اقتصاد به زبان ساده یا اقتصاد تخیلی؟
به گزارش اقتصادنیوز، مرضیه محمودی در تجارت فردا نوشت: در کلکسیون کارهای محمود احمدینژاد جای آموزش علم اقتصاد خالی بود و حالا او با آموزش «اقتصاد به زبان ساده» این جای خالی را پر کرد. آموزش مفاهیم دشوار اقتصاد به مردم توسط یک چهره سیاسی. مانند اقدام محمود عسکریزاده، عضو سازمان مجاهدین خلق که در سال 1347 جزوهای با عنوان «اقتصاد به زبان ساده» منتشر کرد. جزوهای که بعدها به یکی از منابع اصلی مجاهدین برای آموزههای اقتصادی تبدیل شد.
حال انتشار ویدئوهایی در فضای مجازی با همین نام از سوی احمدینژاد، تداعیگر آن رسالهای است که عسکریزاده منتشر کرد. جزوهای ضدسرمایهداری که نویسنده جوان آن هدفش از تدوین آن را «آشنا ساختن افراد سازمان، به ویژه اعضای جدید با اصول اولیه علم اقتصاد، نقش اقتصاد در ادوار تاریخی حیات بشر، اهمیت زیربنایی آن و مفهوم استثمار» عنوان کرده و گفته بود «در این رساله همواره دو چیز مورد توجه قرار گرفته، یکی ساده بودن مطالب تا برای تمامی افراد در هر سطحی مورد استفاده باشد و دیگری تفهیم هرچه بیشتر مطالب از طریق آوردن مثالها و نمونههای زنده و ملموس.» او هدف نهایی را «ریشهکن کردن امپریالیسم و مقابله با استثمار خلق» و تلاش برای برپایی «حکومتی کارگری مبتنی بر آموزههای مارکسیستی» عنوان کرده است.
اما هدف احمدینژاد از توضیح اقتصاد چیست؟ هر دو مردم را هدف قرار دادهاند. اولی میخواهد امپریالیسم را ریشهکن کند با مبارزه مسلحانه یا با انقلاب و هدف دومی اما مشخص نیست. احمدینژاد خودش میگوید میخواهد «ریشههای ساماننایابی و بسترهایی را که موجب اخلال در اقتصاد میشود» برشمارد. او در این ریشهیابی گاه یک لیبرال تمامعیار است و گاه یک مارکسیست دوآتشه. گاه نقد علمی میکند و گاه ایدئولوژیک. اما گفتههایش یک اصل ثابت دارد، سادهسازی امور پیچیده. این ویژگی بارز احمدینژاد است. او برای همه چیز راهکارهای ساده و همهفهم دارد. از گرههای کور اقتصاد گرفته تا موضوعات دشوار سیاست. بر اساس آنچه او میگوید یکشبه میتوان مشکلات مزمن اقتصاد را حل کرد. «دولت اقتصاد را رها کند. منابع فروش نفت و انرژی را از خود جدا کند. همه را بدهد به مردم. به صورت مساوی اگر چنین شود نه رانتی وجود خواهد داشت و نه دزدی.»
ظریفی میگفت دور بودن از قدرت آدمها را عاقل میکند. در سپهر سیاسی ایران رئیسجمهوری نداشتهایم که پس از دوری از قدرت دوباره بر مسند قدرت برگردد که بتوان دید چقدر به جبران خطاهای گذشته برمیخیزد. اما هرکه مصداق این جمله باشد، بعید است که محمود احمدینژاد آن مقامی باشد که دوری از قدرت او را به اشتباهات و خطاهای اقتصادیاش آگاه کرده باشد. او دقیقاً به همان سیاستهای اقتصادی میتازد که در دولت خودش پیش گرفته بود. دولت یارانهمحور احمدینژاد به توزیع یارانهها میتازد. رئیسجمهوری که به استخدام اتوبوسی معروف بود از حجم بالای بدنه دولت گله میکند. او چند سالی است به یک چهره اپوزیسیون بدل شده که حرفهای انقلابی میزند. منتقد جدی سیاستهای در حال اجرای همه قوا. حالا در ادامه همان ژستهای اپوزیسیونی به نقد اقتصاد نشسته. هم خودش میداند و هم دیگران که او هیچ نسخهای برای اقتصاد ایران ندارد. اما استاد سادهسازی امور است و ایجاد انتظار در جامعه.