چرا باید از جریان نوپای استارتاپی ایران حمایت کنیم؟
آیا استارتاپهای موفق ایرانی توسط شرکتهای گوگل و اپل و مایکروسافت راهاندازی شدهاند؟ آیا «سرمایهگذاران فرشته» با دریافت پنج درصد از سهام استارتاپها در ازای سرمایهگذاری در آنها ایدههای آنان را به سرقت میبرند؟ آیا استارتاپویکندها و اردوهای کارآفرینی محلی برای اعزام نخبگان به خارج از کشور است و بالاخره آیا شتابدهندهها با ارایه ۲۵ میلیون تومان پول نقد ، فضای کاری و مربیان به تیمهای استارتاپی در حال استعمار آنها هستند؟
اینها پرسشهای واقعی است که برخی تحلیلها اخیرا در فضای رسانهها به آن دامن میزند اما همین پرسشها فرصت خوبی را برای آگاهی رساندن از روند رخ داده در این عرصه فراهم میکند. تصویری دقیق از داشتهها و آوردهها و تهدیدهای واقعی که میتواند به همه کمک کند بهتر ببینیم و دقیقتر تحلیلکنیم:
۱- استارتآپهای موفق ایرانی
جریان استارتآپی کشور یک حرکت ارزشآفرین کاملا ایرانی است. نمونهای بدیع از توانمندی داخلی در راهاندازی کسب و کارهای نوین و مبتنی بر تکنولوژی روز. نخستین جرقههای این جریان در روزهایی زده شده که کشورمان زیر شدیدترین و ظالمانهترین تحریمهای بینالمللی قرار داشت. استارتاپهای بزرگ و موفق ایرانی چون دیجی کالا(1384)، کافه بازار (1388) آپارات (1385) و بسیاری دیگر، به لطف ایدههای جوانانی ایجاد شده که به دلیل تخصص و قابلیتهای خود این فرصت را هم داشتهاند تا در صدها شرکت بینالمللی و مشهور اروپایی و آمریکایی کار کنند، اما به رغم همه مشکلات، فشارها و محدودیتها در داخل کشور ماندهاند و با آموختن از تجربیات موفق داخلی و خارجی کسب و کار خود را به راه انداختهاند. هیچ کدام از این شرکتها سرمایهگذار خارجی نداشتهاند و تمام موفقیت آنها مدیون تلاش و نوآوری بنیانگذارانشان و سرمایه داخلی بوده است.
۲- تشویق به کارآفرینی سالم
محیط استارتآپی ایران یک محیط پویا، ارگانیک و کوشاست. محیطی که یک کارآفرین را به ایجاد یک کسب و کار سالم و سودمند دعوت میکند. این فضای نوآورانه اتفاقی به وجود نیامده و حاصل برگزاری صدها رویداد مانند استارتاپویکند، تمرینهای گروهی و آموزشهایی است که در همه این سالها بدون کوچکترین کمکی از سوی شرکتهای خارجی به همت خود علاقهمندان دلسوز و با کمترین هزینه انجام شده است. مهمترین ویژگی این رویدادها ایجاد اعتماد به نفس در جوانان و تشویق آنان به کارآفرینی سالم است و همین باعث استقبال جوانان از آن شده است. رویدادهایی مانند استارتاپ ویکند، همفکر، استارتاپ گرایند،استارتاپ ماشین، استارتاپ تلنت و … همه یک هدف دارند: شکلگیری چرخه تبلور ایده و چگونگی تیمسازی و حرکت به سمت یک کسب و کار. «ایده» به تنهایی ارزشی ندارد و هیچ شرکت خارجی «شکارچی ایده» به کشورهای دیگر اعزام نمیکند. نخستین چیزی که شرکتکنندگان در «اردوهای کارآفرینی» میآموزند این است که «تیمخوب» و « نقشه پیشرفت کسب و کار» مهم است.
ایجاد «اشتیاق» و «آموزش» اینجا اولویت دارد. استارتاپویکندها به دلیل ماهیت مستقل و مردمی حالا از سوی نهادهای آموزشی و دولتی هم مورد استقبال قرار گرفتهاند. حمایت پارکهای فناوری، استانداریها، دانشگاههای بزرگ و شرکتهای تکنولوژی یک « حرکت بزرگ ملی» را شکل داده است. حضور شرکتهای تکنولوژی مانند «فناپ» و « شناسا» ، اپراتورهایی چون «همراه اول»، سازمانهای مردم نهادی چون «کانون کارآفرینی» و مراجع آموزشی چون دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران و امیرکبیر همه نشان دهنده این است که هفتههای استارتاپی وابسته به یک جریان یا یک گروه نیست . بی سبب نیست که حالا این جریان آموزشی مردم نهاد با چنین استقبال ملی روبه رو شده است.
