خواهند بود و پیش بینی میشود که یک میلیارد نفر در سن کار 25 تا 59 سال باشند، و به گفته سازمان ملل، «سهم آن از نیروی کار جهان از 12 درصد به 23 درصد افزایش یابد». در صورت عدم رشد اقتصادی بیشتر و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر، خطر تبدیل شدن ثروت جمعیتی آفریقا به یک بار روی دوش منطقه و همچنین جهان ادامه خواهد یافت.
در حالی که اقتصاد جهانی به طور فزاینده ای پراکنده، حمایت گرایانه و منطقه محور میشود، توسعه آفریقا چالش برانگیزتر خواهد شد. اعضای جامعه جهانی باید آفریقا را به عنوان بخشی اساسی از آینده خود ببینند و با کشورهای آفریقایی بیشتر سرمایه گذاری و تجارت کنند. متنوع شدن تجارت قاره با آسیا فرصتهای جدیدی را فراهم میکند که لزوماً با الگوهای تجاری کنونی متمرکز بر اروپا و آمریکا در رقابت نیست. اما درگیریها، تغییرات آب و هوایی، و محیط جهانی غیر دوستانهتر، بهبود و توسعه اقتصادی را دشوارتر میکند.
احتمال اینکه آفریقا دچار معضلات در توسعه شود:
2- ترامپ 2.0
دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده، چشم انداز خوبی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 آمریکا دارد. در داخل کشور، جاهطلبیهای اقتدارگرایانه ترامپ حتی جاهطلبانهتر خواهد شد. در سطح بین المللی، ترامپ قصد دارد برنامه «ضد گلوبالیسم» خود را دنبال کند، البته بیشتر یکجانبه گرا تا انزواگرا. تحت ریاست جمهوری ترامپ، ایالات متحده احتمالا به کمک به اوکراین پایان می دهد، روابط خود را با مسکو تجدید میکند. ترامپ ممکن است دوباره تلاش کند تا با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی درباره تسلیحات هستهای به توافق برسد.
در صورت به قدرت رسیدن ترامپ، کل غرب ممکن است از مسیر بین المللی دیرینه خود منحرف شود. او اشاره کرده است که میخواهد ایالات متحده نقش خود در ناتو را ترک کند یا کاهش دهد (به عنوان مثال، تعهد ایالات متحده به ماده 5 پیمان آتلانتیک شمالی را تعلیق کند) و تهدید به خروج نیروهای آمریکایی از کره جنوبی و ژاپن را مطرح کرده است. به طور گستردهتر، ترامپ پیشنهاد داده است که تعرفه 10 درصدی بر تمام واردات آمریکا اعمال شود. این گام به جنگ تجاری دامن میزند و حمایت از نهادهای بین المللی را محدود میکند. اگر دموکراتها مجلس نمایندگان را به دست آورند و/یا سنا را حفظ کنند، میتوانند اقدامات ترامپ را محدود کنند.
احتمال اخلال ترامپ:
3- بنبست در اوکراین
سال 2023 شاهد یک ضدحمله ناامیدکننده از سوی اوکراین بود که به یک جنگ فرسایشی با سود یا زیان اندک بدل شد. اوکراین در شکستن محاصره دریای سیاه و حمله به اهدافی در کریمه و خاک روسیه موفقتر بوده است، اما اقتصاد جنگی پوتین از زمان آغاز جنگ، تولیدات نظامی خود را گسترش داده است. دستاوردهای ارضی جزئی با کاهش حمایت ایالات متحده و اتحادیه اروپا همراه شده است که تا حدی به دلیل عدم موفقیت اوکراین و همچنین افزایش مخالفت جمهوریخواهان بوده است.
جنگ غیرقابل پیشبینی است و سال 2024 میتواند شاهد موفقیتهای بزرگتری برای اوکراین باشد و چالشهای جدیدی برای پایداری نظامی روسیه ایجاد کند. واشنگتن از بی توجهی نیروهای اوکراینی به توصیه ایالات متحده در مورد تجمیع نیروها در جنوب ناامید شد، اقدامی که میتوانست خط دفاعی روسیه را بشکند و کنترل مسکو بر کریمه را تهدید کند و یک ضربه روانی به پوتین وارد کند. اگر سال 2024 سال ناامیدکننده دیگری برای اوکراینیها باشد، فشار غرب بر کیف برای مذاکرات آتش بس به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت.
