خواب مسکو و پکن برای خاورمیانه

اتحاد پنهان چین و روسیه در خلیج فارس

کدخبر: ۶۴۹۳۵۹
اقتصادنیوز: با آغاز جنگ در اوکراین و افزایش تحلیل ها در باب شکل گیری اتحادی نامیمون برای غرب؛ اتحادی که در قابش چین و روسیه تعریف شده و تلاش دارند به هژمونی ایالات متحده پایان دهند، نقش آفرینی پکن و مسکو در خاورمیانه برجسته شده است. گروهی این دو بازیگر را رقیب می دانند و گروهی دیگر متحدانی در سایه.
اتحاد پنهان چین و روسیه در خلیج فارس

به گزارش اقتصادنیوز، برخلاف تصور رایج، اتحاد جماهیر شوروی زمینه را برای حضور چین در خاورمیانه هموار نکرد بلکه در میانه کنفرانس باندونگ در سال 1955، جمال عبدالناصر، رئیس جمهور مصر، از چین خواست تا برای مقابله با حملات اسرائیل به غزه تجهیزات نظامی را در اختیار قاهره قرار دهد. ژیائودونگ ژانگ، دبیر کل انجمن چین فعال در حوزه مطالعات خاورمیانه در این باره گفت: "چین علاقه چندانی به خاورمیانه نداشت و از همین رو تا سال 1985، حجم تجارت بین چین و کشورهای خاورمیانه 1.7 میلیارد دلار بود.بنابراین، چین و روسیه علیرغم رقابت در مرزهای مشترک شان در آسیا، در خاورمیانه رویاروی هم قرار نداشتند.زمانی که پکن کنار واشنگتن ایستاد، افغانستان به میدانی رویارویی ضمنی شوروی و چین تبدیل شد.پس از ژوئن 1967، روسیه به دلیل پیروزی اسرائیل بر مصر و سوریه، نفوذش در خاورمیانه را از دست داد. این ضربه مهمی بود، زیرا انور سادات، رئیس جمهور سابق مصر، روابط خود با مسکو را قطع کرد و در سال 1979 با میانجیگری ایالات متحده، پیمان صلح با اسرائیل را به امضا رساند. بعد از پایان اتحاد جماهیر شوروی، نفوذ روسیه در منطقه به پایان رسید.

اتحاد پنهان!

آنگونه که مرکز مطالعات ویلسون نوشته، در حال حاضر مسکو موقعیت و حضور خود در منطقه را کم رنگ می داند. با این حال، مسکو از طریق چندین پایگاه دریایی و هوایی و دخالت مستقیم در جنگ سوریه تلاش داشته تا نفوذ خود را در منطقه پر رنگ کند. مسکو برای اولین بار برای کنترل بازارهای نفت و در چارچوب سازوکار اوپک پلاس، روابط نزدیکی با کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی برقرار کرد؛ ارتباطی که با به واسطه چندین توافق موفقیت آمیز مستحکم شد. روابط این کشور با امارات در حوزه های تجارت و سرمایه‌گذاری برجسته بود. مسکو با قطر سطح بالایی از هماهنگی را تعریف کرده تا بدین طریق هیچ یک از طرفین به سهم طرف مقابل در بازارهای سنتی صادرات گاز دست درازی نکنند. این مواضع نشان دهنده بازگشت مسکو به خاورمیانه است. به نوبه خود، چین نیز به شریک تجاری بزرگ برای همه کشورهای عربی تبدیل شده و از نظر اقتصادی در حوزه نفوذ سنتی خود در منطقه خلیج فارس از ایالات متحده پیشی گرفته است. این کشور به بزرگترین خریدار نفت اعراب تبدیل گشته و روابط خوبی با همه طرف های درگیر مانند فلسطینی ها و اسرائیلی ها، عربستان سعودی و ایران برقرار کرده است. با میانجیگری چین روابط تهران و ریاض که از سال 2016 قطع شده بود، احیا شد.

باهر مردان، محقق، دیپلمات عراقی و یکی از معماران برجسته در زمینه توسعه روابط چین و عراق، درباب  روابط پکن و مسکو در خاورمیانه و به ویژه عراق، می گوید: «روابط کنونی دو بازیگر بر اساس یک اتحاد پنهان در حالی که به دو اصل همکاری و مشارکت استراتژیک آشکار تکیه دارند، تعریف شده است، این دو کشور هم صدا هستند و برای تغییر قوانین بازی یا سیستم بین المللی چند قطبی خیز برداشته اند». او به اختلاف های روسیه و چین اشاره کرده و می گوید: « در جهت گیری و راهبرد چین و روسیه نوعی واگرایی وجود دارد، مسکو دارای تجربه تاریخی و ابزارهای استراتژیک است که به این بازیگر امکان می دهد نقشی فعال و چند وجهی ایفا کند. در حالی که پکن فاقد تجربه تاریخی در این زمینه است. از همین رو از آنجایی که پکن منطقه را پیچیده و حساس می‌بیند، همچنان دارای قدرت نرم است و تلاش دارد تا با توسل به اهرم های اقتصادی جا پای خود را تقویت کند» به عقیده این تحلیلگر، علیرغم تفاوت در جهت گیری ها، تفاهم روسیه و چین می تواند زمینه ساز تحقق تعادل بین نقش ها در سطح جهانی، و به ویژه در منطقه، پس از دوران تک قطبی شود.

thediplomat_2023-03-21-130659

اهرم های پکن و مسکو در خاورمیانه

بنابراین شاهد رقابت جدی بین دو کشور نیستیم، بلکه تفاوت در اولویت ها است. مسکو بر روابط نظامی-فنی متمرکز است و تلاش دارد اطمینان حاصل کند که سوریه در مدارش باقی می ماند و در عین حال هم صدا با کشورهای عربی خلیج فارس و الجزایر بازارهای انرژی را سازماندهی کرده و حمایت اعراب یا بی طرفی مثبت شان را در جریان رویارویی اش با غرب به دست بیاورد. پکن بر اقتصاد و امنیت مسیرهای دریایی، جریان نفت، پروژه های زیرساختی و طرح بلندپروازانه کمربند و جاده تمرکز دارد.در سال‌های اخیر، با تلاش‌های آشکار روسیه برای وارد کردن چین به میدان سوریه، نقش افرینی دو کشور در سوریه برجسته شده است.آرتیوم کرپیچنوک، استاد اسرائیلی روسی در دانشگاه دولتی سن پترزبورگ می‌گوید: «روسیه بیش از ده سال است که تلاش دارد چین را در پروژه‌های بازسازی سوریه مشارکت دهد، به ویژه در بخش نفت، جایی که چین یکی از بزرگترین سرمایه‌گذاران محسوب می شود. حجم مبادلات تجاری بین دو کشور در سال 2010 به حدود 2.48 میلیارد دلار رسید و حدود 30 شرکت چینی در بین شرکای تجاری سوریه، 6.9 درصد از کل تجارت سوریه را به خود اختصاص دادند».

روابط روسیه و چین با ایران دارای پیچیدگی های متعددی است. دو کشور در ارتباط با کشورهای حاشیه خلیج فارس منافع و نگرانی هایی مشترک دارند. اما ایران برای روسیه و چین از دو منظر اقتصادی و ژئوپلیتیکی با اهمیت است. در همین چارچوب پکن به «راه هوایی» اقتصادی تهران تبدیل می‌شود تا بدین ایران ظاهر شده است. مسکو که فاقد ابزار اقتصادی برای حمایت از تهران است، ترجیح می دهد که چین به جای غرب بر خاورمیانه مسلط شود. خروج یکجانبه واشنگتن از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال 2018، مواضع هر دو کشور را در ارتباط با ایران تقویت کرده است. به گفته پروفسور روس، لئونید ساوین، که رئیس اداری جنبش بین‌المللی اوراسیا است، «روسیه و ایران در چندین زمینه بسیار موفق با هم همکاری می‌کنند و پیشرفت‌های چشمگیری را تجربه کرده اند».او در خصوص روابط چین و ایران گفت: دو کشور از سطح بالایی از مشارکت برخوردارند و آمادگی تقویت و توسعه روابط را دارند. علاوه بر این، روسیه در مورد افزایش نفوذ اقتصادی چین در ایران هیچگونه نگرانی ندارد. برعکس، حضور برجسته چین ممکن است روسیه را برای تشدید فعالیت‌ها و توسعه پروژه‌های سه‌جانبه تحریک کند؛ گزاره ای که برای تقویت ساختار چندقطبی بسیار حیاتی است.زبیگنیو برژینسکی، مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده، در کتاب خود با عنوان صفحه شطرنج بزرگ، تاکید داشت: «اوراسیا قلب جهان و مرکز دوران جدید پسا-جنگ سرد است». ناکامی جهت ادغام چین در سیستم لیبرال غربی، علیرغم توانایی های اقتصادی رو به رشد این بازیگر، این فرمول را بر آمریکا در اقیانوس آرام تحمیل می کند. با وجود پویایی‌های جدید، خاورمیانه همچنان حیاتی است و از اهمیت آن کاسته نمی شود، بلکه نقش این منطقه به‌عنوان عرصه‌ی محوری که بر تعادل درگیری‌های ژئوپلیتیک تأثیر می‌گذارد، تقویت شده و سلطه را به سمت یک طرف بر طرف دیگر تغییر می‌دهد.

