اهمیت دیپلماسی برای ایران در پرتو تحولات کنونی و احتمالات آینده

کدخبر: ۶۷۹۲۹۷
همزمان با اوج‌گیری تنش‌ها در منطقه، دستگاه دیپلماسی کشور نیز به‌طور فعالانه در حال استفاده از این ابزار برای دستیابی به اهداف خود در پرتو این تحولات است.
اهمیت دیپلماسی برای ایران در پرتو تحولات کنونی و احتمالات آینده

به گزارش اقتصادنیوز، روزنامه اعتماد نوشت:  اگرچه سرعت بالای تحولات، پیش‌بینی آینده را دشوار می‌سازد، در عین حال، توجه به روندهای احتمالی پیش رو در دستیابی به اهداف فعالیت‌های دیپلماتیک بسیار ضروری خواهد بود.   

در ابتدا لازم است زمینه فعال شدن دستگاه دیپلماسی کشور، که به‌طور برجسته در سفرهای وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران به کشورهای منطقه نمود پیدا کرده، را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. در این ارتباط روند اوج‌گیری تنش‌ها در منطقه را باید مورد اشاره قرار داد. به گونه‌ای که به دنبال حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران علیه اسراییل، گمانه‌زنی‌های متعدد پیرامون نوع واکنش تل‌آویو مطرح شده است.

این موضوع از دو بعد، زمینه را برای تصمیم دستگاه دیپلماسی در جهت پیشبرد گفت‌وگوها و انتقال پیام به ویژه به کشورهای منطقه فراهم کرد.

از یک سو، تنش‌های اخیر، و گمانه‌زنی‌ها درباره اهداف احتمالی اسراییل، ظاهرا به موضوعی اختلافی میان اسراییل و امریکا تبدیل شده، به گونه‌ای که مقام‌های امریکا از اسراییل خواسته‌اند به اهدافی که می‌تواند به گسترش درگیری در منطقه منجر شود، حمله نکنند. هرچند، به دنبال گفت‌وگوی تلفنی جو بایدن، رییس‌جمهور امریکا، و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسراییل، برخی گزارش‌ها به این موضوع پرداختند که تا حدی شکاف‌ها میان دو طرف محدودتر شده است.

به‌طورکلی، در چنین شرایطی، زمینه برای فعالیت دیپلماتیک در جهت اثرگذاری بر تصمیمات طرف مقابل فراهم شده است.  از سوی دیگر، کشورهای منطقه به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز نگرانی خود را نسبت به خطر گسترش جنگ مطرح کردند. این موضوع اساسا ناشی از این ادراک است که گسترش درگیری‌ها میان ایران و اسراییل ممکن است آنها را نیز درگیر کند. چه استفاده طرف اسراییلی از خاک آنها و چه ورود امریکا به صحنه نبرد می‌تواند چنین پیامدی را داشته و عملا اهداف توسعه‌ای این کشورها را به خطر بیندازد.

در چنین شریطی، گفت‌وگوها با ایران معنا پیدا می‌کند. به عبارتی، چنین ادراکی، این فرصت را برای جمهوری اسلامی ایران به وجود آورده که پیام خود را به این کشورها انتقال دهد. این پیام از یک سو، مبنی بر ممانعت از همکاری آنها در هرگونه حمله علیه جمهوری اسلامی ایران است، و از سوی دیگر، به دنبال متقاعد‌سازی این کشورها به استفاده از اهرم‌ها و روابط خود در راستای فشار بر واشنگتن برای محدودسازی اقدام نظامی احتمالی اسراییل بوده است. 

 تا اینجا، بنا به برخی گزارش‌ها، این کشورها این پیام ایران را دریافت کرده‌اند. به گونه‌ای که به عنوان مثال، برخی دیپلمات‌های کشورهای عربی این پیام را به امریکا انتقال داده‌اند که نمی‌خواهند خاک آنها در هر کنش نظامی مورد استفاده قرار گیرد، و همچنین نسبت به پیامدهای چنین جنگی برای بازارهای انرژی یا مسائل زیست محیطی هشدار داده‌اند. 