پوتین احتمالاً میخواهد منتظر احتمال ریاستجمهوری ترامپ باشد، که در این صورت ممکن است تحت فشار شدید ایالات متحده برای توقف جنگ قرار گیرد، اما میتواند انتظار امتیازات مطلوبتری را در یک توافق صلح داشته باشد. در این میان، استراتژی پوتین ممکن است به جای گرفتن قلمرو بیشتر، بر تشدید حملات پهپادی و موشکی به شهرها، زیرساختها و بنادر اوکراین، در تلاش برای نابودی اوکراین بهعنوان یک دولت-ملت کارآمد متمرکز شود. مشخص نیست که ایالات متحده یا ناتو چگونه به چنین رویکردی پاسخ خواهند داد.
احتمال بن بست و جنگ فرسایشی:
4- ادامه درگیری اسرائیل و فلسطین
ارتش اسرائیل ممکن است به حماس ضربه زده باشد، اما تخریب ساختمانها و زیرساختها، اکثر فلسطینیها را بیخانمان میکند و غزه را به کانونی برای عضوگیری حماس یا یک گروه جایگزین تبدیل میکند.
بعید است که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، پس از جنگ از نظر سیاسی جان سالم به در ببرد، اما جنبش محافظهکار اسرائیل به او نیازی ندارد و میتواند پس از او حتی تندروتر شود و راهحل دو کشور را عملاً غیر ممکن کند.
احتمال ادامه درگیری اسرائیل و فلسطین:
5- تغییرات آب و هوایی و شکاف جهانی
بر اساس آخرین گزارش سازمان ملل متحد، در مسیر کنونی جهانی، دما تا 2.9 درجه سانتیگراد از سطح قبل از صنعتی شدن بالاتر خواهد رفت. اگرچه رهبران جی7 در آوریل گذشته اهداف جمعی جدیدی را برای انرژیهای تجدیدپذیر تعیین کردند، اما گزارش سازمان ملل نشان میدهد که نابرابری همچنان بالاست: 10 درصد ثروتمندترین جمعیت جهان تقریباً نیمی از انتشار گازهای گلخانهای در سال 2021 را به خود اختصاص دادهاند، در حالی که 50 درصد فقیرترین آنها تنها 12 درصد را به خود اختصاص دادهاند.
کشورهای ثروتمند برای اولین بار در سال 2009 در اجلاس آب و هوای کپنهاگ وعده 100 میلیارد دلار در سال برای سازگاری کشورهای فقیرتر با آب و هوا را دادند. در آن زمان، کشورهای ثروتمند قول دادند که این مبلغ را تا سال 2020 تحویل دهند، که هنوز انجام نشده است.
در اجلاس COP28 پیشرفتهایی در جمع آوری سرمایه مورد نیاز برای سازگاری با تغییرات اقلیمی به دست آمد، اما هنوز راه زیادی در پیش است. بعید است که احساس نابرابری که در کشورهای در حال توسعه احساس میشود - که بسیاری از آنها بیشتر از کشورهای ثروتمند تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی هستند- از بین برود.
احتمال بدتر شدن تغییرات اقلیمی و عمیقتر شدن شکاف غرب- جنوب جهانی:
6- پیمان اوراسیا
تلاشها برای نامگذاری تحولات کنونی جهانی به عنوان اقتدارگرایی در مقابل دموکراسی، یا حتی دنیای چندقطبی در مقابل دنیای دوقطبی، در به تصویر کشیدن پیچیدگیهای دگرگونی چشم انداز ژئوپلیتیک ناکام هستند. بسیاری از قدرتهای میانی کلیدی در حال حاضر در تعقیب منافع خود چندجانبهگرا شدهاند، همانطور که روابط قوی عربستان سعودی با چین، مشارکت استراتژیک جامع ویتنام با ایالات متحده و چین، و هند در گروه بریکس نشان میدهد.
در این دنیای پراکنده، انبوهی از صف بندیهای جدید در حال شکلگیری هستند که هنوز به سطح اتحاد نمیرسند. خطرناکترین آنها برای غرب چیزی است که ما آن را پیمان اوراسیا مینامیم - یک گروهبندی سست و مبادلهای شامل دو عضو شورای امنیت، روسیه و چین، به همراه یک قدرت هستهای فعلی و یک قدرت هستهای بلقوه. وجه اشتراک این صفبندی مخالفت با قدرت ایالات متحده است، که هنوز یک اتحاد نیست - اما با این وجود برای غرب نگران کننده است.
