پرسپولیس واستقلال دو کالای ایرانی بینوا
به گزارش اقتصادنیوز این شاید اتفاقی بسیار نادر باشد که شخص اول مملکت در تریبون عمومی بهطور مشخص از دو قطب اصلی فوتبال ایران یاد میکند؛ آنچه البته در قالب یک مثال مطرح شد، اما میتواند اهمیت علایق فوتبالی پاک و سالم مردم ما به پرسپولیس، استقلال و سایر تیمها را نشان بدهد و به علاوه روشن کند که این اشتیاق و پایبندی از نظر حاکمیت هیچ اشکالی ندارد و حتی میتواند الگویی برای توسعه اقتصادی هم باشد. اگر از سطح اول بحث و مساله مدلسازی فاصله بگیریم، میتوان به خودپرسپولیس و استقلال رسید و این سوال را مطرح کرد که آیا این دو باشگاه با پشتوانه میلیونی هوادارانشان در ایران، واقعا در نقطهای که باید باشند قرار گرفتهاند؟ مگر نه این است که سرخابیها هم مصداق بارز «کالای ایرانی» محسوب میشوند و حتی آنقدر اهمیت و عمومیت دارند که رهبری برای طرح مثال به آنها اشاره میکنند؛ پس چرا ما نمیتوانیم از این همه پتانسیل و توانایی بالقوه به شکل مطلوب استفاده کنیم و این دو باشگاه را به جایگاه واقعیشان برسانیم؟
شاید امروز باید به شکلی بسیار جدیتر به مدیران دولتی و تصمیمسازان ورزش کشور گوشزد کرد که روی یک گنج واقعی نشستهاند، اما صرفا بهخاطر فقدان مهارت و درایت نمیتوانند از ظرفیت واقعی پرسپولیس و استقلال استفاده کنند. به جرات میتوان گفت این دو باشگاه شرایطی دارند که به کمک آن میتوانند به بارسلونا و رئالمادرید منطقه تبدیل شوند، اما بیخیالی و سقف پایین آرزوهای مدیران ما، این فرصت را تباه کرده است. سرخابیهای پایتخت غیر از میلیونها هواداری که در سراسر کشور دارند، از حضور طرفداران متعصب در کشورهایی مثل افغانستان، عراق و تاجیکستان هم بهره میبرند، اما در ایران به هیچوجه نگاه جدی به این زمینه قوی وجود ندارد.
پرسپولیس و استقلال استعداد بسیار زیادی برای درآمدزایی دارند و بدون اغراق قادر هستند حداقل تا ۱۰برابر هزینههای سالانه خودشان ثروت تولید کنند، اما مدیریت روزمره و فاقد آیندهنگری در قبال این دو باشگاه، چنین موقعیت فوقالعادهای را پایمال کرده است. الان حدود سه سال است که بودجه دولتی سرخابیها قطع شده و آنها صرفا با کمکهای مردمی در قالب ارسال پیامک و نیز جذب اسپانسر اداره میشوند، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید؛ حالا تصور کنید اگر دولت با اعطای وامهای بدون سود و بلندمدت این دو باشگاه را به بخشخصوصی واقعی واگذار کند، اگر برایشان ورزشگاه بسازد، اگر کمک کند که آنها حقپخش تلویزیونی بگیرند یا حداقل در بخشی از درآمدافسانهای تلویزیون از محل پخش فوتبال سهیم شوند، چه اتفاقاتی ممکن است برای این دو تیم رخ بدهد.
اگر دولت بهطور جدی با برنامه دقیق و حرفهای و با استفاده از تجارب مشابه کشورهایی مثل ترکیه به پرسپولیس و استقلال پر و بال بدهد، آنها علاوه بر ایجاد اشتغال چشمگیر و تولید ثروت قابلتوجه، قادر هستند به برندهایی بینالمللی و جذاب تبدیل شوند؛ آنقدر که حتی توریست جذب کنند و حداقل به اتکای حضور ایرانیان پرشمار در اروپا و آمریکا، تورهای تمرینی- تجاری در این کشورها برپا کنند. در صورت مهیا شدن شرایط، این دو تیم فقط با فروش پیراهن و شال و اقدامات سادهای مثل تاسیس رستوران و فستفودهای زنجیرهای میتوانند مثل آب خوردن تامین معاش کرده و از بقیه منابع درآمدی به منظور رشد و تقویت بنیه باشگاه استفاده کنند.
یادمان باشد این دو باشگاه اگر روی ریل درست درآمدزایی و تولید ثروت بیفتند، به تدریج میتوانند بازیکنان بزرگ دنیا را هم جذب کنند و به ایران بکشانند. مگر نه این است که کشوری مثل قطر به راحتی امثال ژاوی و اشنایدر را استخدام کرده و در ورزشگاههای خالی به بازی میگیرد؛ چرا نباید این اتفاق در ایران و در دیگ جوشان ورزشگاههای اختصاصی پرسپولیس و استقلال رخ بدهد؟ قطعا این تیمها ظرفیت شگفتانگیز و مافوق تصوری برای پیشرفت دارند، اما افسوس که عملکرد ضعیف مدیران ما کاری کرده که این دو جواهر هر کدام با میلیاردها تومان بدهی هر لحظه منتظر رسیدن حکم یک جریمه تازه از فیفا هستند!
یادمان باشد ممکن است ما ایرانیها به این زودیها نتوانیم خودرو استاندارد یا هواپیما بسازیم و در صنعت الکترونیک رقبای خارجی را جا بگذاریم، اما فوتبال تنها تجارت دنیا است که بیشتر از کیفیت محصول روی موج احساسات حرکت میکند. این یعنی شاید یک ایرانی در صورت تمکن مالی برای خرید ماشین خارجی رو به استفاده از خودروداخلی نیاورد، اما اگر قرار باشد برای یک تیم فوتبال خرج کند و دست به جیب شود، به احتمال زیاد پرسپولیس و استقلال را به قدرتمندترین باشگاههای جهان ترجیح خواهد داد. بنابراین در کنار تلاش روزافزون برای توسعه صنعتی، میتوان راه آسانتر را هم آزمود و با کمک به «برندسازی» سرخابیها، توانایی بالقوه آنها برای تبدیل شدن به قطبهای ورزشی- تجاری را به فعل رساند. حیف از این دو گنج که چنین در ویرانه رها شدهاند، صد حیف!
این شاید اتفاقی بسیار نادر باشد که شخص اول مملکت در تریبون عمومی بهطور مشخص از دو قطب اصلی فوتبال ایران یاد میکند؛ آنچه البته در قالب یک مثال مطرح شد، اما میتواند اهمیت علایق فوتبالی پاک و سالم مردم ما به پرسپولیس، استقلال و سایر تیمها را نشان بدهد و به علاوه روشن کند که این اشتیاق و پایبندی از نظر حاکمیت هیچ اشکالی ندارد و حتی میتواند الگویی برای توسعه اقتصادی هم باشد. اگر از سطح اول بحث و مساله مدلسازی فاصله بگیریم، میتوان به خودپرسپولیس و استقلال رسید و این سوال را مطرح کرد که آیا این دو باشگاه با پشتوانه میلیونی هوادارانشان در ایران، واقعا در نقطهای که باید باشند قرار گرفتهاند؟ مگر نه این است که سرخابیها هم مصداق بارز «کالای ایرانی» محسوب میشوند و حتی آنقدر اهمیت و عمومیت دارند که رهبری برای طرح مثال به آنها اشاره میکنند؛ پس چرا ما نمیتوانیم از این همه پتانسیل و توانایی بالقوه به شکل مطلوب استفاده کنیم و این دو باشگاه را به جایگاه واقعیشان برسانیم؟
شاید امروز باید به شکلی بسیار جدیتر به مدیران دولتی و تصمیمسازان ورزش کشور گوشزد کرد که روی یک گنج واقعی نشستهاند، اما صرفا بهخاطر فقدان مهارت و درایت نمیتوانند از ظرفیت واقعی پرسپولیس و استقلال استفاده کنند. به جرات میتوان گفت این دو باشگاه شرایطی دارند که به کمک آن میتوانند به بارسلونا و رئالمادرید منطقه تبدیل شوند، اما بیخیالی و سقف پایین آرزوهای مدیران ما، این فرصت را تباه کرده است. سرخابیهای پایتخت غیر از میلیونها هواداری که در سراسر کشور دارند، از حضور طرفداران متعصب در کشورهایی مثل افغانستان، عراق و تاجیکستان هم بهره میبرند، اما در ایران به هیچوجه نگاه جدی به این زمینه قوی وجود ندارد.
پرسپولیس و استقلال استعداد بسیار زیادی برای درآمدزایی دارند و بدون اغراق قادر هستند حداقل تا ۱۰برابر هزینههای سالانه خودشان ثروت تولید کنند، اما مدیریت روزمره و فاقد آیندهنگری در قبال این دو باشگاه، چنین موقعیت فوقالعادهای را پایمال کرده است. الان حدود سه سال است که بودجه دولتی سرخابیها قطع شده و آنها صرفا با کمکهای مردمی در قالب ارسال پیامک و نیز جذب اسپانسر اداره میشوند، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید؛ حالا تصور کنید اگر دولت با اعطای وامهای بدون سود و بلندمدت این دو باشگاه را به بخشخصوصی واقعی واگذار کند، اگر برایشان ورزشگاه بسازد، اگر کمک کند که آنها حقپخش تلویزیونی بگیرند یا حداقل در بخشی از درآمدافسانهای تلویزیون از محل پخش فوتبال سهیم شوند، چه اتفاقاتی ممکن است برای این دو تیم رخ بدهد.
اگر دولت بهطور جدی با برنامه دقیق و حرفهای و با استفاده از تجارب مشابه کشورهایی مثل ترکیه به پرسپولیس و استقلال پر و بال بدهد، آنها علاوه بر ایجاد اشتغال چشمگیر و تولید ثروت قابلتوجه، قادر هستند به برندهایی بینالمللی و جذاب تبدیل شوند؛ آنقدر که حتی توریست جذب کنند و حداقل به اتکای حضور ایرانیان پرشمار در اروپا و آمریکا، تورهای تمرینی- تجاری در این کشورها برپا کنند. در صورت مهیا شدن شرایط، این دو تیم فقط با فروش پیراهن و شال و اقدامات سادهای مثل تاسیس رستوران و فستفودهای زنجیرهای میتوانند مثل آب خوردن تامین معاش کرده و از بقیه منابع درآمدی به منظور رشد و تقویت بنیه باشگاه استفاده کنند.
یادمان باشد این دو باشگاه اگر روی ریل درست درآمدزایی و تولید ثروت بیفتند، به تدریج میتوانند بازیکنان بزرگ دنیا را هم جذب کنند و به ایران بکشانند. مگر نه این است که کشوری مثل قطر به راحتی امثال ژاوی و اشنایدر را استخدام کرده و در ورزشگاههای خالی به بازی میگیرد؛ چرا نباید این اتفاق در ایران و در دیگ جوشان ورزشگاههای اختصاصی پرسپولیس و استقلال رخ بدهد؟ قطعا این تیمها ظرفیت شگفتانگیز و مافوق تصوری برای پیشرفت دارند، اما افسوس که عملکرد ضعیف مدیران ما کاری کرده که این دو جواهر هر کدام با میلیاردها تومان بدهی هر لحظه منتظر رسیدن حکم یک جریمه تازه از فیفا هستند!
یادمان باشد ممکن است ما ایرانیها به این زودیها نتوانیم خودرو استاندارد یا هواپیما بسازیم و در صنعت الکترونیک رقبای خارجی را جا بگذاریم، اما فوتبال تنها تجارت دنیا است که بیشتر از کیفیت محصول روی موج احساسات حرکت میکند. این یعنی شاید یک ایرانی در صورت تمکن مالی برای خرید ماشین خارجی رو به استفاده از خودروداخلی نیاورد، اما اگر قرار باشد برای یک تیم فوتبال خرج کند و دست به جیب شود، به احتمال زیاد پرسپولیس و استقلال را به قدرتمندترین باشگاههای جهان ترجیح خواهد داد. بنابراین در کنار تلاش روزافزون برای توسعه صنعتی، میتوان راه آسانتر را هم آزمود و با کمک به «برندسازی» سرخابیها، توانایی بالقوه آنها برای تبدیل شدن به قطبهای ورزشی- تجاری را به فعل رساند. حیف از این دو گنج که چنین در ویرانه رها شدهاند، صد حیف!