روایت متفاوت از روز ترور حجاریان در بهشت

به گزارش اقتصادنیوز شهرام جباری زادگان یکی از مدیران قدیمی شهرداری تهران است که روز 22 اسفند ماه سال 78 در ساختمان شهرداری تهران حضور داشته و چند دقیقه ای بعد از ترور سعید حجاریان مقابل ساختمان شورا به محل حادثه رسیده است .

بنرهای جنجالی حجاب در مشهد/ با شلوار راحتی وارد نشوید!+ عکس

او درباره خاطراتش در این روز به اکو ایران می گوید : 22 اسفند سال 78 یعنی 23 سال پیش در چنین روزی بنده  به عنوان مدیر روابط عمومی معاونت خدمات شهری شهرداری تهران در ساختمان مرکزی شهرداری در خیابان بهشت بودم و با همکاران مشغول کار بودیم که حدود ساعت 10 صبح با این که صدایی نشنیدیم ولی یکباره همهمه ای شد که گفتند مقابل شورا آقای حجاریان که آن موقع نایب رئیس شورای اسلامی شهر تهران بود را ترور کردند. از پنجره های رو به خیابان بهشت نگاه کردیم و دیدیم پایین مقابل شورا شلوغ و شلوغ تر می شود و از آنجا که هم مدیر روابط عمومی و هم کارمند شهرداری بودم دوست داشتم بدانم چه اتفاقی افتاده و پایین آمدم و از ساختمان شهرداری خارج شدم و به مقابل ساختمان شورا رفتم و وقتی مقابل ساختمان شورا رسیدم گفتند آقای حکیمی پور با ماشین خودش آقای حجاریان را به بیمارستان برده و معلوم شد که به بیمارستان سینا بردند.

آن زمان مثل حالا  نبود که اعضای شورا ماشین جدا و راننده جدا داشته باشند و همه اعضا با ماشین شخصی خودشان به سر کار می آمدند و خیلی اوقات که در خیابان بهشت به دنبال جای پارک برای ماشینم می گشتم، اعضای شورا هم مثل من دنبال جای پارک می گشتند تا ماشین هایشان را پارک کنند. اگر اشتباه نکنم آن موقع آقای حجاریان یک پیکان داشت و در مقابل شورا پارک می کرد و به جلسه می رفت.  در آن زمان روزنامه صبح امروز یکی از پر تیراژ بود و بعد از ترور آقای حجاریان به پر تیراژترین روزنامه آن زمان ایران تبدیل شد.

وقتی به پایین رسیدم دیدم ازدحام است و چون مأموران شهرداری و شورا و نگهبانان مرا می شناختند اجازه دادند کامل به جلو بروم و موقعی که رسیدم خون در حال دلمه بستن زمین را دیدم و گفتند آقای حجاریان است و با یک سطل آب شروع به شستن خون کردند. جالب این بود که همزمان اعضای شورا در جلسه شورا بودند و جلسه با نگرانی دنبال شد ولی تا جایی که یادم است جلسه کنسل نشد و ادامه داشت. آن زمان این طور نبود که این قدر برای ورود به شورا و جلسات ممانعت، معذوریت و محدودیت باشد و مردم عادی هم رفت و آمد به شورا را داشتند و خیلی ها دم در شورا، داخل شورا و در صحن می توانستند با نماینده ها ارتباط برقرار کنند و آن روز هم از جمله روزهای شلوغ بود که مردم ازدحام زیادی کرده بودند و مراجعات مردمی زیاد بود.

نیم ساعت بعد از این اتفاق که کارمندان شهرداری و شورا بیرون آمده بودند به سر کارشان برگشتند و همگی از طریق رادیو پیگیر اخبار بودیم. نکته ای که برایم قابل تامل بود و بیشتر قابل توجه است این است که یک هفته تا سال جدید مانده بود و آن موقع در مجموعه معاونت خدمات شهری شهرداری تهران که من مدیر روابط عمومیش بودم برنامه های بسیار گسترده ای برای استقبال از بهار تدارک دیده بودیم و ستادی به نام ستاد استقبال از بهار تشکیل داده بودیم و دبیر این ستاد هم من بودم و از روزها پیش هماهنگ کرده بودیم شبی که آقای حجاریان صبحش ترور شد یک گفت و گوی زنده با برنامه تهران 20 از مقابل ساختمان شهرداری تهران داشته باشیم و قرار بود ساعت هشت و خرده ای در آنجا این ارتباط را داشته باشیم و ساعت پنج واحد سیار صدا و سیما مراجعه کردند و با همکاری من و همکارانم مقابل  در ساختمان شهرداری تدارک دیدیم که این گفت و گو به صورت زنده اجرا شود و از آن سو مجری برنامه تهران 20 پشت خط بود و از این سمت  من به صورت زنده به سوالات ایشان و شکل و شمایل برنامه بهاری بود پاسخ می دادم و از برنامه هایمان و تدارک هایی که برای عید دیده بودیم می گفتم.

آن وقت موضوع گل و گیاه، فضای سبز و زیباسازی شهر موضوع خیلی پر رونق و مهمی بود و واقعا تفاوت تهران را با آمدن عید و بهار می شد احساس کرد و مثل حالا  نبود که چهار فصل با هم فرقی نکند. برنامه یک برنامه خوب، شاد، سرزنده و سرحالی بود و پس از تمام شدن برنامه مدیرکل وقت روابط عمومی شهرداری به من زنگ زد و گفت چه کسی به شما گفته که گفت و گو کنید و گفتم از قبل هماهنگ شده و من به نمایندگی از شهرداری به عنوان دبیر ستاد استقبال از بهار صحبت کردم و گفتم چرا؟ گفت آقای حجاریان نایب رئیس شورا را در اینجا ترور کردند و شما به چه حقی صحبت می کنی و از گل و بلبل و این که شهرداری آماده استقبال از بهار است می گویی؟! گفتم متوجه نمی شوم این دو چه منافاتی با هم دارند و با معاون وقت شهردار در حوزه خدمات شهری هماهنگ کردم و اگر در این قضیه اشکالی است با ایشان در میان بگذارید.

ضمن این که نه تنها معاون وقت شهردار در حوزه خدمات شهری، بلکه کل کارکنان شهرداری از موضوع ترور آقای حجاریان و اتفاقی که برایشان رخ داده بود متاسف و متاثر بودند، گفت ما باید مسئولیت هایمان را انجام دهیم و تکالیف و وظایف شهرداری سر جای خودش است و نباید وقفه ای در کارمان بیافتد و چون به رغم این که چند ساعت پیش در چند قدمی محلی که گفت و گو کردیم ترور رخ داده بود واقعیت این است که شما کار اشتباهی نکردید و این که با مردم صحبت کردید و برنامه ها را گفتی خیلی کار خوبی بوده است. خاطره پر رنگی که از آن روز در ذهنم مانده پارادوکسی بود که صبح ترور آقای حجاریان رخ داد و بعدازظهر راوی اخبار خوب بهاری بودم که مجموعه شهرداری برای شهروندان انجام داده بود.