احتمال تقویت پیمان اوراسیا:
7- در سایه انتخابات تایوان
چه اپوزیسیون و چه حزب حاکم دموکراتیک مترقی (DPP) در انتخابات ریاستجمهوری تایوان در 13 ژانویه پیروز شود، نتایج احتمالاً بر مخمصه تایوان و روابط ایالات متحده و چین تأثیر خواهد گذاشت. لای چینگ ته، نامزد حزب دموکراتیک خلق، بر خلاف رئیس جمهور محتاطتر فعلی تایوان، تسای اینگ ون، یک رهبر صریح و آشکارا طرفدار استقلال است، اگرچه او گفته است که به سیاستهای تسای ادامه خواهد داد.
چین که در ماههای اخیر فعالیتهای نظامی تهدیدآمیز خود را در قبال تایوان افزایش داده است (که احتمالاً تا انتخابات ژانویه ادامه خواهد داشت)، به احتمال زیاد نسبت به پیروزی دوباره حزب دموکراتیک خلق واکنش بیش از حد نشان خواهد داد و ارعاب نظامی، دیجیتالی و اقتصادی خود را به سطح جدیدی ارتقا خواهد داد.
در همین حال، تنشهای ایالات متحده و چین پس از نشست نوامبر بایدن و شی، کاهش یافته است با این حال پکن اقدامات دریایی قاطعانه خود را در دریای چین جنوبی یا نزدیک تایوان کاهش نداده است. ریاست جمهوری لای به احتمال زیاد این روندها را تقویت خواهد کرد. شعله ور شدن مجدد رویارویی ایالات متحده و چین، احتمالاً باعث افزایش چرخه کنش-واکنش میشود و میتواند دستاوردهای ناچیز نشست اخیر بایدن-شی را خنثی کند.
احتمال تاثیرگذاری انتخابات تایوان بر روابط آمریکا و چین:
8- سومین عصر هستهای
بحرانهای هستهای مانند بحران موشکی کوبا در سال 1962 در حافظه جمعی کم رنگ شدهاند. با تشدید تنشهای ایالات متحده و روسیه، چارچوب ثبات استراتژیک پس از جنگ سرد از بین رفته است و جنگ اوکراین این روابط را قطع کرده است و عملاً معاهدات «نیروهای متعارف» 1990 در اروپا و «نیروهای هستهای میانبرد» 1987 را باطل کرده است.
علاوه بر این، در اولین سالگرد حمله به اوکراین، مسکو اعلام کرد که مشارکت در پیمان «نیو استارت» را که استقرار هستهای ایالات متحده و روسیه را به 1550 کلاهک مستقر محدود میکند و در سال 2026 منقضی میشود، به حالت تعلیق در میآورد. پوتین همچنین قانونی را امضا کرد که روسیه را از معاهده منع آزمایشات هستهای خارج میکند.
یک رقابت کنش-واکنش هستهای جدید به طور خاص نگران کننده است: ایالات متحده، روسیه و چین همگی در حال مدرن سازی و گسترش قابلیتهای تسلیحات هستهای خود هستند. تهدیدهای پوتین برای استفاده از سلاحهای هستهای کوتاه برد در اوکراین نشان میدهد که آستانه استفاده از سلاحهای هستهای میتواند کاهش یابد. دکترین فرضی روسیه در مورد «تشدید برای کاهش تنش» نشان میدهد که ممکن است جنگهای هستهای محدودی رخ دهد. فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی، تسلیحات سایبری تهاجمی و ضد ماهوارهای، آسیبپذیریهای جدیدی را برای قدرتهای هستهای ایجاد میکنند، زمان تصمیمگیری را کاهش میدهند و به ترس از اولین حمله دامن میزنند.
احتمال وقوع عصر سوم رقابت هستهای:
9- خارج شدن هوش مصنوعی از کنترل
ترس از اینکه هوش مصنوعی و نمود فیزیکی آن – روباتها – به زودی باهوشتر از انسانها میشوند، فعالان فناوری را دو دسته کرده است. یکی از پدرخواندههای هوش مصنوعی، جفری هینتون، و دهها توسعهدهنده برجسته دیگر هوش مصنوعی نسبت به «خطر انقراض» هشدار داده است. طرف دیگر، به طور چشمگیر در اوپنایآی، که چتجیپیتی را ایجاد کرد، اکنون کاملاً به دنبال سرعت بخشیدن به توسعه هوش مصنوعی و ارتقای فرصتها است.
