روزنامه اصولگرا: رهبری از انتخابات با مشارکت پایین اخیر راضی نیستند
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه فرهیختگان نوشت:این تکانه در فضای سیاسی گروهها را به تلاطم انداخته است. حداقل تا روز اعلام نتایج صلاحیتها احتمالا تمامی گروههای سیاسی از مشارکت در انتخابات خواهند گفت. حتی فردی مثل آقای خاتمی که در انتخابات اسفند ماه تا 11 شب با خودش کلنجار رفت و آخر هم رای نداد، امروز پشتصحنه انتخابات چراغ خاموش و موتور روشن در حال ترغیب افراد به ثبتنام است.
نکته دیگر ، ملاحظات انتخابات آمریکا است. به درست یا غلط نگاه بخشی از جامعه ایرانی به نتایج انتخابات آبان ماه در آمریکا هم هست و این اتفاق روی انتخابات آتی ایران هم تاثیر میگذارد. نوع مواجهه دولت دوازدهم -حدفاصل سالهای 96 تا 99- با ترامپ بخشی از تجربه زیسته ایرانیان است و این احتمال مهمی است که هر دولتی در ایران بر سر کار بیاید باید برای آن برنامه جامع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک داشته باشد تا مبادا آن شرایط تکرار شود.
روشن است که انتخابات متفاوتی حداقل از دو منظر پیش روی ماست. منظر اول تغییر الگوی مشارکت است. شوکه بودن فضا از شهادت آقای رئیسی و همزمان وجود برخی شکافهای باقیمانده از وقایع 1401 سبب میشود الگوی مشارکت در این انتخابات با هیچکدام از انتخاباتهای قبل اینهمانی نداشته باشد. به نظر میرسد بخشی از جامعه در حالت بیم و امید است و ممکن است در صورت وجود یک آرایش معقول در انتخابات یخ مشارکت نکردن را بشکند.
این اتفاق بعد از سه انتخابات با مشارکت زیر 50 درصد اهمیت ویژهای دارد. رهبری انقلاب که در انتخابات مجلس دوازدهم روی چهار راهبرد سلامت، امنیت، رقابت و مشارکت تاکید کرده بودند، در سخنان پس از انتخابات بر تحقق دو مطالبه آخر تاییدی ندادند. این نشان میدهد چنین انتخاباتی از منظر منطق مردمسالاری دینی مورد تایید قطعی نیست و با استانداردهایی که انقلاب اسلامی روی آن تاکید کرده است فاصله دارد. تاکید روی مشارکت، همچنین بطلانبخش ایدههایی است که با تقیه یا بیتقیه معتقدند یا از اساس حضور مردم مساله اولویتداری نیست یا امکان تحقق کارآمدی از مسیری جز حضور مردم هم فراهم است. صاحبان ایده دموکراسی کنترلشده که از سوی بخشی از جریان تکنوکرات در دهه 70 مطرح شد یا ایدههایی که از منظر دینی در مشروعیت حکومت به مردم هیچ نقشی نمیدهند، مبلغان و منتفعان این گزاره هستند.
امید به اصلاح از مسیر صندوق و وجود یک انتخابات رقابتی، دو شرط لازم برای یک انتخابات با مشارکت قابل قبول است. با توجه به این نکته تحلیل الگوی رقابت اهمیت پیدا میکند.
با توجه به این پیشفرضها ممکن است چهار آرایش انتخاباتی با صورتبندی در فضای سیاسی کشور طرح شود:
1- تکقطبی: یک احتمال که در گمانهها مطرح و بعضا تجویز میشود حرکت به سمت یک رقابت از جنس دهه شصتی است. مدلی که تقریبا در سال 1400 هم انجام شد، اما پیشنهاددهندگان این مدل رقابتی در پاسخ به دو سوال مطلوبیت و ممکن بودن معمولا بیجوابند. آیا این مدل در شرایط کنونی به فرض پاسخگویی در کوتاهمدت، در درازمدت و میانمدت ناترازی اجتماعی ایجاد نمیکند؟ سوال مهمتر این است که آیا اساسا در حال حاضر گزینهای واقعی برای این سناریو موجود است؟
2- دوقطبی حداقلی: برخی معتقدند با توجه به شرایط پیچیده داخلی و خارجی و عدم امکان تغییر گفتمانی سنگین در دستگاه اجرایی که موجب تغییرات دفعی مخرب میشود، ایجاد یک دوقطبی حداقلی سناریوی مطلوب است. در این سناریو رقابت بین ادامه دولت فعلی که میتواند مدعیانی داشته باشد و اصولگرایان منتقد یا راستهای سنتی صورت میگیرد.
3- چندقطبی حداکثری: در این سناریو، رقابت میتواند بین گزینههایی چون اصولگرایان دولتی، اصولگرایان رادیکال، اصولگرایان منتقد دولت، کارگزارانیها و اصلاحطلبان صورتبندی شود.
4-تبدیل انتخابات به محلی برای معرفی چهرههایی برای مسئولیتهای دیگر در نظام: تشکیل کمپین برای کاندیداتوری برخی چهرههای حوزوی فاقد تجربه اجرایی و تقنینی یا برخی افراد جوانتر با هدف تثبیت جایگاه وزارت، در این سناریو انجام میشود.
کدام سناریو میتواند بین سطح قابلقبولی از مشارکت و انتخاب یک گزینه کارآمد، جمع بزند؟