حکایت وعده هاى انتخاباتى
این حکایت را دکتر داود سورى در سرمقاله دنیاى اقتصاد آورده است با این هشدار که شاید سرنوشت بسیارى از وعدههاى انتخاباتى بهتر از این نباشد. البته واقعیت هم جز این نیست چرا که منابعى براى افزایش یارانه و پرداخت کارانه وجود ندارد. دولت قبل که رفت معاون اول جدید خبر داد که خزانه پرداخت یارانه ٤٠ هزار میلیارد تومان کسرى داشت که از منابع غیرمجاز (بخوانید چاپ پول بدون پشتوانه و تورمساز) تأمین شده است.
این روش را قبلا مفصل توضیح داده ایم؛ به عبارت ساده مىشود همان برداشت از یک جیب مردم و گذاشتن اندکى از مبلغ برداشتى در جیب دیگرشان. معادلش در ادبیات اقتصادى هم مىشود پول داغ که به سرعت باید از شرش خلاص شوى و به یک کالا یا دارایى تبدیل کنى که نتیجهاش، مسابقه گرانى و نرخ تورم است؛ آنگونه که آغاز شده بود و آنگونه که در کشورهاى مشابه ادامه دارد.
اکنون، چه براى افزایش یارانه نقدى و چه پرداخت هر پول دیگر، منابعى جز چاپ پول با عواقب وحشتناکش وجود ندارد. افزایش یارانه نقدى فقط براى طبقه محروم و تحت پوشش نهادهاى حمایتى قابل توجیه است و منابع آن هم باید از یارانه نقدى غیرمشمولان تأمین شود. سیاستى که آغاز شده است و کافى است کاندیداها، التزام خود را به تداوم آن و نیز تصمیم مکمل اعلام کنند که خیر و صلاح مملکت جز در این مسیر نیست. هر وعده اى جز این یا قابل اجرا نیست یا اجرایش، طوفانى ویرانگر است.
پ.ن: سیاستهاى اقتصادى فعلى عمدتا در جاده درست است اگرچه با سرعت کم؛ برعکس سیاستهاى اقتصادى دوره قبل که در جاده غلط بود آن هم با سرعت زیاد. در جاده اشتباهى هر چقدر سرعت بالاتر باشد فاصله از جاده درست بیشتر خواهد شد. نشانی برخى وعدههاى انتخاباتى در پرتگاههاى همان جاده اشتباهى است.
کانال تلگرام علی میرزاخانی سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد