نگاه به آینده؛ حلقه گمشده سیاستگذاریهای روزمره
به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه هم میهن نوشت: مسئله ایران بیش از اینکه وضعیت نامناسب امروز باشد فقدان چشمانداز از آینده است؛ چشماندازی پایدار و امیدبخش و قابل دسترسی.
برای دستیابی به آن باید مطالعات آیندهپژوهی را توسعه و گسترش داد. متاسفانه باید پرسید که دولت و حکومت با هزاران میلیارد بودجه و امکانات خود چقدر به این موضوع میپردازد که یک نهاد مدنی عادی و کوچک دغدغه آن را داشته و درباره آن نشست برگزار میکند؟ این روزها دولت درگیر تدوین قانون بودجه سال آینده است. مجلس هم سردرگمی خاص خود را دارد و برخی نمایندگان دنبال مسائل شخصی و بیرون کردن افراد از دولت هستند.
دادسراها هم با احضار و ایراد اتهام به این و آن نویسنده، خود را مشغول کردهاند. نهادهای عمومی دیگری هم هستند که دنبال جایابی برای افرادی هستند که مشاغل خود را در دولت از دست دادهاند. انجام این کارها شاید در شرایط عادی محل پرسش نباشد و هر نهادی باید به امور جاری و روزمره خود مشغول شود؛ ولی در شرایطی که ابرهای تیره جنگ فضای منطقه را پوشانده و قدرتهای نظامی مشغول گسیل نیرو به منطقه هستند و ابزارهای تحریم را بیش از پیش تیز میکنند، برجسته کردن این موارد و عادیسازی نهتنها درد را از میان نمیبرد بلکه حواس جامعه را از حقیقت اوضاع پرت و منحرف میکند.
چنین وضعیتی اعتمادبهنفس در میان جوانان و مردم را زایل میکند. احساس میکنند عاملیتی که شایسته آن هستند در شکل دادن به آینده ندارند. عاملیتی که پس از انقلاب نزد جوانان شکل گرفته بود و با تکیه بر آن، جنگ را پیش بردند سپس جامعه ایران را یک گام بزرگ به جلو هدایت کردند.
مشکل امروز جوانان و حتی میانسالان ما نداشتن چشماندازی پایدار از آینده کشور است. چارچوب و راهبرد وفاق شرط لازم برای رسیدن به این چشمانداز است ولی کافی نیست. اینکه آقای رئیسجمهور همواره بر رعایت وفاق با قوای دیگر تایید و تاکید میکند، بسیار خوب و لازم است، ولی کافی نیست؛ چون مبتنی به نگاهی از آینده کشور نیست.
این وفاق صوری هنوز نتوانسته محتوایی را به عرصه بیاورد. مسئله اصلی مفادی است که باید حول آن توافق کرد؛ مفادی که از حالت صوری و شکلی عبور کند و آیندهای پایدار و امیدبخش را برای همگان ترسیم کند. جامعه ما دچار چالشها و ناترازیهای اساسی و مهمی است.
تمامی این موارد طی سالهای متمادی و از سوی کارشناسان دلسوز میهن و مردمدوست و بهطور مستند و مستدل تحلیل و تبیین شده است، ولی کمتر پیش آمده که از آنها استقبال شود یا اقدامی عملی برای بهبود آنها بهعمل آید و در نتیجه چالشها عمیقتر و ناترازیها گستردهتر شده و هرچه جلوتر آمدهایم، انجام اصلاحات سختتر و پرهزینهتر شده است. بااینحال، نباید ناامید بود و باید به توانایی انسان ایرانی اعتماد کرد که قادر است از این شرایط عبور کند.