در حالی که اوپنایآی، گوگل، مایکروسافت و متا و دهها استارتآپ و چین در حال رقابت هستند، مدلهای زبان هوش مصنوعی مولد بهطور تصاعدی طیف وسیعی از قابلیتها را بهبود میبخشند. در سال 2024، یک مدل زبان قدرتمندتر چتجیپیتی-5 را منتشر خواهد کرد. این می تواند یک سال کلیدی برای این باشد که ببینیم آیا دولتها میتوانند بر کسریهای حکمرانی غلبه کنند یا خیر. فرمان اجرایی اخیر بایدن مبنی بر وضع مقرراتی برای توسعه و استفاده ایمن از هوش مصنوعی، و همچنین قوانین جدید اتحادیه اروپا برای هوش مصنوعی، گامهای کوچک اما امیدوارکنندهای هستند.
چین مقرراتی را درباره هوش مصنوعی مولد وضع کرده است. هوش مصنوعی به طور تصاعدی در حال رشد است، اما هنجارهای ایمنی و مسئولیت پذیری جهانی هنوز نامشخص هستند. اما مقررات به تنهایی هوش مصنوعی را محدود نخواهد کرد. همانطور که مصطفی سلیمان، یکی از پیشگامان هوش مصنوعی و نویسنده کتاب «موج پیشرو» استدلال میکند، محدود کردن هوش مصنوعی ممکن است غیرممکن باشد. سلیمان مینویسد که مقررات باید با تحقیقات سیستماتیک کافی در مورد ایمنی هوش مصنوعی همراه شود: ما باید بدانیم چرا و چگونه هوش مصنوعی مرتکب اشتباهات میشود و اینکه آیا کلید خاموش و روشنی که صرفاً توسط انسان کنترل شود وجود دارد یا خیر.
احتمال از کنترل خارج شدن هوش مصنوعی:
10- مطلق گرایی اخلاقی
همه خطراتی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، به قول دونالد رامسفلد، وزیر دفاع سابق ایالات متحده «ناشناختههای شناخته شده» هستند - رویدادها یا روندهایی که میتوانیم مسیرهای آنها را ارزیابی کنیم. اما یک چالش ناملموس وجود دارد که محرک بسیاری از این روندهاست: یقین یا مطلقگرایی اخلاقی.
این طرز فکر به مسائل از دریچه مانیگرایی: ما در مقابل آنها و خیر در برابر شر مینگرد و به سوی عدم مدارا گرایش دارد. این رویکرد با چیزی مشخص میشود که روانشناسان آن را «سوگیری شناختی» مینامند، تمایلی به تفسیر همه رویدادها از فیلتر یک باور سفت و سخت مذهبگونه یا مجموعهای از باورها و رفتارها، برای مثال: پوتینیسم، تفکر شی جین پینگ، ناسیونالیسم مسیحی ، ترقی گرایی «ووک»، اسلام گرایی رادیکال، یهودیستیزی چپ افراطی و راست افراطی، استثناگرایی آمریکایی و رساله اخلاقی «ماموریت تمدن سازی».
این طرز فکر همچنین تمایل دارد به مفروضات منسوخ شده بچسبد، که منجر به چیزی میشود که دانشمندان علوم اجتماعی «وابستگی به مسیر» مینامند - تکیه بر تصمیمات و اقدامات گذشته برای دستیابی به اهداف به جای ارزیابی مجدد شرایط و روندهای فعلی. چنین ایدههای سیاه و سفیدی میتواند به نتایج غم انگیزی منجر شود، اگر نه جنگ جهانی سوم. این روند به دو قطبی شدن داخلی در ایالات متحده و همچنین تجزیه جهانی دامن میزند. تعادل منافع قابل مذاکره است، اما ایمان مطلق، نه چندان.
راینهولد نیبور، الهیدان و فیلسوف سیاسی، درباره توهم «مدیریت تاریخ» هشدار داد و توضیح داد که «انسان مدرن فاقد فروتنی برای پذیرش این واقعیت است که کل درام تاریخ در چارچوبی از معنا به نمایش در میآید که برای درک یا مدیریت بشر بیش از حد بزرگ» است.
احتمال این که مطلقگرایی اخلاقی همکاری جهانی را تضعیف کند: