جهان در کشاکش دو قطبی هستهای هولناک/ چین چگونه آمریکا را وارد جنگ تمام عیار میکند؟
به گزارش اقتصادنیوز، گسترش زرادخانه هسته ای چین یکی از یکی از دلایلی است که موجب شد تا این بازیگر در چارچوب قدرت های بزرگ تعریف شود. در طول رقابت جنگ سرد، پکن نیروی هستهای کوچک و در عین حال آسیبپذیر داشت و زرادخانه اش احتمالاً بیش از 200 کلاهک نداشت. اگرچه مدرنسازی هستهای چین پس از پایان جنگ سرد ادامه یافت، اما واقعاً در حدود یک دهه با افزایش بیش از دو برابری تعداد کلاهکهایش از سال 2020 فرایند هسته ای اش شتاب گرفته است. این در حالی است که زرادخانههای آمریکا و روسیه هنوز تحت محدودیتهای عددی پیمان استارت جدید هستند، رقابتهای شدید تسلیحات هستهای در سیاست بینالملل کاهش یافته و موجودیهای کشورهای هستهای ثانویه یا منجمد شده یا تنها به صورت تدریجی در حال رشد هستند. ممکن است انگیزه ها تا حدودی گیج کننده به نظر برسند.
مقاله اخیر تانگ ژائو در امور خارجه ("انگیزه های واقعی برای توسعه هسته ای چین") به درک ما از این گزاره کمک بسیاری کرده است. ژائو استدلال میکند که توسعه هستهای چین ناشی از اعتقاد اساسی شی جینپینگ، رهبر چین است که سلاحهای هستهای ابزاری متمایز برای «نمایش قدرت چین» در مواجهه با ایالات متحده می بیند که «به طور فزایندهای با پکن دشمنی میکند». بر این اساس، نیروهای هستهای در حال تکامل چین به سمت ماموریت برای «تعادل استراتژیک» حرکت می کنند؛ همان فرایندی که ژائو میگوید هدف آن وادار کردن «ایالات متحده به اتخاذ موضع سازگارتر در قبال چین» است. در نتیجه، استقرار «زرادخانه هستهای بزرگتر واشنگتن را وادار میکند که واقعاً به پکن احترام بگذارد و محتاطانهتر عمل کند» هم در زمان صلح و هم در زمان بحران.در همین راستا فارن افرز مقاله ای منتشر کرده است،اقتصادنیوز این مقاله را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست با عنوان «خواب آشفته چین برای آمریکا/ افزایش تعداد کلاهک های هسته ای اژدهای زرد چه معنایی دارد؟» منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.
هدف پنهان استراتژیست های چین
پکن به دنبال افزایش رقابتپذیری خود است. با توجه به بحرانهایی که چین پیشبینی میکند، این بازیگر میخواهد توانایی برابری با ایالات متحده را در هر سطحی از استفاده هستهای داشته باشد. دگرگونی چین در موجودی تسلیحات هستهای خود از طریق استقرار کلاهکهای کمبازده (که میتواند با سلاحهای با بازده متغیر در آینده تکمیل شود) نشان میدهد که برنامهریزان نظامی این کشور چالشهای مواجهه با تهدید هستهای پیشرفته از جانب ایالات متحده را درک کردهاند. با توجه به بازده انعطافپذیر بسیاری از سلاحهای هستهای ایالات متحده - یعنی گزینه کاهش قدرت انفجاری شان - استراتژیستهای چینی میخواهند از وقوع سناریویی جلوگیری کنند که در قابش ایالات متحده میتواند از سلاحهای هستهای کم بازده برای وارد کردن آسیبهای گسسته یا محدود به چین و خروج از آن جلوگیری کند. از آنجایی که چین خواهان توانایی واکنش متقارن حتی به حملات هستهای کوچک ایالات متحده است – و بدین ترتیب مسئولیت تشدید تنش را بر دوش ایالات متحده میگذارد – تغییر نیروی این کشور اکنون شامل استقرار کلاهکهای کم بازده است که قبلاً از آن اجتناب میکرد. به نظر نمیرسد این قابلیتها هنوز به سمت جنگ هستهای واقعی هدایت شوند (همانطور که نیروهای هستهای تاکتیکی ایالات متحده و شوروی در طول جنگ سرد این کار را انجام دادند). در عوض، به نظر میرسد تمرکز آنها بر این است که به چین این گزینه را بدهند که به حملات هستهای محدود ایالات متحده با حملات مشابه پاسخ دهد تا چنین تهاجماتی را ناکارآمد نشان دهد.
پکن به دنبال افزایش اثربخشی هدف گیری منطقه ای خود است. چین به عنوان بخشی از برنامه ریزی احتمالی خود، قصد دارد کشورهای مختلف هندو-اقیانوس آرام را در معرض خطر قرار دهد که یا مستقیماً این بازیگر را تهدید می کنند یا ممکن است با واشنگتن علیه این کشور دستور کار مشترک داشته باشند. اینکه چین در مسیر بهبود سیستمهای هستهای خود (آنهایی که قصد هدف قرار دادن همسایگان آسیایی و نیروهای نظامی ایالات متحده در مجاورت آن را دارند) قرار گرفته، فارغ از افزایش چشمگیر وسایل نقلیه حمل و نقل استراتژیک - اعم از موشکهای بالستیک قارهپیمای زمینی و دریایی – نشان از آن دارد که این بازیگر تهدیدات هسته ای مهم را درک کرده، بالاخص در شرایطی که متحدان نظامی آمریکا ، بازیگرانی چون هند وتعدادی از متحدان این کشور با تاسیسات نظامی شان پکن را در محاصره خود قرار داده اند.
به دلیل درک تقویت بازدارندگی، چین انواع سیستمهای تسلیحات هستهای با برد کوتاهتر را برای اهداف مهم منطقهای، از جمله کشورهای متحد ایالات متحده، مانند استرالیا، ژاپن و فیلیپین، تهیه کرده و به توسعه آن ادامه میدهد. بنابراین، یکی از جنبههای مهم تحول هستهای پکن، بازدارندگی در برابر همسایهای است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم چین را با نیروهای متعارف یا هستهای قابلتوجهی تهدید میکند، و همچنین هرگونه نیروهای مستقر و عملیاتی ایالات متحده که میتوانند برای حمله به چین یا تضعیف هستهی این بازیگر استفاده شوند.
آماده باش هسته ای
شواهد حاکی از آن است که پکن اهداف نظامی-فنی خاص را به عنوان مکملی منطقی برای جاه طلبی سیاسی شی برای دستیابی به «تعادل استراتژیک» در برابر ایالات متحده دنبال می کند. به نظر میرسد که این اهداف در چارچوب سیاسی گستردهتر رقابت هستهای با ایالات متحده به دقت مورد بررسی قرار میگیرند. با این حال، ابتکارات نظامی-فنی فعلی چین هنوز برای جنگ هسته ای نیست، بلکه برای تقویت بازدارندگی است. یعنی پکن، حداقل در حال حاضر، برنامه ای برای خنثی کردن نیروی هسته ای ایالات متحده با حملات پیشگیرانه ندارد، همانطور که اتحاد جماهیر شوروی پس از دستیابی به برابری هسته ای از این الگو پیروی کرد. بر این اساس، ظرفیتهای هستهای جدید پکن نه تنها سرمایهگذاری مناسبی برای چین برای مقابله با «تهدید وجودی از سوی ایالات متحده است»، بلکه کاملاً با جاهطلبی شی جهت «دستیابی به تعادل سودمندتر» همخوانی دارد.
اگر شی می توانست بدون ادغام آگاهانه اهداف عملیاتی که توسط برنامه ریزان نظامی چینی دنبال می شود و تحولات فعلی نیروی هسته ای چین را متمایز می کند، به هدف دوم دست یابد، معجزه بزرگی خواهد بود. برخی از عناصر این تلاش ممکن است گیج کننده به نظر برسند، اما به سختی می توان تلاش کلی را نادیده گرفت، همانطور که ژائو انجام می دهد، زیرا "انگیزه استدلال سیاسی مبهم و تفکر درهم" است.
نتیجه گیری از این که دگرگونی مداوم نیروی هسته ای چین بسیار منطقی تر، هدفمندتر از آن چیزی است که ژائو برای آن اعتبار قائل است، به این معنا نیست که ایالات متحده باید با گسترش هولناک تسلیحات هسته ای خود به آن پاسخ دهد. اگرچه چین به طرز چشمگیری در حال بهبود نیروهای هسته ای خود است، اما امروز آنها هنوز به طور قابل توجهی از از منظر تعداد و ظرفیت در سطح پایین تری از قابلیت های هسته ای آمریکا قرار دارند. واشنگتن زمان دارد تا اقدامات مناسب را انجام دهد. در حال حاضر، اولویت باید تکمیل برنامه نوسازی هسته ای در حال انجام خود باشد و در عین حال تمام تلاش خود را برای بحث در مورد مسائل ثبات هسته ای با چین انجام دهد. جای تعجب نیست که پکن در حالی که زرادخانه هسته ای خود را ایجاد می کند، علاقه چندانی به دنبال کردن چنین مکالمه ای نشان نداده است. این واقعیت که دگرگونی هستهای چین ناشی از الزامات ساختاری عمیق است - دورنمای تشدید رقابت با دشمن بسیار قدرتمندتری مانند ایالات متحده را برجسته جلوه می دهد- از همین رو می بایست انتظارات واشنگتن و پکن کاهش یابد تا دو بازیژر بتوانند از بن بست هستهای خارج شوند.