محسن هاشمی :دیگر کاندیدای انتخابات شورای شهر نمیشوم
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از پانا ، جذابیت مصاحبه با محسن هاشمی رفسنجانی غیر از همه مصاحبههاست. از طرفی سالهاست که با فضای سیاسی پیوند دارد و میداند اقتضائات یعنی چه و از سوی دیگر، نامش در سالهای اخیر با حواشی گره خورده که هیچکس نمیتواند آنها را فراموش کند. او جزو افرادیست که دو روی سکه سیاست را دیده است؛ روزی در منصب مدیرعامل شرکت متروی تهران نشسته بود و امروز در مقام ریاست شورای شهر تهران قرار دارد.
فرزند آیتالله هاشمی رفسنجانی ناگفتههای بسیاری دارد؛ حرفهایی که یا ترجیح میدهد قسمتی از آنها را مسکوت بگذارد یا آرام از کنارشان رد شود. شاید سالها فعالیت سیاسی به او نشان داده هر حرفی قابل گفتن نیست. برای مصاحبه با رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هم باید حافظه خوبی از تاریخ معاصر داشته باشید و هم باید آمار و ارقام اقدامات انجام شده در دولت سازندگی را بدانید. موضوع را ابتدا از طرح اصلاح قوانین در مجلس یازدهم آغاز کردیم :
آقای هاشمی طرح اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری و شوراها که مجلس یازدهم بر اجرای آن مصمم است را تا چه اندازه به ضرر یا به نفع کشور ارزیابی میکنید؟
قوانین و سیاستهای انتخاباتی در کشور باید ثبات داشته باشد چراکه تغییر در قوانین رقابت موجب انتفاع یا زیان برای گروههای خاص میشود، در بسیاری از کشورهایی که بیش از یک قرن سابقه انتخاباتی دارند هم با وجود نقایص، ثبات در قوانین اهمیت بیشتری دارد و سیاستهای کلی مصوب نظام در حوزه انتخابات نیز که به تایید رهبر انقلاب هم رسیده است، بر همین نکته تاکید دارد. اینکه مجلس در ماههای نخست با اکثریت نمایندگانی که تجربه نخست خود را در حوزه تقنین سپری میکند، بخواهد به صورت طرح و فیالبداهه برای انتخابات قانونگذاری کند، توام با سعی و خطا خواهد بود و طبیعتا در نظام جمهوری اسلامی که شورای نگهبان به عنوان مفسر اصلی قانون اساسی تعیین شده نمیتوان انتظار داشت که این مصوبات مجلس، دامنه عمل شورای نگهبان را محدود کند و تنها جنبههای منفی آن یعنی ایجاد رانت و منافع برای برخی از جریانات سیاسی ممکن است نمود یابد که البته فضای کشور به شکلی است که این حرکتها معمولا نتیجه نمیدهد.
با تغییر ساختار نظام سیاسی از ریاستجمهوری به نخست وزیری و همچنین وجود نظارت استصوابی موافقید یا مخالف؟
موضوع تغییر ساختار نظام به پارلمانی بیشتر در حد گمانهزنیست و بعید است که نظام به این سمت برود، تغییر قانون اساسی تشریفات و پیامدهای قابل توجهی دارد و کمرنگ کردن بعد مردمسالاری نظام هم مورد نظر رهبر انقلاب نیست. در مورد نظارت استصوابی هم دو نگرش افراطی و تفریطی وجود دارد؛ یکی به بُعد عملی نظارت قائل نیست و دیگری هیچ محدودیتی برای آن را نمیپذیرد. به نظرم راهحل میانه همان راهحل مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام است که به نظارت استنادی مشهور شد؛ یعنی شورای نگهبان فرایند نظارتش را به صورت شفاف و مستند انجام دهد تا اعتماد عمومی و مشارکت حداکثری در کنار مسئولیتهای قانونی شورای نگهبان محفوظ بماند.
به نظر شما با توجه به مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نظام جمهوری اسلامی ایران باید از کدام رویکردها و سیاستهای مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی برای برون رفت از این وضعیت استفاده کند؟
رویکرد اصلی آیتالله هاشمی رفسنجانی، عقلانیت و پرهیز از افراط، تفریط و رفتارهای هیجانی در حوزه مدیریت جامعه بود که نیاز امروز ماست. افراطیون به دنبال تنگ کردن فضای جامعه برای سایر سلایق هستند و تفریطیون قهر کردن را توصیه میکنند که هردوی این اقدامات خلاف میانهروی و مصلحت جامعه است. باید بپذیریم که امروز اقتصاد و معیشت مردم، اولویت نخست کشور است و سلیقههای سیاسی هرچه باشد نباید به معیشت مردم آسیب بزند. آیتالله هاشمی رفسنجانی در دولت دوم سازندگی که با سقوط قیمت نفت و شرایط سخت تورمی و اقتصادی مواجه شد، با اولویت قرار دادن اقتصاد، رویکرد خود در حوزه فرهنگ و سیاست را در درجه دوم قرار داد و با همین روش توانست که اقتصاد کشور را ساماندهی کند، تورم دولت سازندگی هم رکودی نبوده است بلکه توام با رشد اقتصادی متوسط 6 درصدی بود به نحوی که درآمد ملی بخصوص درآمد قشر حقوقبگیر کارگر و کارمند بیشتر از تورم بود و سفره مردم در سختترین شرایط دولت سازندگی هم کوچک نمیشد.
