این روزها را پیشبینی کرده بودم، اما روحانی توجه نکرد/اقتصاد قوانین خود را دارد و به دستورات رئیسجمهور وسایرین توجه نمیکند/طیبنیا و سیف هم عقیده من بودند
به گزارش اقتصادنیوز او تاکید کرد:«در همان ابتدای استقرار دولت آقای روحانی در سال ۹۲ بهوسیله آقای اکبرترکان نامهای را به آقای روحانی نوشتم و در آن شرح دادم که با ادامه سیاست افزایش نقدینگی به روزی میرسیم که شما و مجموعه دولت نمیتوانید شرایط را کنترل کنید و زمانی که به آنجا برسیم دیگر دولت توان ادامه را نخواهد داشت و جهش ارزی رخ میدهد.پیتر سینگر در کتاب پنجمین فرمان پدیدهای را شرح میدهد که Overshoot نام دارد. زمانی که فردی یک فنر را برای مدتی فشرده نگاه دارد زمانی میرسد که دستش خسته میشود و وقتی رها میشود با یک جهش همراه است و بالاتر از اندازه طبیعی خود خواهد رفت.چندین نوبت خود من نامههایی را به آقای روحانی نوشتم و مطمئن هستم به دستشان رسیده است، ولی قبول نکردند. آخرین مورد توصیه به دولت را میتوان در خرداد ۹۶ و در مقاله آقای میرزاخانی در روزنامه «دنیایاقتصاد» دید که انگار در خرداد ۹۷ این مقاله را میخوانیم! تمامی این توصیهها در دولت با بیتوجهی مواجه شد.»
وزیراسبق اقتصاد ادامه تاکیدکرد:«سیاستهای دولت در فروردین ماه دو اشکال عمده داشتند، یکی سرکوب دوباره نرخ ارز و دیگری اعلام یک عدد بهعنوان نرخ ارز بعد از چندین تجربه شکست بود؛ درحالیکه اقتصاد قوانین خود را دارد و به سخنان رئیسجمهور و مقامات توجهی ندارد.»
مظاهری دربخش دیگری از این گفتوگو تصریح کرد:«موضع بسیاری از کارشناسان و بنده را درباره سیاستهای ارزی را تا به امروز تعیین کند. ارز منهای ارزشی که دارد و بهعنوان ابزاری برای مبادلات بینالمللی مورد استفاده قرار میگیرد. کشور ما و سایر کشورهایی که تکمحصولی هستند و درآمد آنها حاصل خدمات تولیدی نیست، این ویژگی را دارند که بخش بزرگی از درآمد ارزی این کشورها عواید حاصل فروش و صادرات داراییهای سرمایهای تجدیدناپذیر بیننسلی است. وصولیهای حاصل از فروش نفت اقتصاد ایران را تحتتاثیر قرار داده است.برای فهم بیشتر موضوع باید مقدمهای را شرح بدهم. در ادبیات حسابداری ما یک درآمد داریم و یک وصولی. الزاما هر وصولی درآمد محسوب نمیشود. درآمد محصول فروش کالا یا خدمت تولیدی است و در مقابل وصولی با درآمد تفاوت است. برای مثال فرض کنید فردی خانه خود را به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان به فروش برساند. این فرد ۱۰۰ میلیون تومان وصولی داشته است نه درآمد. بهعبارتی این فرد تبدیل دارایی کرده است. فروش دارایی سرمایهای، درآمد نیست. در دولت اصلاحات به این نتیجه رسیدیم که وصول درآمدهای نفتی را نمیتوان درآمد محسوب کرد؛ چراکه این داراییها تجدیدناپذیر و از سوی دیگر بیننسلی است. در قانون بودجه مرحوم رحیمی دانش که رئیس دفتر تلفیق سازمان برنامه بود به همراه آقای کردبچه و دکتر عسلی طبقهبندی بودجه را تغییر دادند و فروش نفت را از درآمدهای دولت خارج کردند و عواید حاصل از نفت نیز واگذاری دارایی سرمایهای نام گرفت. دولت باید همچون اکثر کشورهای دنیا از محل عواید حاصل از مالیات و درآمدهای گمرکی و... بودجه خود را تامین کند. پول حاصل از فروش نفت به منبع تامین کسری بودجه دولت تبدیل شد که در بودجه امسال نیز این قانون وجود دارد. در آن زمان این منبع تبدیل شد به صندوق ذخیره ارزی که تصمیم گرفته شد منابع آن هزینه جاری کشور نشود.وصولیهای حاصل از فروش نفت نسبت به درآمدهای حاصل از مالیات و گمرک و سود سهام و... بسیار آسانتر است. این موضوع همزمان با این است که استخراج نفت در کشورمان با هزینههای بسیار اندکی همراه است و با یک هزینه کم میتوانیم درآمد بالایی از محل صادرات نفت داشته باشیم. ازسوی دیگر در این شرایط دولتها برای وصول درآمدهای مالیاتی تنبل میشوند و در بعد دیگری در اکثر دولتها که به این مساله توجه نکردهاند این حس بهوجود آمد که نرخ ارز نسبت به پول ملی یک شاخص برای ارزیابی عملکرد اقتصادی دولتها است. در واقع دولتها به خطا این ذهنیت را دارند که با پایین نگه داشتن نرخ ارز میتوانند ادعا کنند که در مدیریت اقتصادی موفق عمل کردهاند و چون ارز را با نرخ ارزانی بهدست میآورند سیاست سرکوب نرخ ارز را در پی میگیرند و در مقابل نیز بهدلیل اینکه علاقهمند به ارائه خدمات بیشتری هستند کسری بودجه را افزایش میدهند.حاصل این سیاستها افزایش نقدینگی و در نتیجه افزایش تورم خواهد بود و از سوی دیگر دولت به وسیله ارزی که در اختیار دولت قیمت آن را نسبت به بازار آزاد پایین نگاه میدارد. حال اگر بخواهیم مکانیسمی که باعث فشار بر قیمت ارز میشود را توضیح دهیم باید به این نکته دقت داشته باشیم که دولت با سرکوب قیمت ارز به کالای خارجی یارانه میدهد. وقتی ما سالانه بهصورت متوسط اگر ۱۰ درصد تورم داشته باشیم؛ یعنی بهصورت میانگین تمامی کالاهای سبد خانوار ۱۰ درصد رشد میکنند و با ثابت بودن قیمت ارز، کالای خارجی این میزان رشد قیمت را ندارند. این سیاست اگر برای چند سال ادامه پیدا کند، قیمت کالاهای وارداتی نسبت به تولید داخل همواره کمتر و کمتر خواهد شد و مردم نیز به کالای خارجی رو میآورند. این افزایش تقاضای کالای خارجی باعث افزایش واردات و افزایش تقاضای ارز خواهد شد. افزایش تقاضای ارز نیز قیمت ارز را بالا میبرد، اما دولت با عرضه ارز آن را ثابت نگه میدارد و این عرضه ارز از سوی دولت نمیتواند برای مدت طولانی ادامه پیدا کند و به یکباره با جهش قیمت ارز روبهرو خواهیم شد.»
مظاهری در ادامه تاکید کرد:«اوج این سیاست در دوران سیاه ۸ سال احمدینژاد و ۵ ساله آقای روحانی ادامه پیدا کرد. آقای روحانی میگوید دلار ۳۷۰۰ تومان از دولت قبل تحویل گرفتم و ۳۷۰۰ تومان هم پایان دولت تحویل دادم. این در شرایطی است که نقدینگی ۵/ ۲ برابر شد و نرخ ارز را ثابت نگاه داشت. این خطای مفهومی دولت بود و دولت در مقابل تذکرات دوستانه، مشفقانه و صمیمانه مقاومت کرد و در تیم اقتصادی هم فقط دکتر طیبنیا در دولت اول و آقای سیف در محافل خصوصی این موضوع را قبول دارند؛ اما وقتی دستوری به آنها ابلاغ میشود، دستورات داده شده را اجرایی میکنند. آقای طیبنیا کمتر علاقهمند بودند و ۴ ساله رفتند و آقای سیف بیشتر علاقهمندند! البته آن میز و اتاق بسیار جذاب است درصورتیکه هر فردی به هر قیمتی حاضر باشد در آن اتاق بماند، خسارت زیادی به کشور میزند. آقای سیف بهرغم اینکه میداند این سیاستها غلط است بهدلیل دلبستگی به میز ریاست بانک مرکزی، خلاف اعتقادات خودش و اصول اقتصادی، دنبالهرو رئیس غیرآشنا با مسائل اقتصادی خود شده است.»