چرا بازار مالی ایران عقیم است؟
فرض کنید یک شرکت نساجی بخواهد برای توسعه کار خود دستگاهی را بخرد که یک میلیارد تومان هزینه در بر دارد. اگر کار وی بگیرد، شرکت تخمین می زند که ۲ میلیارد تومان سود کسب می کند و البته با احتمال ۵۰ درصد نیز ممکن است این کار تازه نگیرد و عایدی نداشته باشد.
سود انتظاری در این مثال برابر با هزینه اولیه ای است که شرکت باید انجام دهد. (چرا؟) در این حالت مشخص است که خرید دستگاه جدید ریسکی است و چه بسا شرکت حاضر به انجام چنین کاری نباشد. اما با وجود بازار مالی، شرکت می تواند ریسک این پروژه را توزیع کند. مثلا با افزایش سرمایه، ۹۰ درصد پروژه را تامین مالی کند. در این صورت با کاهش ریسک شرکت اقدام به انجام این طرح خواهد کرد و کار خود را توسعه می دهد.
بنابراین بازارهای مالی با کاهش ریسک در فرایند تولید به بخش واقعی اقتصاد کمک می کنند باعث افزایش رشد اقتصادی می شوند. یکی دیگر از کارکردهای بازارهای مالی تعدیل (smooth) کردن مصرف افراد است.
همه ما در طول زندگی دارای درآمدهای موقتی می شویم و گاهی اوقات نیز درآمدمان پایین می آید مانند دوران بازنشستگی، بازارهای مالی کمک می کند تا با سرمایه گذاری کردن، مصرف خانوار تغییر چندانی نبیند و وابسته به درآمدهای موقتی نباشد. به عبارت دیگر با وجود بازارهای مالی مصرف در طول زمان یکنواخت می شود. این امر به بهینه سازی مصرف و بیشینه سازی رفاه شهرمدان کمک می کند.
همین دو کارکرد مهم بازارهای مالی باعث می شود تا هم رشد اقتصادی افزون شود و هم رفاه شهروندان بیشینه شود. اما متاسفانه در کشور ما در حال حاضر به دلیل مداخلات گسترده دولت، این نقش ها به کنار رفته اند و هدف متولیان بازار سرمایه به عنوان بخش مهمی از بازارهای مالی، تنها جهش های قیمتی و بازدهی به هر شکل ممکن و با ایجاد خلق پول است که هیج اثری بر بخش واقعی اقتصاد ندارد و در تضاد با کارکردهایی است که از بازارهای مالی انتظار می رود و اتفاقا این بازار به محفلی بدل شده است که به دلیل ریسک های بیشمار ناشی از نوع رویکرد متولیان، سرمایه گذاران از آن دوری می جویند.