آیا دولت در ایران در حوزههای اقتصادی فاقد اختیارات لازم است؟
* دولت روحانی از همان ابتدا دولت مقتدری نبود اما همین اقتدار اندک هم به مرور تقلیل یافته است. مثلاً قوای دیگر در بسیاری موارد تصمیمهای دولت را وتو میکنند. حتی در موضوع سادهای نظیر فیلترینگ تلگرام به وضوح اختیارات دولت نادیده گرفته شد. در مسائل اقتصادی و سیاسی متعددی دولت عملاً اختیار واقعی ندارد. جالب اینکه اخیراً دولت با این واقعیت کنار آمده و از طریق یارگیری در نهادهای دیگر یا مشارکت در روالهایی که خود تحدیدکننده اختیارات قوه مجریه هستند (مثلاً شورای هماهنگی اقتصادی سه قوه) تلاش میکند گلیمش را از آب بیرون بکشد.
* دولت فعلی نهتنها خودش برای ایجاد اعتبار تلاشی نمیکند حتی در ایجاد رابطه با جریانهای سیاسی و روشنفکری حامی خود که میتوانستند بخشی از بار اعتباردهی به دولت را به دوش بکشند هم ناکام مانده است. ترکیبی از غرور و انفعال و بیاعتمادی باعث شده که رابطه تیم اصلی رئیس دولت با جریانهای سیاسی و اقتصادی و فکری حامی دولت تقریباً صفر شده است. انگار در دولت کسی حال ندارد یا نیازی نمیبیند با جامعه مدنی گفتوگو کند. دولت به صورت محفلی از رفقا (که عمدتاً بوروکراتهای دیپلمات یا امنیتی هستند) اداره میشود و تدریجاً همه افرادی که قدرت تاثیرگذاری بر افکار عمومی و نیز شخص رئیسجمهور را داشتند از هسته اصلی دولت کنار رفتهاند.
* سیاستزدگی در کشور هم باعث شده نهادهای رسمی و غیررسمی که بخش مهمی از قدرت سیاسی در دست آنهاست به دلیل اینکه تمایلی ندارند که روی صحنه باشند و تبعات تصمیمات خود را بپذیرند پشت دولت پنهان شدهاند. یعنی دولت ظاهر اداره کشور را حفظ کرده اما عملاً قدرت اجرایی کشور در دستش نیست. مثلاً ببینید در دو قوه دیگر و صداوسیما مدام به دولت حمله میکنند که معیشت مردم مشکل دارد و اقتصاد فلان و بهمان است اما حاضر نیستند تاثیر تصمیمات خود در همین معیشت مردم و اقتصاد را بررسی و ارزیابی کنند. انگار همه تصمیمات آنها تاثیرش بر روی مردمان کشورهای دیگر است و فقط این دولت است که بر مردم ایران حکمرانی میکند!
منبع: تجارتفردا