تکرار تراژدی عراق در لبنان؛ هدف نهایی «بیبی»
به گزارش اقتصادنیوز، به ادعای ناظران بینالمللی ماه گذشته اسرائیل بهواسطه موفقیتهای (ادعایی) اطلاعاتی و نظامی، جهان را غافلگیر کرده است. آنهم در شرایطی که اسرائیل مدعی است که توانسته بخشی از منابع نظامی حزبالله را هدف قرار دهد؛ ادعایی که بهواسطه تداوم حملات موشکی و پهپادی حزبالله در باب آن تردیدهایی جدی وجود دارد.
تکرار تراژدی عراق در لبنان!
در این راستا نشریه فارن افرز با انتشار یادداشتی مدعی شد، فارغ از دستاوردهای ادعایی اسرائیل در لبنان، بسیاری از ناظران بهواسطه نبود طرح عملی برای پایاندادن به مناقشه، به ویژه طرحی که ممکن است به راهحل سیاسی پایدار منجر شود، هراسان شدهاند. همچنین با توجه به تلفات شدیدی که عملیات نظامی اخیر اسرائیل بر لبنان تحمیل کرده، تفکیک آشکار بین ابزار و اهداف در منطقه قابلتوجه است. همانطور که تلاشهای اسرائیل برای از بینبردن حماس برای غیرنظامیان فلسطینی در غزه ویرانکننده بوده، بهنظر میرسد که عملیاتهای نظامی اسرائیل در لبنان موجبشده تا در باب وضعیت غیرنظامیان این کشور نیز هشدارهایی جدی داده شود. آنگونه که رسانهها مدعیاند، به واسطه حملات نظامی اسرائیل، بخش عمدهای از شهرهای جنوبی لبنان ویران شده و همانطور که وزارت بهداشت این کشور اعلام کرده، 127 کودک و 261 زن در طول پنج هفته اول عملیات اخیر اسرائیل کشته شدهاند. از همین رو، بهنظر میرسد اسرائیل در لبنان نیز بهسان غزه به استراتژی کشتار دستهجمعی برای مجازات ادعایی دشمنان خود متوسل شده است.
فارین افرز در ادامه اینگونه تحلیل میکند، ضرورت برنامهریزی برای «روز پس از» پایان کارزارهای نظامی، بیش از یک سال است که محور اصلی هشدارهای آمریکا به نخستوزیر اسرائیل است. اکتبر سال گذشته، جو بایدن در یک سخنرانی در تلآویو به رهبران اسرائیل هشدار داد تا اشتباهاتی را که واشنگتن در جریان "جنگ علیه تروریسم" و حمله به عراق در سال 2003 مرتکب شد، تکرار نکنند. بایدن در جریان این سخنرانی مدعی شد: "پس از 11 سپتامبر، ما خشمگین شدیم. در حالیکه ما بهدنبال عدالت بودیم و به عدالت هم رسیدیم، اشتباهاتی نیز مرتکب شدیم". رئیسجمهوری آمریکا در سخنرانی خود مشخص نکرد که منظورش کدام اشتباه است. پیام صریح نبود اما واضح بود؛ بدون برنامهریزی دقیق برای عواقب پس از حمله، موفقیتهای نظامی میتواند بهراحتی منجر به هرجومرج شود و این همان تراژدی است که برای ایالات متحده در عراق تکرار شده بود.
تصاعد بحران در عصر ترامپ
بایدن در نهایت عقبنشینی کرد چراکه نتانیاهو نشان داد که برای جلوگیری از هرجومرج نیازی به برنامه ندارد؛ زیرا هرجومرج نقشه جدید اوست. آنچه در لبنان و غزه رخ داده نشان میدهد که رهبران اسرائیل هیچ ادعای آرمانگرایانهای برای ایجاد نظم سیاسی جدید در لبنان یا نوارغزه ندارند و در واقع آنان در تلاش برای کاشت بذر دموکراسی و یا بازسازی خاورمیانه نیستند. طبیعتا اسرائیلی که بدون محدودیت خودمختاری فلسطین را رد کرده و چنین عملیاتهای پرهزینهای را رقم میزند - و به ویژه برای نتانیاهو که مصمم است به هر قیمتی از قدرت سیاسی داخلی خود محافظت کند- رسیدن به نتایج مشابه تهاجم آمریکا به عراق، کمتر از یک هشدار است. به نظر میرسد نتانیاهو متقاعد شده که امنیت این بازیگر و بقای سیاسی خودش، بهطولانیشدن حملات نظامی و غیرقابل کنترل نگهداشتن غزه و لبنان و در نتیجه رضایتمندی کلی از او، بستگی دارد.
فارین افرز در ادامه مینویسد: با این حال، دلایلی وجود دارد که فکر کنیم که اهداف، تاکتیکها و استراتژیهایی که اسرائیل بدانها متوسل میشود، در لبنان کمتر از غزه مؤثر خواهد بود. در وهله اول باید گفت، حزبالله با حماس متفاوت است. اولی سازمانی بزرگتر از دومی است، با حمایت مردمی گستردهتر، شبکههای انعطافپذیرتر، و شانس بهتری برای بازیابی هزینههایی که متحملشده. هرچند که اسرائیل تاکنون در برابر انگیزههای توسعهطلبانهاش در کرانه باختری با مانعی جدی روبهرو نشده، اما اگر دونالد ترامپ، دوباره رئیسجمهور شود، ایالات متحده ممکن است شهرکسازیهای غیرقانونی اسرائیل یا حتی الحاق برخی از سرزمینهای فلسطینی را تایید کند؛ گزارهای که زمینهساز تشدید تنشها خواهد شد و در این میان، وضعیت لبنان را نباید دستکم گرفت.
کمپین هرجومرج
تیرگی وضعیت کنونی لبنان را نباید دستکم گرفت. قبل از آخرین حمله نظامی اسرائیل، این کشور با بحران اقتصادی بیسابقه و طولانیمدتی دست به گریبان بود؛ بحرانی که زمینه را برای کاهش تولید ناخالص داخلی طی پنج سال گذشته فراهم کرد و آن را به نصف رساند. تا 20 اکتبر، تقریباً یکماه پس از شروع حمله اخیر، حدود 809 هزار نفر در لبنان بهدلیل جنگ آواره شده بودند. سازمان مللمتحد تخمین میزند که 425 هزار نفر از مرز عبور کرده و وارد سوریه شدهاند. به گفته یونیسف، کمپین اسرائیلی همچنین حداقل 28 تاسیسات آبی را که به بیش از 360 هزار نفر خدماترسانی میکرده را نابود کرده است. بنابراین گستردگی ویرانی، زندگی را در بسیاری از مناطق این کشور ناپایدار کرده است؛ تا جاییکه عمران رضا، معاون هماهنگکننده ویژه سازمان ملل در لبنان هشدار داده که این کشور "در آستانه سقوطی بشردوستانه" قرار دارد.
در ادامه این گزارش نوشته شده: تخریب گسترده صرفاً محصول جانبی و یا پیامد حملات اسرائیل علیه مواضع حزبالله نیست. این تخریب بلکه بخشی از یک کمپین گسترده است که هدف اصلی آن تشدید تنشهای داخلی در لبنان است؛ کارزاری که با حملات پیجری و ترور رهبران حزبالله آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. تخریب سیستماتیک در جنوب لبنان، دره بقاع و حومه جنوبی بیروت نیز نشان میدهد که اسرائیل بهدنبال تشدید تنش در داخل خود لبنان است.
منطق مشابهی نیز توضیح میدهد که چرا اسرائیل شهرهای جنوبی لبنان در مناطقی که عمدتاً مسیحی یا دروزی هستند و همچنین پناهندگان شیعه که بهدنبال سرپناهی در مناطق مسیحی، سنی و دروزی هستند را بیشتر هدف قرار میدهد. به نظر میرسد، هدف نتانیاهو دامنزدن به نارضایتیها و خصومتهایی داخلی بیروت است. کمپین اسرائیل همچنین فشار شدیدی بر دولت لبنان وارد کرده است. در ماههای قبل از تشدید درگیری، نقش دولت در بازسازی و امدادرسانی به پناهندگان موضوعی بحثانگیز در لبنان بود.
بهواسطه حمایتهای متحدان غربی، اسرائیل احتمالاً نگران پیامدهای دیپلماتیک کارزار خشونت جمعی خود در لبنان نخواهد بود؛ حتی اگر توافق جدیدی بر اساس قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل متحد برای پایان دادن به مناقشه فعلی تنظیم شود. این قطعنامه، یک منطقه حائل ایجاد میکند که در آن هیچ نیرویی بهجز ارتش لبنان و یونیفل، نیروی حافظ صلح سازمان ملل، مجاز به فعالیت نیستند. عواقب این کارزار تقریباً بهطور قطع بیشتر بر جامعه از هم پاشیده لبنان تحمیل میشود. با این وجود، دلایلی وجود دارد که باور کنیم طرح اسرائیل برای استفاده سازنده از هرجومرج در لبنان ممکن است آنطور که نتانیاهو امیدوار دارد موفق نباشد.
از سوی دیگر، واضح است که سرعت لشکرکشی اسرائیل به لبنان کاهش یافته است. اگرچه حزبالله دبیرکل و بسیاری از رهبرانش را از دست داد، اما به اندازه کافی از قابلیتهای نظامی برای هدف قرار دادن مواضع اسرائیل برخوردار است. دهها سرباز و افسر اسرائیلی کشته یا مجروح شدهاند؛ گزارهای که به اعضای حزبالله روحیه و انگیزه میدهد. علاوه براین، این سازمان توانسته برخی از شبکههای ارتباطی خود را بازسازی کند. در هفتههای گذشته، حزبالله حملات مرگباری را در لبنان و شمال اسرائیل (سرزمینهای اشغالی) انجام داده و پهپادهای این گروه حتی خانه نتانیاهو در قیصریه را هدف قرار دادند. در این میان نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد، حزبالله برای آینده خود پس از سید حسن نصرالله در حال برنامهریزی است.
شاید این تصور بهوجود آید که لبنان برای مدت زمانی طولانی به میدان رویارویی اسرائیل و حزبالله تبدیل شود. اما چنین نتیجهای میتواند با توسل به اهرمهای دیپلماسی فراگیر، گفتوگوی ملی و تعهد بینالمللی برای بازسازی کشور لبنان بهبود یابد. تحقق گزارههای فوق، مستلزم تلاشی هماهنگ از سوی ایالات متحده، فرانسه و کشورهای عربی است. علاوه بر گزاره فوق، تعهد به بازسازی نهادهای دولتی لبنان و اقتصاد از همپاشیده این کشور نیز نکتهای قابل تامل است. برای اجرای هرگونه توافق آتشبس توجه به متغیرهای پیشین نیز ضروری است؛ به ویژه از آنجاییکه نیروهای مسلح لبنان از زمان شروع بحران اقتصادی و مالی در سال 2019 منفعل بودهاند.