بسیاری از اصلاحطلبان معتقدند که عملکرد دولت در سالهای اخیر و حمایت از آقای روحانی باعث بیاعتمادی جامعه به جریان اصلاحات شده است. توصیههای شما به مسئولان برای آشتی مردم با صندوقهای رای شامل چه مواردی میشود؟
عملکرد دولت آقای روحانی در دولت اول قابل قبول بود و به همین دلیل با آرای بالا از سوی مردم برای دوره دوم انتخاب شد، اما قصد دفاع از عملکرد دولت دوم روحانی و مجلس قبل را ندارم و در حوزه مدیریت شهری، انتقاداتی را نسبت به فقدان عملگرایی و واقعگرایی در دولت، مجلس و مدیریت شهری قبلا طرح کردهام، اما باید برای یک ارزیابی منصفانه شرایط را در نظر گرفت. مشکل اصلی کشور در این سه سال سخت، تحریمهای بیسابقه و یکجانبه ترامپ بود که نه فقط در برجام با ایران بدعهدی کرد، بلکه اکثر معاهدات مهم بینالمللی آمریکا را نیز دچار چالش نمود، در این شرایط از نظر بدنه اجتماعی اصلاحطلبان منفعل عمل کرد، اما واقعا چه میتوانست در حوزه سیاست خارجی انجام بدهد؟ مجلس هم به همین شکل، حتی بسیاری از منتقدان منصف نظام نیز با تسلیم شدن در برابر زیادهخواهی و بدعهدی ترامپ موافق نبودند، البته اگر سایر حوزههای جامعه مانند سیاست داخلی، فرهنگ، اقوام و اقشار و... که زمینه مناسبی برای ترمیم در آنجا وجود داشت و مانند اقتصاد و سیاست خارجی در برابر تحریمها آسیبپذیر نبودند، شاهد عملکرد نسبتا مناسبی از سوی دولت و مجلس گذشته بود. در شرایط فعلی هم به نظر میرسد ما باید از حوزههایی که در اختیار داریم استفاده حداکثری کنیم، چندی پیش دفتر مقام معظم رهبری اظهارات منتشر نشده رهبر انقلاب در سال 1388 را پخش کرد که بر لزوم وجود تنوع در حوزه سیاسی و جریانات متفاوت تاکید داشت، خود این موضوع پیام مناسبی است که باید از سوی مسئولان قضایی، امنیتی و اجرایی مورد توجه قرار گیرد، جامعه پویا و متکثر تابآور از جامعه مسدود و تکصداست.
اصلاحطلبان برای پیروزی در انتخابات 1400 چه بایدها و نبایدهایی را باید مدنظر داشته باشند و چگونه میتوانند امید مردم و مشارکت را افزایش و پیروز انتخابات شوند؟
باید متوجه باشیم که انتخابات ریاست جمهوری آینده، نه تنها برای حاکمیت و جناحهای سیاسی بلکه برای کل جامعه ما سرنوشتساز است، چراکه فقط اصلاحطلبان یا حاکمیت نیست که در معرض چالش و خطر است. وقایع دیماه 1396 و آبانماه 1398 نشان داد که کل جامعه مانند گسلهای فعال زلزله دچار شکاف و چالشهایی شده است. قبلا ما در سال 1376 و یا سال 1388 این شکاف و چالش اجتماعی را تجربه کرده بودیم اما فقط محدود به حوزه سیاست بود که در سال 1376 با انتقال قدرت این شکاف ترمیم شد و در سال 1388 این زخم کهنه شد اما فقط در حوزه سیاسی بود. ولی در مقطع فعلی میبینیم که تقریبا هیچ حوزه بدون چالشی نداریم، از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و دیپلماسی، محیطزیست، اقوام و اقشار، آسیبهای اجتماعی و حاشیهنشینی، چالشهای مختلفی است که جامعه را احاطه کرده و انتخابات میتواند یک فرصت برای ترمیم این چالشها باشد؛ بخصوص در شرایطی که ما با تجدید قوا و تقویت آمریکا بعد از ترامپ، به عنوان حریف اصلی جمهوری اسلامی در عرصه بینالملل مواجه هستیم و در این شرایط تضعیف قدرت ملی برای جامعه ما و نه تنها نظام گران تمام خواهد شد. اگر بتوانیم شرایط را برای مردم خوب ترسیم کنیم، و امید منطقی و نه احساسی به افکار عمومی داده شود، میتوانیم مشارکت را در انتخابات ایجاد کنیم و در مشارکت بالاست که جامعه میتواند به اهداف خود برسد.
جمهوری اسلامی ایران به چه نوع دیپلماسی در منطقه و نیز تعامل با جهان در ماههای پیشرو از آخرین قرن حاضر و شروع اولین ماه از قرن جدید نیاز دارد؟
سیاست اصولی نظام در روابط بینالملل باید مبتنی بر تامین منافع ملی باشد، منافع ملی اقتضا میکند که ما در دیپلماسی به دنبال تنشزدایی یعنی کاهش هزینهها و افزایش منافع برای کشور باشیم، البته سیاست تنشزدایی با عزت، حکمت و مصلحت که سه اصل مورد تایید رهبر انقلاب هستند، تضادی ندارد و جریانهای افراطی و تفریطی میخواهند که این تضاد را ایجاد کنند تا کشور از مسیر خودش منحرف شود. از نگاه آیتالله هاشمی رفسنجانی، ما باید آرمانها و اهداف انقلاب را طوری تعریف کنیم که با معیشت امروز مردم و توسعه فردای ایران سازگار باشد و بتوانیم بدون اینکه ایران امروز یا نسل فردا آسیب ببیند اهداف و آرمانها را محقق کنیم. دکترین آیتالله هاشمی برای اداره کشور، دکترین صلحوتوسعه بود؛ یعنی صلح برای تحقق توسعه کشور، در سیاست خارجی. این دکترین در نظریه «امالقری» تبلور یافت. ایشان معتقد بود برای اعتلای اسلام و انقلاب اسلامی در جهان، باید امالقری جهان اسلام یعنی ایران به حداکثر توانمندی و رشد برسد. یعنی افزایش قدرت ملی، رفاه و توانمندی ایران در جهت اهداف اسلام است، بنابراین ایشان حرکتهایی را که ایران و انقلاب را تضعیف و در درازمدت به خطر میانداخت را در راستای اهداف اسلامی نمیدانست.
در این 5 سالی که از رحلت آیتالله هاشمی میگذرد بارها در مجالس مذهبی و سیاسی شعارهای تهدیدآمیزی نسبت به دولت توسط افراد تندرو با عنوان «ای که مذاکره شعارت استخر فرح در انتظارت» و... دیده و شنیده شد و گمانهزنیهایی هم درخصوص فوت پدرتان شده است. تاکنون خانواده هاشمی نسبت به این تحرکات حساس نشدهاند تا از طریق سازمانهای مربوطه خواستار تحقیقات بیشتری شوند؟
موضوع با دستور رئیسجمهور و زیرنظر دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی رسیدگی و گزارشات نیز به دکتر روحانی داده شد. تا جایی که خبر دارم گزارشات، رئیسجمهور را هم قانع نکرد، ما پیگیریهای لازم را انجام دادهایم و رئیسجمهور هم مجددا دستور ادامه رسیدگی را صادر کردند، اما هنوز فعالیتهایی که انجام شد خانواده و افکار عمومی را قانع نکرده است و احتیاج به تلاشها و رسیدگی علمی و قاطعتری دارد.
از آنجایی که جنابعالی به مدیر میدانی و نه مدیری پشتمیز نشین شهرت دارید چه موانعی باعث عدم انتخاب شما به عنوان شهردار تهران شد؟ آیا فقط امضای میثاقنامه و ورود آقای مهدی چمران به جای شما در شورا مانع از این انتخاب شد؟
موضوع روشن است. دلیل آن، مخالفت اکثریت شورا با خروج اعضا از شورا بود. در نگاه اول، نیت این تصمیم حفظ انسجام شورا میتوانست باشد ولی تمایلات سیاسی و حزبی موثر بود و در عمل هم تفاوتی نمیکند، البته من هم ناگزیر بودم به دلیل انتظاراتی که مردم هنگام انتخابات داشتند و خواستهای که از طرف افکار عمومی وارد میشد، با کاندیداتوریم برای شهرداری مخالفت نکنم، اما وقتی که این موضوع رای نیاورد باری از دوشم برداشته شد.
اگر به 4 سال پیش برگردید بار دیگر کاندیدای شورای شهر میشوید؟
تجریه شورای پنجم نکات مفید و آموزندهای برایم داشت اما دیگر قصدی برای تکرار آن و کاندیداتوری مجدد ندارم.