آیا شانسی برای اوکراین مانده است؟
به گزارش اقتصادنیوز ، مدتها قبل از اینکه ولودیمیر زلنسکی تصمیم به جایگزینی فرمانده محبوب ارتش خود، والری زالوژنی بگیرد، ضد حمله سال 2023 اوکراینیها از تلاش برای مانور به اتهامات متقابل تبدیل شده بود. تیغ اتهامات به چند جهت اشاره میکردند: به نظر میرسید زلنسکی فکر میکند که فرمانده کل او نگرش شکست دارد. زالوژنی فکر میکرد که رئیس جمهورش از رویارویی با واقعیتها خودداری میکند. و مشاجراتی نیز بین اوکراین و متحدانش وجود داشت. واشنگتن پست در اوایل ماه دسامبر در گزارشی تحقیقی نوشت که مقامات آمریکایی از اینکه ژنرالهای اوکراینی به توصیههای آنها عمل نکردند، شکایت دارند.
اکوایران در این باره نوشت:آنها سعی کردند از نقاط زیادی حمله کنند. آنها بیش از حد محتاط بودند. و برای شروع عملیات زیادی منتظر ماندند. اوکراینیها نیز به نوبه خود آمریکاییها را مقصر دانستند. آنها خیلی کم اسلحه تحویل دادند و خیلی دیر. آنها بر روی تاکتیکهای خود پافشاری کردند، حتی زمانی که مشخص بود این تاکتیکها برای زمین و حریف فعلی نامناسب است. و آنها همه این کارها را از آسایش واشنگتن و برلین انجام دادند، نه از سنگرها، ردیف درختان، و زمینهای باز که سربازان اوکراینی در آن جان خود را دادند.
استدلالها دردناک و قابل توجه بود. آیا زلنسکی درست میگفت که با توجه به تزلزل حمایت غرب، اوکراین باید چهره شجاعانه و به اصطلاح حرکت نظامی را بدون توجه به هزینه حفظ میکرد؟ یا اینکه زالوژنی درست میگفت که تغییر استراتژی و نیروهای بیشتری لازم بود، مهم نیست که چقدر این انتخابها ممکن است سخت باشند؟ جر و بحث با ایالات متحده نیز قابل توجه بود. آیا شکست ضد حمله، همانطور که آمریکاییها استدلال میکردند، به دلیل راهبردها بود یا، همانطور که اوکراینیها استدلال کردند، به خاطر تجهیزات؟
گزینه سوم
گزینه سومی هم وجود داشت: هیچ کدام. عامل غالب ارتش روسیه بود. بعد از عملکرد فاجعهبارش در سال اول جنگ، روسها بهتر از چیزی عمل کردند که مردم به آنها اعتبار داده بودند. روحیه آنها ضعیف نبود و بیکفایت یا غیر مجهز نبودند. سربازان روسی و افسرانشان تا سر حد مرگ میجنگیدند. آنها دفاع بیرحمانه و مؤثری انجام دادند و با وجود تمام تلفاتی که متحمل شده بودند، همچنان هلیکوپترهای تهاجمی، پهپاد و مین داشتند. راب لی، یک تفنگدار سابق و تحلیلگر ارتش روسیه در موسسه تحقیقات سیاست خارجی، گفت: «مردم بر اساس ماه اول جنگ به نتایج بسیار قوی رسیدند. و من فکر میکنم بسیاری از آن نتیجه گیریها اشتباه بود.»
اشتباه در مورد جنگ میتواند فاجعهبار باشد، اما بسیار رایج است. در سال 1914، اروپاییها انتظار یک جنگ کوتاه و سرنوشت ساز را داشتند. هیچکدام یک بنبست تقریباً چهار ساله جنگ سنگرها را پیشبینی نمیکردند – اگر چنین میکردند، ممکن بود جنگی هرگز رخ ندهد. در سال 1940 رهبران متفقین از پیروزی برق آسای آلمانها بر فرانسه شگفت زده شدند. آنها انتظار چیزی نزدیکتر به جنگ خندقی 1914-1918 را داشتند. حتی پیروزها هم شگفت زده شدند.
بتینا رنز، استاد امنیت بینالمللی در دانشگاه ناتینگهام و کارشناس ارتش روسیه، میگوید: «اساساً پیشبینی جنگ آتی غیرممکن است. بیشتر افرادی که جنگ را آغاز میکنند فکر میکنند که به سرعت تمام میشود. و البته، هیچ کس جنگی را آغاز نمیکند که فکر میکند نمیتواند در آن پیروز شود.»