شاید تنها چیز خارجی «استارتاپ ویکند» نام آن باشد که آن هم اخیرا به «اردوهای کارآفرینی» تغییر پیدا کرده است.
۳- شتابدهنده ها یا کارخانههای تیمسازی
هدف اصلی شتابدهنده این است که مثالهای موفق استارتاپهای ایرانی مانند دیجیکالا و آپارات و کافه بازار را بیشتر کنند و به صدها برند ایرانی برسانند.
شتابدهنده مرحله بعد از استارتاپ ویکندها هستند که زمینههای ابتدایی برای ایجاد کسب و کار را فراهم میکنند. پانزده سال قبل تلاشهای استارتاپهایی مانند «پرشین بلاگ» به دلیل فقدان فضای آماده کسب وکار به بار نمینشست. اما حالا نخستین چیزی که یک کارآفرین میتواند در یک شتابدهنده نخستین قدمهای ورود به کسب و کار را با اطمینان بردارد. «شتابدهندهها» مرکز پرورش تیمها برای ورود به کسب و کار هستند که طی یکی دو سال گذشته عمدتا در دانشگاهها و مراکز علمی و با حمایت پارکهای فناوری و شرکتهای تکنولوژی به راه افتاده اند.
«شتابدهندهها» حالا یکی از مهمترین مجموعههای آموزشی در چرخه استارتاپی کشورند. آنها ها در طول یک دوره چند ماهه ، مجموعهای از مربیان زبده و سرمایهگذاران را به همراه دامنه ای از زیرساختها مثل فضای کاری، اینترنت، خدمات مشاوره ای حقوقی، فنی و … به استارتاپ ها ارایه میدهند. خروجی شتابدهندهها شرکتهای نوپایی است که حالا آماده حضور در مراکز رشد و پارکهای فناوری و یا حتی در بازار هستند. در دنیا بسیاری از استارتاپهای مشهور مانند دراپباکس، Airbnb مراحل اولیه رشد را در یک شتابدهنده طی کردهاند.
در سیلیکون ولی و در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان حدود یک دهه است که شتابدهندهها مشغول به فعالیتند و در ایران طی یکی دو سال اخیر چندین شتابدهنده با سرمایهگذاری پارکهای تکنولوژی، دانشگاهها، شرکتهای آیتی، شرکتهای سرمایهگذاری و حتی بانکها به راه افتاده است.
«آواتک» ، «دیموند»، «مپس» و «تریگآپ» نمونههایی از شتابدهندگان ایرانی هستند. برخی از آنها در ازای تمام خدماتی که به استارتاپها ارایه میدهند ۱۵ درصد از سهام آنها را دریافت میکنند. آنها حتی گاهی از این ۱۵ درصد ۵ درصد را به فرشتگان سرمایه میدهند. فرشتگان سرمایه ایرانیان علاقهمند به فضای استارتاپی یا کارآفرینان موفقی هستند که بیشتر در پی حمایت از یک استارتاپ برآمدهاند تا سرمایهگذاری در آن. چنین تجربهای باعث شده که دهها استارتاپ طی یکی دو سال اخیر از شتابدهندهها به فضای کسب و کار راه پیدا کنند و این تعداد طی یکی دو سال پیش رو وارد بازار کار میشوند. نتیجه کار جذب بیش از هزار نیروی نخبه در استارتاپها و جذب چندین میلیارد تومان سرمایه ایرانی برای پیشبرد کسبوکارهای استارتاپی بوده است.
4-سرمایهگذاری ارزش آفرین
تا چند سال قبل راهاندازی کسب و کار نیازمند گرفتن وام معمولا با بهره بالا بود. اگر کسب و کار شکست میخورد فقط صاحب آن به دردسر میافتاد. حالا اما در مدل جدید سرمایهگذاری در استارتاپها، سرمایهگذار در شکست و موفقیت یک کسب و کار شریک میشود. به همین دلیل به این سرمایهگذاری ریسک پذیر میگویند و مهمترین مزیت این است که حتی پس از سرمایهگذاری بخش عمده سهام در اختیار کارآفرین و صاحب آن کسب و کار باقی میماند. نکته قابل توجه این است که سرمایهگذاران مبلغ مورد نیاز تیم ها را به صورت وام در اختیار آنها قرار نمیدهند بلکه با در اختیار گرفتن بخشی از سهام، همچنان مالکیت و مدیریت استارتاپ را به خود آنان واگذار میکنند. آنها در سود و زیان یک کسب و کار شریک میشوند و به این ترتیب تیم شکل گرفته از آغاز راه، با نگرانی و دغدغه مقروض شدن به خاطر شکست نخواهد بود. سرمایهگذاران اما تنها سرمایه در اختیار کارآفرین قرار نمیدهند. آنها برای موفقیت یک کارآفرین تجربیات و دامنه وسیعی از شبکه خود را به کارآفرین متصل میکنند و با این روش انگیزه، اشتیاق و خودباوری بیشتری برای گام نهادن در راه موفقیت از طریق خلق ارزش ایجاد میکنند.
این فرآیند در ایران رخ داده و ارزشمندی همه این فرآیند در این بوده که هم کارآفرین و هم سرمایهگذار ایرانی و از بخش خصوصی بودهاند و بهدور از اهداف سیاسی و در چارچوب قوانین و مقررات کشور به فعالیت پرداختهاند. حداقل تا امروز هیچ شرکت خارجی در ایران حاضر به مشارکت اینگونه باکارآفرینان کشورمان نشده است. مهمترین دستاورد این نوع سرمایهگذاری خلق ارزش توسط خود جوانان ایرانی و ایجاد اعتماد به نفس در بین آنهاست. این چیزی است که در گذشته وجود نداشته است و نیازمند حمایت همه جانبه دولت، بخشهای عمومی و حاکمیتی است.
۵- دشمنان اصلی استارت آپ های ایرانی
اما جریان استارتاپی ایران با چالشهای متعددی هم روبه روست. همین امروز برخی شرکتهای خارجی ( نمونه مشخص راکت اینترنت آلمانی ) به طور مخفیانه و با نام یک شرکت ایرانی در حال کارند. این شرکتها زیر بار هیچ شراکتی با ایرانیان نرفتهاند و در موارد متعدد شرکتهای استارتاپی ایران و یا استعدادهای دیگر شرکتهای فعال را با استفاده از سرمایه کلان خود تهدید یا تطمیع کردهاند یا حتی در برخی موارد شرکتهای رقیب را با قیمتی به مراتب پایینتر از قیمت واقعی خریداری کردهاند. آنها «بامیلو»ی آلمانی را مقابل «دیجیکالا»ی ایرانی قرار دادهاند. «موزاندو» را مقابل استارتاپ ایرانی «ایسام» گذاشتهاند. «زودفود» را در شرایطی ناعادلانه با قیمتی بسیار پایینتر از قیمت واقعتی از کارآفرین ایرانی خریدند. شرکتهایی از این دست کارآفرینان را به کارمند تبدیل میکنند . آنها حتی نام «روماک» هلدینگ قبلی را به نام «گروه اینترنتی ایران» تغییر دادهاند تا پوششی تحت عنوان ایران برای فعالیتهای خارجی خود ایجاد کنند. شرکتهایی از این دست در تمام دنیا دشمنان کارآفرینان محلی به حساب میآیند و به دلیل اینکه قصدی برای حضور درازمدت در بازار ندارند تلاشی برای اعتمادسازی مشتریان و انتقال تکنولوژی نمیکنند و نتایج فعالیتشان هم کمکی به توسعه آی تی نمیکند چراکه سرمایه بدون فکر ارزش نمیآفریند. این شرکتها به دلیل ضعفهای قانونی موجود در کشور زیر بار هیچ گونه مدل نظارتی و مالیاتی مشمول سرمایهگذاری خارجی نرفتهاند و در موارد مختلف از جمله در کشورهای همسایه با خروج ناگهانی خود باعث اخراج صدها نفر از کسانی شدهاند اسیر تبلیغات فریبنده «کار در یک شرکت بینالمللی» یا «حقوق و مزایای بالا» شدهاند. به این ترتیب حتی از مزیت ایجاد شغل پایدار برخوردار نیستند.
اما این نکته هم مهم است که در برابر این جریان سرمایهگذاری خارجی خوب هم داریم. سرمایهگذاری که در کنار سرمایه داخلی موجب انتقال تجربه و سودآوری از تقسیم به حق درآمد میشود. سرمایهگذاری خوب خارجی هدفش غلبه بر بازار و شکست استارتاپهای محلی نیست. در همه کشورهای پیشرفته دولتمردان و تصمیمگیران تلاش میکنند ضمن فراهم کردن موازنه و فضای مناسب کاری برای سرمایهگذاران خارجی و کارآفرینان داخلی به جریان اقتصادی و رشد برندهای بزرگ محلی کمک کنند. ما هم باید با نگاهی دقیق و مسیرهای نامناسب و مناسب را به دقت از هم جدا کنیم و کارآفرینان جوان را به ایجاد کسب و کار در داخل کشور امیدوارم سازیم. ارزش واقعی زمانی خلق میشود که فضای رشد و پرورش برندهای بزرگ محلی و ایرانی داشته باشیم نه اینکه استعدادهایمان را ناامید از موفقیت در داخل برای کار در گوگل و اپل و مایکروسافت روانه خارج کنیم و راه را برای حضور شرکتهای خارجی فرصت طلب باز کنیم.