666

سودای پکن و مسکو

روسیه باور دارد که احیای اقتصادش صرفاً یک موضوع انتخابی است. این کشور به خوبی می داند که به تنهایی قادر نخواهد بود اقتصاد خود را بازتعریف کند و در این مسیر نیاز به تکنولوژی و سرمایه غربی دارد. بنابراین، مسکو تلاش دارد تا برای نیل به هدف خود ساختار ژئوپلیتیکی اش را بازتعریف کرده و نفوذ سنتی خود در فضای شوروی را به واسطه حمله به اوکراین احیا کند. در غیر این صورت، روسیه حتی اگر به یک قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل شود، قادر به تحمیل شرایطش نخواهد بود. بر اساس دیدگاه غالب در کرملین، این کشور گروگان پایتخت غربی خواهد ماند، که این اشتباه برای پکن است. بنابراین، وظیفه اصلی مسکو تحمیل شرایط برای تضمین استقلال تصمیم گیری به جای همکاری و گشایش در برابر غرب از موضع قدرت است.به همین ترتیب، روسیه نمی تواند بدون داشتن روابط خوب با کشورهای عربی خلیج فارس و الجزایر ثبات بازارهای انرژی را تضمین و و بازیگرانی چون ترکیه، ایران، مصر را برای تحقق خواسته های ژئوپلیتیک خود هم صدا کند. روسیه بدون داشتن پایگاه دریایی طرطوس، ناوگان دریای سیاه درگیر محدودیت هایی جدی است و قادر به مقابله با ناوگان ششم ایالات متحده در دریای آزوف و سواستوپل، گسترش نفوذش به سمت دریای سرخ و آفریقا و یا حتی دسترسی به اقیانوس اطلس و آمریکای لاتین نیست.

چین به منابع انرژی ایران و کشورهای عربی خلیج فارس و همچنین دسترسی به بازارهای وسیع منطقه که بیش از نیم میلیارد جمعیت دارد، نیاز دارد. این کشور همچنین در مورد احساسات جدایی‌طلبانه در حال رشد در منطقه عمدتا مسلمان سین کیانگ نگران است.از همین رو پکن بدون روابط مستحکم با کشورهای منطقه، ابتکار بلندپروازانه کمربند و جاده را نمی تواند به نتیجه برساند.مسکو و پکن چشم‌اندازی برای نظم جهانی جدید ندارند و برخلاف گمانه زنی ها خواهان پایان دادن به نظم کنونی نیستند. اما به دنبال تغییر قوانین هستند.این وضعیت به این دو بازیگر امکان می دهد تا "عادلانه" شریک شوند. این گزاره مبتنی بر اعطای حقوق کامل به آنها جهت تسلط بر حوزه‌های نفوذ سنتی است، جایی که هیچ‌یک از طرفین به منافع یکدیگر را دست درازی نمی کنند و هر یک متعهد می‌شوند که منافع دیگری را در مناطق تحت نفوذ خود تأمین کند. بر این اساس، آنها می توانند با ایالات متحده شریک شوند و رهبری واشنگتن را تصدیق کنند.سیاست روسیه به خوبی با همتای چینی خود در این مسیر همسومی شود تا بدون رقابت قابل توجه یا اختلافات جدی به این هدف دست یابد. از این رو، به نظر می رسد روابط آنها در خاورمیانه مکمل یکدیگر باشد. با اما این گزاره به معنای نفی تفاوت هایشان نیست.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید