سود یک روز «دلار بازی» در میدان فردوسی چقدر است؟
گوشه خیابان نشسته و هر چند دقیقه باز شدن در مغازه از روی زمین بلندش می کند تا شاید اینبار بتواند وارد شود؛ جوانی که جلوی در ایستاده هم گهگاه غرغرکنان، جمله «تمام شد...» را چندبار تکرار می کند تا شاید جلوی در مغازه اش خلوت شود.
این اتفاق حالا روزی هزار بار جلوی صرافی های خیابان فردوسی و اطرافش رخ می دهد؛ خیلی ها به طمع خرید دلاری که قیمتش هر روز بالا پائین می شود به اینجا آمده اند تا شاید یک روزه به اندازه نصف حقوق ماهشان کار کنند.
بالا رفتن نرخ دلار خیلی ها را وسوسه کرده تا هر روز خود را به این خیابان برسانند و منتظر بمانند تا در یک صرافی باز شود و بتوانند دلار تهیه کنند و از فروش آنها در این بازار ملتهب سود کنند؛ اتفاقی که شاید از سوی برخی یک کاسبی جدید باشد و از دید برخی یک اشتباه بزرگ.
دلار و ارزهای دیگر این روزها متقاضیانی دارد که تنها که خاصیتشان یک چیز است؛ «ملتهب شدن بیشتر بازار...»
همه به صف؛ بخاطر یک مشت دلار!
میدان فردوسی شلوغ تر از همیشه به نظر می رسد؛ با حرکت به سمت پائین خیابان و به قول معروف راسته صرافی ها شلوغی بیشتری به چشم می خورد.
ترکیب جمعیت برای خیلی ها عجیب است؛ داخل جمعیت از زنان و مردان مسن تا جوانانی که تازه سنشان از ۲۰ گذشته را می شود در جمعیت دید که گعده های چند نفره تشکیل داده و منتظر باز شدن در برخی صرافی ها هستند تا بتوانند دلار تهیه کنند.
برخی هم ترجیح داده اند جلوی همان صرافی صف تشکیل دهند تا به محض باز شدن در کارت ملی شان را به صاحب صرافی بدهند به قول خودشان وارد مرحله تحویل ارز شوند.
جلوی برخی صرافی ها اما خلوت است؛ آقای مسنی که جلوی مغازه ایستاده می گوید که «این صرافی ها که جلوی درشان خلوت است دیگر ارز ندارند که به مشتری ها بدهند و صرافی هایی که جلویشان صف بسته اند ظاهرا هنوز دلار می فروشند.»
تابلو قیمت صرافی ها تقریبا یک قیمت را نشان می دهد و فقط فرقشان در عرضه یا عدم عرضه دلار است؛ قیمت فروش دلار ۴۶۲۹ تومان (برای روز سهشنبه ۱۷ بهمن ماه) است؛ قیمت خرید را اما باید چند صد متر پائین تر در مقابل خیابان منوچهری جستجو کرد.
قیمت خرید دلار ظاهرا برای امروز ۴۶۷۰ تومان است و کسانی که بتوانند دلار ۴۶۲۹ تومانی بخرند تقریبا ۴۰ تومان روی هر دلار سود می کنند؛ اینجا تقریبا همه ماشین حساب های گوشی شان را فعال کرده و سرشان توی حساب و کتاب سود امروزشان است.
همین سود ۴۰ تومانی برای هر دلار باعث شده تا برخی از ۷ ساعت را در صف طولانی طی کنند تا مقداری دلار بخرند؛ نکته قابل توجه این است که برخی مغازه دارها فقط تا ۱۰۰۰ دلار به هر فرد با کارت ملی اش می دهند و نه بیشتر!
جوانی که ظاهرا کارش دلالی دلار است و دائم با ماشین حسابش بازی می کند تاکید دارد که ۹۹ درصد مردم چند دقیقه بعد از دریافت دلار با قیمت پائین، آنرا می فروشند و همین حدود ۴۰ تومان را روی هر دلار، سود می کنند چون اکثرا آدم های عادی هستند که در حد ۴ یا ۵ میلیون پول دارند.
این یعنی اگر فردی بعد از مدت ها در صف نشستن بتواند ۱۰۰۰ دلار بخرد و با سود ۴۰ تومان بفروشد، حداکثر روزی ۴۰ هزار تومان سود می کند.
یکی دیگر از جوان هایی که منتظر است تا نوبت دریافت دلارش برسد حرف های دیگری برای گفتن دارد؛ «معمولا کسانی که وارد این بازار می شوند یا بازنشسته اند یا بیکار! چون باید از صبح برای حداکثر ۲ هزار دلار توی صف باشند تا حداکثر ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان سود کنند.
اما این همه ماجرای بازار پر التهاب دلار نیست؛ ظاهرا بانک مرکزی به برخی صرافی های منتخب دلاری را می دهد که به دلار مداخله ای معروف است و برای کنترل نرخ ارز به بازار تزریق می شود؛ این همان راز تجمع در مقابل تعداد محدودی از صرافی های خیابان فردوسی است.
داخل مجتمع تجارت جهانی فردوسی، صرافی یکی از بانک های جدید التاسیس قرار دارد؛ صف مقابل این صرافی طولانی تر از بقیه صف ها است؛ ظاهرا این صرافی تا سقف ۱۰ هزار دلار با قیمت ۴۶۲۹ تومان عرضه می کند.
به افرادی که در صف ایستاده اند نمی خورد که بخواهند مبلغی نزدیک ۵ میلیون تومان برای خرید دلار صرف کنند؛ همصحبتی با چند نفر از افرادی که در صف هستند همین مساله را ثابت کرده و مشخص می کند که حداکثر خرید همان ۳ تا ۵ هزار دلار است.
نگهبان صرافی بانک افراد را دو نفر دو نفر وارد شعبه می کند؛ گاهی هم با لحنی تند تهدید می کند که «اگر داخل یه صف نباشید راهتون نمی دما...»
یکی از جوانان داخل صف هم برای خودش ماجرای جالبی دارد؛ «از شهرستان آمده بودم تا برای مغازه ام خرید کنم ولی دیدم قیمت دلار اینجا ۴۶۲۹ تومان است ولی در شهرستان ما ۴۷۱۰ تومان از می توانم بفروشم؛ حالا آمده ام که شانسم را امتحان کنم»
یک معامله کم سود و پرریسک
تصمیم می گیریم شانس خود را امتحان کنیم و در صف خرید دلار قرار بگیریم؛ همصحبتی با مردمی که در داخل صف ایستاده اند شاید کمی گذر زمان را سریع تر کند.
بالاخره به در ورودی صرافی می رسیم و جمله تکراری مرد نگهبان تکرار می شود که همه باید داخل یک صف باشیم؛ بالاخره وارد صرافی می شویم و با ارائه کارت ملی و کارت بانکی و کپی آنها می توانیم ۱۰۰۰ دلار به قیمت ۴ میلیون ۶۲۹ هزار تومان بخریم.
بعد از گرفتن دلارها تازه استرس فروش آغاز می شود؛ همان حس ترس و نگرانی ای که خیلی از مردم عادی اینجا گرفتارش هستند به سراغمان می آید؛ حالا قرار است دلارها را با قیمت ۴۶۷۰ تومان فروخته و ۴۱ هزار تومان در نهایت سود کنیم.
مقصد بعدی روبروی خیابان منوچهری است؛ اینجا در یک منطقه کوچک شاید ۱۰۰ دلار فروش سرپایی را بتوانی پیدا کنی؛ سراغ همان فردی می رویم که قبلا به قیمت خرید ۴۶۷۰ تومان برای هر دلار را اعلام کرده.
فروش دلار اینجا ظاهرا پیچیدگی هایی برای خودش دارد؛ «دلارهایت طرح قدیم است یا طرح جدید؟»؛ پاسخ سوال را با دیدن اسکناس های ۱۰۰ دلاری می فهمد و تائید می کند که دلارهای ما طرح جدید است و قیمتشهم همان ۴۶۷۰ تومان است.
خیالمان راحت می شود و مرد دلار فروش هم مشغول محاسبه؛ قیمت نهایی همان چیزی است که فکرش را می کردیم؛ ماشین حساب مرد مبلغ ۴ میلیون و ۶۷۰ هزار تومان را نشان می دهد که سود ۴۱ هزار تومانی را نصیبمان خواهد کرد؛ اما ناگهان مرد دلار فروش ۲۵ هزار تومان را به عنوان کارمزد کم می کند و تاکید دارد که «همه همینطوری دلارهایت را می خرند.»
این خرید و فروش ثابت می کند که حتی اگر فردی بتواند دلار با نرخ پائین بخرد، بازهم در فروش سودش با همین ترفندهایی که از سمت خریداران زده می شود، به نصف کاهش خواهد یافت.
خیلی ها این روزها برای همین سود ۴۰ تا ۲۰۰ هزار تومانی پرریسک ساکن پیاده روهای خیابان فردوسی هستند و خودشان هم نمی دانند چه ضرری را خواسته یا ناخواسته به کشور و بازار ارز تحمیل می کنند؛ این ماجرا اما طرف دیگری هم دارد.
بانک مرکزی؛ ناظر آشفته بازار ارز
عرضه دلار تنها با ارائه کارت ملی ممکن است و مشخصات و میزان دلار فروخته شده به هر فرد مشخص است؛ این یعنی افرادی که طی روزهای متمادی میزان بالایی دلار خریده اند کاملا قابل شناسایی خواهند بود.
در میان صدها صرافی خیابان فردوسی اما فقط یکی از مغازه ها روی شیشه خود اطلاعیه نصب کرده که تاکید می کند «به افرادی که به صورت مکرر و دلال گونه از این صرافی خرید کرده اند، دلار نمی فروشیم.»
شاید اگر اینگونه اطلاعیه ها و نظارت ها به صورت سیستمی از سوی بانک مرکزی اعمال شود، دیگر افراد عادی نتوانند به طمع سود چند ده هزار تومانی، هم بازار را ملتهب کنند و هم وارد دلال بازی شوند.
از سوی دیگر برخی از کارشناسان اقتصادی، دلار سهنرخی را محصول جدید ارایه شده از سوی بانک مرکزی میدانند و به شدت از رانتهای آن، ابراز گلایه دارند از تداوم آن ابراز نگرانی می کنند؛ حالا در کشور دلار مبادله ای (مخصوص وارد کنندگان کالا)، دلار مسافرتی و بانکی (مخصوص مسافران و صرافی ها) و دلار مداخله ای عرضه می شود.
از حدود ۵ ماه پیش که قیمت دلار به آرامی رو به افزایش گذاشت، بارها رئیسکل بانک مرکزی این افزایش نرخ را حباب دانسته و در عوض اتخاذ تدابیر لازم به منظور کنترل بازار ارز، به توجیه علت افزایش آن پرداخت و به مردم و فعالان اقتصادی قول داد که این حباب به زودی ترکیده و نرخ دلار به حالت قبل برمیگردد و در همین حال به مردم توصیه نمود که از خرید دلار به منظور کسب سود و منفعت خودداری نمایند، زیرا دلار کالای مناسبی برای اندوختن و کسب سود نیست.
سفر زائرین کربلا به مناسبت اربعین حسینی اولین بهانه سیف برای افزایش تقاضا برای دلار و سپس نزدیکی به ایام سال نو میلادی و ژانویه را دلیل افزایش نرخ دلار عنوان کردند و بعد از آن هم رویه سنواتی افزایش نرخ دلار در ماه های پایانی سال را دلیلی بر افزایش نرخ دلار دانستند و در همه حال از برگشت این نرخ به وضعیت سابق و تثبیت نرخ دلار صحبت کردند که البته این روند افزایشی نرخ ارز هیچگاه متوقف نشده، به نحوی در ظرف این مدت و در ایامی که مسئولین بلند مرتبه بانک مرکزی سرگرم کشف توجیهاتی برای افزایش نرخ ارز و ارائه آن به مردم بودند، ارزش پول ملی کشور تا ۳۰ درصد در مقابل دلار و سایر ارزهای خارجی کاهش یافت.
حالا سه نرخی شدن اسمی قیمت دلار باعث ایجاد فساد در اقتصاد شده و منافع آن به گفته ریاست سابق اتاق بازرگانی ایران، فقط نصیب ۳ درصد از افراد جامعه میشود ضررهای آن کل کشور را درگیر میکند.
این روزها شاید ارزش پول ملی برای خیلی ها بی اهمیت باشد؛ آنهایی که تمام وقت روز خود را در مقابل صرافی های خیابان فردوسی شاید با این توجیه که «این هم نوعی تجارت است» کارشان را توجیه کنند ولی خودشان هم بهتر از هر کسی می دانند که این کار همان «دلالی» در ابعاد کوچکتر است.
حالا خانم مسنی که روی پله روبروی صرافی منتظر باز شدن در نشسته بهتر از دیگران معنی وقتی که صرف کرده با می فهمد؛ «ما هم الکی خودمان را اسیر کرده ایم...»
انتهای پیام/