پیش از شروع جنگ ایالات متحده ماهها به متحدان بدبین هشدار داد که تهاجم روسیه قریب الوقوع است. این استدلال در داخل اوکراین منعکس شد: زالوژنی متقاعد شد که روسها در حال آمدن هستند و هفتههای قبل از جنگ را صرف تشویق برای بسیج کرد. زلنسکی نامطمئن بود و در برابر این توصیه مقاومت کرد و نگران بود که بسیج نظامی باعث وحشت مردم شود و روسیه را به حمله تحریک کند. اجماع گستردهای وجود داشت که در صورت تهاجم، روسیه به سرعت پیروز خواهد شد. ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش، در اوایل فوریه سال 2022 به رهبران کنگره گفت که ارتش روسیه ممکن است کیف را تا هفتاد و دو ساعت دیگر تصرف کند.
زمانی که این اتفاق نیفتاد، تا حدی به این دلیل که زالوژنی برخی از نیروهای خود را بدون مجوز تغییر مکان داد و تجهیزات نظامی کشور را جابجا یا استتار کرد، دور جدیدی از بحثها آغاز شد. آیا روسیه یک اژدهای کاغذی بود یا به احمقانهترین شکل ممکن جنگیده بود؟ آیا چین نیز بیش از حد بزرگنمایی شده؟ آیا دوره تانکها در میدان نبرد تمام شده است؟
ارتش روسیه آنقدر بد بود؟
در میان تحلیلگرانی که ارتش روسیه را مورد مطالعه قرار داده بودند و فکر میکردند که ارتش روسیه بسیار بهتر از این عمل میکند، بسیاری به شک و تردید افتادند. معلوم شد که یگانهای روسی دست خالی بودند و نه حملات سایبری و نه نیروی هوایی آنها آنطور که انتظار میرفت غالب نبودند. ارتش اوکراین از دفاع سایبری بهتری نسبت به آنچه مردم تصور میکردند برخوردار بود و سرسختانه میجنگیدند. مهمتر از همه، آنها از پشتیبانی کامل اطلاعاتی ایالات متحده برخوردار بودند، که میتوانست به آنها بگوید که نیروهای روسی چه زمانی و در کجا حمله خواهد کرد، و به آنها کمک کند تا برای آن آماده شوند. اما بزرگترین شگفتی، طرح جنگی وحشتناک ولادیمیر پوتین بود که فرض میکرد اوکراینیها مقاومت نخواهند کرد و او تا آستانه حمله، آن را از ارتش خود مخفی نگه داشت.
بنابراین، آیا ارتش روسیه آنقدر بد بود که به نظر میرسید و آیا خطوط روسیه در صورتی که کمی تحت فشار قرار میگرفتند فرو میپاشید؟ یا این یک ارتش اساساً شایسته بود که وظیفه ای غیرممکن به آن محول شده بود؟ اسکات بوستون، تحلیلگر دفاعی گفت که مدام به نبرد موگادیشو در سال 1993 بین شبهنظامیان سومالیایی و نیروهای ویژه آمریکایی فکر میکند که در آن دو هلیکوپتر بلک هاوک سرنگون شدند و هجده آمریکایی در یک مأموریت در داخل پایتخت سومالی کشته شدند. شما میتواند بهترین سربازان روی کره زمین را ببرید، و آنها را در یک موقعیت به اندازه کافی بد بیندازید، و اوضاع خوب پیش نمیرود.» سربازان روسی بهترینهای روی کره زمین نبودند، اما احتمالاً آنقدر هم که در ماه اول جنگ به نظر میرسیدند بد نبودند، بنزین تانکهایشان دائماً تمام میشد و از مردم محلی برای رسیدن به کیف آدرس میگرفتند!
ضد حمله بسیار موفق اوکراین در پاییز 2022 شواهدی را برای هر دو طرف ارائه کرد. در منطقه خارکف، خطوط دفاع باریک روسیه در مواجهه با واحدهای متحرک اوکراینی فروریخت و به اوکراین این امکان را داد که مقادیر قابل توجهی از خاک را پس بگیرد و خطوط اصلی تدارکات روسیه را قطع کند. اما در امتداد محور دیگر حمله، در شهر خرسون، نیروهای روسی برای مدت طولانی مقاومت کردند و سپس عقب نشینی گسترده و منظمی انجام دادند و نیروی انسانی و مایحتاج زیادی را ذخیره کردند. این سوال مطرح شد که اوکراین در تابستان و پاییز 2023 با کدام ارتش روبرو خواهد شد: ارتشی که در خارکف دیدند یا ارتشی سازمان یافته و توانمندی که در خرسون دیدند؟
متأسفانه جواب دومی بود. راب لی، تحلیلگر نظامی گفت: «ارتش روسیه سازگار شد. آنها اغلب به درسهای دردناکی نیاز دارند، اما پس از آن سازگار میشوند.» لی با برخی از انتقادات از سوی هر دو طرف موافق است. از نظر استراتژیک، او فکر میکند که دفاع از باخموت به دلایل سیاسی برای مدت طولانی انجام شد. از نظر مادی، او موافق است که غرب باید کمی زودتر دست به کار می شد تا تسلیحات پیشرفته تری به جبهه ارائه کند. اما، برای او، اینها مسائل ثانویه است: «بیشتر آن به طرف روسیه مربوط است.» عدم درک این موضوع مشکل بزرگی در بحثها درباره جنگ در ایالات متحده بود.