 اما موضوع مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد روندهایی است که در حال حاضر در حال شکل‌گیری است و در آینده نیز ممکن است تقویت شود. این در حالی است که در کشور، انتخابات امریکا به عنوان یک نقطه عطف در نظر گرفته شده و بر این اساس، عمده تحلیل‌ها حول این محور استوار است که  بیشترین پیچیدگی تا این موعد زمانی است، چراکه دولت بایدن در حال حاضر به سبب نزدیک بودن انتخابات توان تصمیم‌گیری محدودی دارد، اما نکته مهم، توجه به روندهای کلانی است که در آینده نیز می‌توانند بر تحولات منطقه و رویکرد کنشگران مختلف نسبت به تهران تاثیرگذار باشند.

  اولین موضوع این است که در حال حاضر اگرچه امریکا با اقداماتی از سوی اسراییل که منطقه را درگیر جنگ گسترده کند و پیامدهای منفی برای کمپین دموکرات‌ها داشته باشد مخالف است، اما مقام‌های امریکا با اقدامات اسراییل در هدف قرار دادن گروه‌های مقاومت، از جمله حزب‌الله، مخالفتی نداشته و در این خصوص همسویی وجود دارد. حتی اخیرا تصمیم به استقرار سامانه‌های تاد در اسراییل، همکاری و هماهنگی نظامی دو‌طرف برای رخدادهای احتمالی آینده را بیش از پیش به نمایش می‌گذارد.

این موضوع در رابطه با برخی کشورهای منطقه نیز صادق است. به این معنا که اگرچه آنها نیز با گسترش درگیری‌ها مخالفند، در عین حال، با هرگونه اقدامی که به باور آنها توان منطقه‌ای ایران را تضعیف کند، مخالفتی نخواهند داشت. 

 موضوع دوم، این است که تداوم درگیری‌ها در منطقه یک پیامد بسیار مهم برای کشور دارد و آن این است که تمام توان دستگاه دیپلماسی صرف رایزنی در جهت موضوعات منطقه‌ای می‌شود. استمرار چنین وضعی امکان رایزنی در موضوعات دیگر از جمله موضوع هسته‌ای را محدود می‌سازد؛ به ویژه در سال آینده میلادی که سال مهمی از این جهت به شمار می‌رود که فرصت استفاده از مکانیسم ماشه نیز خاتمه می‌یابد. این محور با موضوع بعدی ارتباط مهمی دارد.

موضوع سوم، تبدیل شدن امکان توسل ایران به گزینه نهایی بازدارندگی یعنی ساخت سلاح هسته‌ای به یک روند مهم است که اتفاقا به‌طور جدی در رسانه‌ها و اندیشکده‌های امریکایی نیز مورد اشاره قرار گرفته است. این موضوع که با موضوع دوم نیز ارتباط مهمی دارد به معنای این است که فشارها و امکان اجماع‌سازی علیه جمهوری اسلامی ایران به‌طور جدی افزایش خواهد یافت. 

 در کنار اینها، توجه به تحولات در سیاست داخلی امریکا نیز حائز اهمیت است. به ویژه آنکه موضوعاتی که در بالا به آنها اشاره شد بتوانند رییس‌جمهور بعدی امریکا را متقاعد سازند که روند رخدادها به گونه‌ای است که امکان تداوم سیاست فشار بر جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و حتی سودمند است، یا اینکه عدم برخورد جدی و مواجهه، ممکن است تهران را به سمت تغییر دکترین هسته‌ای سوق دهد. 

به عنوان کلام پایانی، باید گفت تحولات منطقه به گونه‌ای است که ضرورت فعال بودن هر‌چه بیشتر دستگاه دیپلماسی را عیان ساخته است، اما مساله مهمی که دستگاه دیپلماسی باید بدان توجه ویژه داشته باشد روندهایی است که در حال شکل‌گیری است (که در بالا مورد اشاره قرار گرفتند) و در ادامه ممکن است تقویت شده و در نتیجه، موفقیت دیپلماسی را تحت تأثیر قرار دهند.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید