مسکن مهر بافت فرسوده مدرن است!
عصر ایران به منظور بررسی بیش تر این موضوع و آسیب های احتمالی، با مهندس فرامرز تطهیری مقدم، عضو کانون مهندسان معمار دانشگاه تهران گفت و گو کرده است. وی سال ها در سازمان میراث فرهنگی فعالیت داشته و بازنشسته شده است.
او در حال حاضر در پی پیوند تجربه های کسب شده در حوزه میراث فرهنگی و ساخت و سازهای انجام شده در صنعت نفت است که طی یکصد سال اخیر، در کشور ما تاسیس شده اند. گفت و گوی پیش رو با تطهیری مقدم، درباره بافت های فرسوده شهری و روستایی و بافت های فرسوده مدرن است.
***
*ساختمان پلاسکو نشان داد که چقدر آسیب پذیری وجود دارد. در حال حاضر ما بافت های فرسوده زیادی در کشور داریم و حتی گفته می شود بافت فرسوده مدرن هم داریم و برج هایی که ساخته شده است در برابر زلزله مقاوم نیستند. وضعیت ساخت و سازهایی که وجود دارد چگونه است؟
-من اول می خواهم نکاتی را درباره اصطلاح «بافت فرسوده» توضیح بدهم. قانون زمین شهری در شرایط انقلاب و مملکت در سال 1358 تصویب شد. طبق این قانون 10 سال فرصت داده شد که اراضی برای کاربری مورد نیاز شهرها توزیع شود. بعد از آن 10 سال، گفتند می خواهند محلات فرسوده در شهرها را مشخص کنند. آقای عبدالعلی زاده وزیر مسکن وقت اعلام کرد که می خواهیم بافت فرسوده شهری را درست کنیم.
ما به عنوان نهاد تخصصی در سازمان میراث فرهنگی در این زمینه گفتیم وقتی شما می خواهید بافتی را ترمیم کنید راه دارد و مثلا در تراکم فلان منطقه اینقدر آدم زندگی می کنند و زندگی و وضع ایمنی و خدمات شهری و بهداشت شهری آنان نمی تواند شکوفا شود ولی باید مساله را حل کنیم.
یک دفعه با سطل های رنگ از طریق شهرداری، برخی محلات تهران را مشخص کردند و گفتند اینها بافت فرسوده شهری است. حتی ساختمان های ارزشمند تاریخی و فرهنگی نیز شامل این قضیه شد. ما متوجه شدیم زمین های منطقه مرکزی شهر مورد توجه آنان قرار دارد و نه ساختمان ها. در صورتی که برای مرمت شهری یا بهسازی شهری می توانستند بلوک به بلوک را احیا کنند یا فضاهای بهتر ساخته شود و نیازهای شهری را برطرف کنند.
*طبق سرشماری سال 90 در کشور 3 میلیون و 919 هزار واحد مسکونی در مناطق شهری و روستایی وجود داشته که ساخته شده از چوب و خشت و سنگ بوده است. آسیبی که این نوع واحدها می توانند ایجاد کنند به چه شکل است؟
-زلزله خیز بودن این سرزمین، تهدیدی برای این نوع ساخت و سازها بوده و هست. مقررات ملی ساختمان هم به این نوع ساخت و ساز توجه کافی نکرده است. در سال های گذشته شکافی بین توسعه در شهرهای بزرگ و محلات مورد توجه و محلات رها شده از یک طرف به وجود آمد.
از طرف دیگر شکافی بین توسعه بین شهرها و روستاها پیش آمد. چون تکنولوژی به روستاها نرفته بود. برای مثال در روستاهای شمال ایران ویلا سازی می کردند و چون نظام مهندسی به کارها اشراف نداشت و هنوز هم ندارد، ساخت و سازها، استحکام کافی را ندارد.
البته نگاه زمین- سرمایه ای یعنی زمین سالاری و سوداگری زمین، بر همه چیز غلبه کرد. بافت های فرسوده را هم به عنوان زمین تلقی می کردند تا روی آنها سرمایه گذاری شود. صرف نظر از این که با چه مصالحی ساخته شده و آیا می شود آن واحدهای مسکونی را با توجه به سطح اقتصادی مردم بهسازی کرد یا نه.
*هدف این بود که همه این منازل تخریب شود و از نو ساخته شود؟
-این طور به بافت فرسوده نگاه می کردند. تراکم فروشی غیر قانونی هم روی آن مستقر می کردند و در آنجا برج سازی و بلند مرتبه سازی می کردند. در حالی که تراکم فروشی شهرداری، اصولا امری خطا تلقی می شود.
می شود واحدهای مسکونی را بهسازی کرد و طرح نوین را اجرا کرد. نباید تراکم شهری را به هم ریخت. ساختار شهروندی را نباید به هم ریخت. چون همه اینها اساس شهر سازی است.
*واحدهای مسکونی فرسوده، ناپایدار هستند و احتمال ریزش آنها وجود دارد. آیا شما مخالف تخریب این واحدها هستید؟
-من اصلا مخالف این نیستم. اولا باید بررسی دقیق انجام شود و همه ساختمان ها باید شناسنامه استحکام بنا و مقاومت در مقابل حوادث و سوانح و بارگذاری جدید و زندگی جدید را داشته باشند که ندارند. ساختمان ها چنین شناسنامه ای ندارند.
شهرداری خیلی این قضیه را آسان گرفت. با سطل رنگ واحدهای فرسوده را مشخص می کردند. اصطلاح ساختمان کلنگی را به کار می گرفتند. بنا را به حساب نمی آورند و فقط ارزش زمین را محاسبه می کنند. در صورتی که در آن واحدهای مسکونی، آدم ها دارند زندگی می کنند.
سطح اقتصادی آنان ملاک است و نیازهای آن آدم ها ملاک است. نه این که یک دفعه یک عده آدم دیگر را به آنجا بیاورند و کاربری جدید تعیین کنند بدون توجه به ساختاری که در طرح جامع و طرح تفصیلی شهری برای آن برنامه ریزی شده است.
تضادی که تراکم فروشی با این قضیه دارد به این صورت دارد که تراکم جدید آن را 400 درصد تعیین می کنند. اما وقتی تراکم را افزایش می دهند آیا می توانند ظرفیت خیابان های آن منطقه را زیاد کنند و آیا بهداشت آن محل را می توانند توسعه بدهند. آیا آب و برق و گاز و تلفن را می توانند تامین کنند.
در نتیجه این نوع تراکم فروشی ها، به هم ریختگی های خدمات شهری به وجود می آید. حتی اگر قرار است تراکم در جایی تغییر کند باید در کمیسیون ماده 5 درباره آن تصمیم گیری شود و ببینند چه تاثیراتی می گذارد و آن تاثیرات را کنترل کنند.
*به نوعی شما دفاع نمی کنید از این که برای مثال ظرف چند سال واحدهای مسکونی تخریب و نوسازی شود؟
-تخریب کردند ولی نوسازی نکردند. نوسازی مبتنی بر بهسازی نبوده است. ساختمانی ساخته اند که از همان اول، فرسوده است. به دلیل این که نظارت دقیقی وجود نداشته است.
انبوه سازی هایی تحت عنوان مسکن مهر انجام دادند. اما این ساختمان ها مطمئن نیستند و کنترل ساخت نشده اند. یکی از قطب های مجموعه های مسکنی که تحت عنوان مسکن مهر ساخته اند، در شمال شرق تهران و در منطقه «پردیس است» که در نزدیکی بومهن و رودهن است.
پردیس یعنی بهشت ولی آنجا اصلا آب ندارد. در حالی که آب مقدمه آبادانی است. خانه از پای بست ویران است. اصلا بومهن و رودهن، روی گسل بزرگ مشا- فشم قرار دارد. چند صد کیلومتر طول این گسل است. آنجا سرزمین لرزه خیز است. بوم یعنی سرزمین و «هن» یعنی تکان و لرزه. اسم آن منطقه دارد وضع خطرناک آنجا را به ما یادآوری می کند.
در عمل آنچه که تحت عنوان مسکن مهر ساخته شد این بود که همه ساختمان های مسکن مهر را به یک شکل ساختند و مثل بازداشتگاه های آلمان. یک پروژه باید تنوع ساخت و شاخص شهری داشته باشد. همچنین بافت تجاری داشته باشد و بخشی از درآمد حاصل از بافت تجاری صرف بهسازی یک شهرک مسکونی شود.
مسکن مهر بافت فرسوده مدرن است
*حدود 4 میلیون واحد مسکونی از چوب و خشت و سنگ است و کل تعداد واحدهای موجود در مناطق شهری و روستایی که نامطلوب و ضعیف هستند به 8 میلیون و 753 هزار واحد می رسد. حداقل 20 میلیون از جمعیت کشور در این واحدها زندگی می کنند. با وضعیتی که این بناها دارند با یک تهدید جدی رو به رو هستیم؟
-این تهدید وجود دارد ولی برای رفع آن هم کاری نکرده اند. تنها ارگانی که متولی بهسازی روستاها یا شهرهای کوچک ایران است، بنیاد مسکن است. اگر در جاهایی از کشور با مصالحی مثل خشت و آجر و چینه و کاهگل ساختمان می سازند، بنیاد مسکن به آنها تیر آهن می دهد یا سیمان می دهد.
آن خانوارها، اصلا تکنولوژی کار را ندارند و نمی توانند کارها را به درستی انجام بدهند.
در حالی که متخصص باید بر این ساخت و سازها نظارت کند. نظام مهندسی می توانست مثل نظام پزشکی، اندام هایی داشته باشد و روی تمام ساخت و سازها در کشور نظارت کند.
*قبلا رئیس انجمن مهندسی زلزله(آقای محمدتقی احمدی) گفته بود 60 درصد برج های ساختمانی تهران و شهرهای دیگر در برابر زلزله آسیب پذیرند. علاوه بر ساختمان های ناپایداری که وجود دارد برج ها واقعا همین وضعیت آسیب پذیری را دارند؟
- ساختارهای برج سازی دقیقا ریشه در همان سوداگری زمین دارد. باغات شهری را تخریب کرده و برج ساخته اند. صرف نظر از این که اصلا تراکم محله اجازه می دهد یا اجازه نمی دهد و پهنه بندی لرزه ای ما چه می گوید و آیا در آنجل گسل وجود دارد یا ندارد.
آیین نامه شهر سازی باید اجازه بدهد که ساختمان بلند مرتبه در جایی ساخته شود. در همه این موارد، مسامحه کرده اند و برج ها را علم کرده اند. پیشرفته ترین دانش مقاوم سازی در ایران، همین باد بندی و طول جوش ها و دیوار بری است و هنوز به سبک سازی به طور جدی توجه نکرده ایم.
ساختمان باید سبک باشد تا در مقابل زلزله، مقاوم باشد. پیشرفته ترین دانش بشر در رابطه با مقاوم سازی در مقابل زلزله، این است که از پی ساختمان، باید ساختمان را مقاوم باشند. چون زلزله از زمین به ساختمان سرایت می کند.
فونداسیون و پایه برج ها باید به گونه ای باشد که لرزه، کنترل شود. این یک دانش است. همان گونه که سقف ساختمان را در برابر باران و رطوبت، ایزولاسیون می کنیم پی ساختمان هم باید مرکز لرزه کنترل شود. کنترل و ایزوله کردن پایه ساختمان
(Base Isolation) در ترکیه و امارات رعایت می شود ولی هنوز در ایران به عنوان یک سیستم لازم الاجرا لحاظ نشده و تکنولوژی آن به طور کامل ورود پیدا نکرده است.
*در وضعیت فعلی تخریب و با اصول ساختن با سرعت امکانپذیر نیست. بهسازی و مقاوم سازی ساختمان ها آیا امکانپذیر است که در صورت وقوع زلزله و سوانح دیگر خسارت انسانی زیادی وارد نشود؟
-این امکان وجود دارد. در ضمن ساخت و سازها باید به صورت بی رویّه انجام نشود. اگر برج می سازند باید با ایزوله کردن پایه ساختمان بسازند و آهن زیادی استفاده نکنند که ساختمان سنگین شود.
یک ساختمانی در خیابان گارگر شمالی ساخته اند که انگار موزه آهن است. آدم وحشت می کند وقتی آن را می بیند. انگار یک گوشه از برج ایفل در آنجا افتاده است.
امروزه دانش بر این مساله اشراف دارد و ما نیز متخصصان آن را در ایران داریم. فقط این ضوابط و اصول، اجرا نشده است.
*چند سال قبل اعلام شد هزینه مقاوم سازی که حداقل ها را در برابر زلزله داشته باشد یک میلیون تومان برای یک واحد 200 متری و در حد 50 تا 60 درصد بهسازی. با رقم های پایین می توان مقاوم سازی ساختمان را انجام داد ؟
-ما باید اول ببینیم ساختمان چگونه ساخته شده است و تکنولوژی به کار رفته در ساخت آن چه بوده است. واقعیت این است که اگر فردی بخواهد ساختمانی را از پی آن به درستی بسازد و مقاوم در برابر زلزله بسازد، مساله پول این بخش شاید آنقدر فشار نمی آورد.
اگر یک مدیریت درست روی ساخت انجام شود و جلوی اضافه خرج ها را بگیریم و ریخت و پاش ها را کنترل کنیم، برای مثال اگر ساخت یک متر از ساختمان 800 هزار تومان هزینه دارد، با رعایت اصول مقاوم سازی هزینه ساخت به 810 هزار یا 820 هزار تومان افزایش پیدا می کند. بنابراین، افزایش هزینه زیادی اتفاق نمی افتد.
*طبق سرشماری سال 90 تعداد 19 میلیون و 954 هزار واحد مسکونی در کل کشور وجود داشته است. تعداد زیادی از این واحدها استحکام ندارند. هر لحظه ممکن است سوانح طبیعی اتفاق بیفتد. برای مقاوم سازی این واحدها چه پیشنهادی دارید؟
به اعتقاد بنده با دانش و تخصص ناقصی که دارم این طور است که باید همه ساختمان ها را بررسی کنیم. یعنی پرونده و شناسنامه برای هر ساختمان تهیه شود. ببینیم در هر ساختمان از چه نوع مصالح ساختمانی و از چه نوع تکنولوژی ای استفاده شده است.
ما باید برای هر ساختمان باید نسخه خاص خود را بپیچیم. این سطح اول است یعنی شناسایی. بررسی و شناسایی این ساختمان ها ضرورت دارد.
بعد باید به تراکم آنها توجه کنیم که هر کدام در کجا قرار گرفته اند و چه تراکمی دارند. در یک جا ممکن است نسخه این باشد که یک ساختمان را حذف کنیم و یک ساختمان را جایگزین آن کنیم. در یک جا ممکن است با یک مقدار هزینه محدودتر می توانیم مقاومت هایی را در آن ایجاد کنیم.
مسکن مهر بافت فرسوده مدرن است
*صاحبان واحدهای مسکونی که از خشت و چوب ساخته شده اند یا از سنگ و آهن ساخته شده اند و در مجموع 8 میلیون واحد مسکونی که ضعیف هستند، قدرت مالی زیادی ندارند. برای رفع مشکل این خانوارها چه راه حلی دارید؟
-ما باید اطلاعات مردم آن منطقه را که زندگی می کنند از نظر شغل، درآمد و جمعیت داشته باشیم. ساختمان های آنان مثل قبر است که اگر سانحه ای رخ بدهد در آن دفن خواهند شد. چون سرزمین ما لرزه خیز است و ساختمان مقاومت نمی کند.
این نوع ساختمان ها فرسوده شده اند و باید راه نجاتی برای آنها پیدا کرد. دولت باید ببیند که این افراد چه درآمدی دارند و جمعیت آنها چگونه است. بعد برای آنها تعاونی هایی ایجاد کند. بخش از منابع مورد نیاز را از بانک بدهد و بخشی از مشغله و شغل آنان تامین شود و زندگی این افراد سامان بگیرد.
این کار باید با قاطعیت انجام شد. باید گفته شود که این ساختمان ها با زلزله نابود می شود و شما هم شهروند ما هستید و شما هم انسان های این سرزمین هستید و برای ما ارزشمند هستید. بیایید در چارچوب تعاونی ها تجدید سازمان پیدا کنید و هوای همدیگر را داشته باشیم و ما هم وامی به شما می دهیم.
تعاونی سازی در اینجا معنی پیدا می کند. امکانات محدود خودشان را جمع کنند و به امکان کلان تری برسند. دولت هم حمایت کند. مهندسان هم باید به طور جدی در این قضیه حضور داشته باشند. مهندسی به معنای گران سازی نیست.
گفتگو از یوسف ناصری