دارا ماسیکو، از بنیاد کارنگی برای صلح بینالمللی، گفت که تأکید بر بیکفایتی روسیه در ماههای اول جنگ، انتظارات غیرواقعی و رضایتبخشی ایجاد کرد. ماسیکو گفت: «روایات مبنی بر اینکه ارتش روسیه یک عده دلقکهای بی کفایت، ناتوان از یادگیری، اینکه آنها در شرف سقوط هستند و غیره، مفید نیستند و آسیب واقعی وارد کرده اند. آنها سقوط نکردهاند. آنها هنوز آنجا هستند. آنها در میدان ایستادهاند و میلیاردها دلار تسلیحات و کمک های غربی را طی دو سال تلف کردهاند.»
هر کشوری غیر از روسیه
در اوایل نوامبر، اختلافات پشت پرده بر سر تواناییهای روسیه در قالب مقالهای خارق العاده توسط زالوژنی و مصاحبهای که در اکونومیست منتشر شد، آشکار شد. زالوژنی اعتراف کرد که ضد حمله متوقف شده است و جنگ اکنون در بن بست قرار گرفته است. او چندین عامل را شناسایی کرد که امیدوار بود جنگ را وارد مرحله جدیدی کنند - پیشرفتهای فنی، دستیابی به برتری هوایی، بهبود قابلیتهای جنگ الکترونیک. اما زالوژنی ایمان خود را به این ایده از دست داده بود که با تحمیل تلفات ویرانگر به مهاجم، میتواند آنها را از جنگ خارج کند: «این اشتباه من بود. روسیه حداقل 150،000 کشته داده است. در هر کشور دیگری چنین تلفاتی جنگ را متوقف میکرد.» زلنسکی نیز به نوبه خود از این که فرمانده کل نظرات خود را علنی میکند ناامید شده بود - و این باعث بدتر شدن رابطه تنشآمیز بین این دو شد.
برخی از تحلیلگران امیدوارند که ورود جنگنده اف-16 آمریکایی روند جنگ را به نفع طرف اوکراینی تغییر دهد. (بیشتر پیش بینی میکنند که اف-16 مفید خواهد بود اما تعیین کننده نیست). بسیاری نگران این واقعیت هستند که الکساندر سیرسکی، گزینه جدید زلنسکی برای فرماندهی ارتش، ژنرالی است که بر دفاع از باخموت حتی پس از غیرقابل دفاع شدن آن اصرار داشت. آنها حتی بیشتر نگران بسته کمک نظامی هستند که در کنگره ایالات متحده تصویب نکرده است. اما اگر همانطور که زالوژنی به اکونومیست گفت، «پیشرفت عمیق و زیبایی» رخ ندهد، در عوض چه اتفاقی خواهد افتاد؟
جنگ باید ادامه پیدا کند
ادبیات علوم سیاسی در مورد طول مدت جنگ (برعکس نتایج جنگ) کاملاً واضح است: اگر جنگ به سرعت تمام نشود، مدت زیادی طول خواهد کشید. این به این دلیل است که انگیزهها تغییر میکنند. خون و پول خرج شده است. جامعه بسیج شده است، دشمن بدنام شده است. مردم عصبانی هستند. جنگ باید ادامه پیدا کند.
با این حال، وقتی صحبت از نوع رژیم می شود، این داستان یک پیچ و خم دارد. کتاب «دموکراسیها در جنگ» بر اساس نمونههای متعدد، استدلال میکنند که دموکراسیها سابقه جنگی بهتری نسبت به حکومتهای استبدادی دارند. دلیل آن این است که آنها در جنگیدن بهتر هستند (سربازان انگیزه بیشتری دارند) و جنگ های انتخابی گیج و گنگ کمتری را شروع میکنند. با این حال، در فصل آخر کتاب، یک یادداشت احتیاطی وجود دارد. به همان دلیلی که دموکراسیها تمایل به شروع جنگهای کمتری دارند، تمایل دارند سریعتر از آنها خسته شوند: «وقتی پیروزی سریع وعده داده شده محقق نشود . . . مردم ممکن است در تصمیم خود برای موافقت با جنگ جاری تجدید نظر کنند و فعالانه از حمایت خود دست بکشند.» این دلیل اصلی تصمیم هری ترومن به پرتاب دو بمب اتمی بر شهرهای ژاپن در تابستان 1945 بود. زمانی که جنگها ادامه مییابد، شانس دموکراسیها برای پیروزی کاهش مییابد. در واقع «هر چه جنگ بیشتر ادامه یابد، احتمال پیروزی حکومت های خودکامه بیشتر است».
پوتین احتمالاً فصل هفتم «دموکراسیها در جنگ» را نخوانده است، اما مدتهاست که روی پویاییهایی که در آن توضیح میدهد حساب میکند. او چیزی را دارد که دوست دارد به عنوان ثبات به آن فکر کند – میتواند در مورد یک سیاست تصمیم بگیرد و به آن پایبند باشد - در حالی که دموکراسیهای غربی دائماً رهبران و افکار خود را تغییر میدهند. ظاهراً محاسبه او در آستانه جنگ این بود که رای دهندگان اروپایی برای مدت طولانی در مقابل قیمتهای بالای انرژی که جنگ با روسیه به دنبال خواهد داشت ایستادگی نخواهند کرد. او همچنین معتقد بود که ایالات متحده درگیر مشکلات خود است و پاسخی پایدار نخواهد داد. او نزدیک به دو سال اشتباه میکرد. دموکراسیهای غربی پشت اوکراین متحد شدند و روسیه بسیار کمتر از آنچه پوتین تصور میکرد ثبات داشت: بسیج نسبی در پاییز 2022 نامحبوب بود و در تابستان 2023، یوگنی پریگوژین، یکی از الیگارش های قدیمی وفادار پوتین، ستونی از مردان را جمع کرد و شروع به راهپیمایی به سمت مسکو کرد. اما پریگوژین ترور شد و در ماه های اخیر، انتظارات پوتین از آشفتگی غرب سرانجام برآورده شد. تا حد زیادی به دلیل سرکشی مجارستان، ماه ها طول کشید تا اتحادیه اروپا بر سر بسته کمکی بزرگ به اوکراین توافق کند. نگرانکنندهتر این است که گروهی از جمهوریخواهان توانستهاند بسته کمکی بزرگ مشابهی را در کنگره آمریکا متوقف کنند. و در داخل اوکراین نیز سیاست دردسر ساز شده است.
مزیتهای ذاتی
اکثر تحلیلگران نظامی بر این باورند که در سال آینده، حتی اگر کمکهای ایالات متحده در نهایت از راه برسد، روسیه از مزیت برخوردار خواهد بود. روسیه از درآمدهای مستمر حاصل از فروش نفت و گاز برای پرداخت هزینه های ساخت سلاح استفاده میکند؛ این کشور مهمات، موشک و تانک را با نرخهایی دو برابر و سه برابر قبل از جنگ تولید میکند. اگرچه نیروهای اوکراینی از نوآوری در زمینه هواپیماهای بدون سرنشین در میدان نبرد بهره بردهاند، روسیه طی سال گذشته پهپادهای بیشتری تولید کرده است. و دولت توانسته است، با بسیج و به کارگیری مجرمان، به استخدام مردان در نیروهای مسلح ادامه دهد. همانطور که زالوژنی به اکونومیست گفت: «بیایید صادق باشیم، این یک دولت فئودالی است که ارزانترین منبع در آن زندگی انسان است.»
اوکراین مزایایی دارد. سامانههای موشکی دوربرد غربی دارای قابلیتهای دقیق و ضد رادار هستند که موشکهای روسی نمیتوانند با آن برابری کنند. اینها به اوکراین اجازه داده است تا به فرودگاهها، پادگانها و انبارهای تسلیحات روسیه در پشت خط مقدم از جمله در کریمه حمله کند. آنها همچنین به اوکراین کمک کردهاند محاصره خطوط کشتیرانی خود در دریای سیاه را بشکند. سربازان اوکراینی درک بهتری از آنچه برای آن میجنگند دارند، و ارتش محترم ترین نهاد در کشور است. اگرچه زالوژنی جایگزین شده است، اما دلایلی وجود دارد که باور کنیم اصلاحاتی که او از آن حمایت می کند، از جمله افزایش قابل توجه بسیج نیروها، بدون او نیز انجام خواهد شد.
اولگا اولیکر، رئیس برنامه اروپا و آسیای مرکزی در گروه بین المللی بحران که کارش جستجوی راههایی برای پایان دادن به درگیریها است، هنوز نمیداند که این یکی چگونه میتواند به پایان برسد. او اعتراف کرد که پس از حمله متقابل ناموفق، در بحبوحه زمستان سرد طولانی، و با شک و تردید درباره حمایت غرب، اوکراین با لحظه بسیار دشواری روبرو است. اولیکر گفت: «اما بهار و تابستان 2022 هم زمان خوبی برای روسیه نبود. این جنگ است. اگر در واقع یک جنگ طولانی باشد، برای چند پس و پیش دیگر آماده شوید.»