خط قرمزها در فضای حقیقی
برهم خوردن این فضا عمدتا محصول دو اتفاق بود. اول اینکه برخی گروههای چپ در آن مقطع رفتهرفته از تقابل گفتمانی به مقابله مسلحانه تغییر فاز دادند و زمانی که اسلحه به دست میشوند عملا باید قلمها را غلاف و با گفتوگو وداع کرد. دلیل دوم، مساله جنگ بود. بههرحال جنگ اقتضائاتی داشت از جمله اینکه مطرح شدن برخی مسائل در خلال مباحثههای انتقادی، برخلاف امنیت ملی بود و محدودیتهایی اعمال شد که طبعا برخی از آزادیهای مشروع و قانونی هم مورد تحدید واقع شدند. گرچه در زمان جنگ نیز باب گفتوگو بهطور کامل بسته نشد و برای مثال در مجلس اول مشاجرههای تندی در میگرفت و در مجلس دوم و سوم هم گاهی فضای مباحثات ملتهب میشد. در دوران اصلاحات به واسطه گشایشهایی که در فضای سیاسی کشور رقم خورد، باب گفتوگو نیز بازتر شد. اما به موازات این مساله، برخی اتهامافکنیها، هتک حرمتها و سیاه و سفید کردن مسائل، عملا راه را بر گفتوگوی سالم بست و بسیاری از بحثها و مناظرات به جدل و مشاجره کشیده میشد. امروز متاسفانه بخش قابلتوجهی از بحثهای انتقادی میان دیدگاههای مختلف، به فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتقل شدهاند که اساسا فضای مناسبی برای شکلگیری گفتوگوی سالم نیست و در موارد متعدد شاهد برچسب زدن، توهین و حرمتشکنی به جای بحث و گفتوگو هستیم. طبیعی است زمانی که در فضای حقیقی کشور مجال گفتوگو تنگتر و خط قرمزها پررنگتر میشوند، جامعه بسیاری از بحثها را به فضای بی در و پیکر مجازی منتقل میکند که اصلا جای مناسبی برای بحث نیست. متاسفانه امروز در سطح مسوولان کشور نیز فضایی برای نقد و گفتوگو درباره مسائل مختلف و موارد محل اختلاف شکل نمیگیرد. در حالی که بسیاری از مسائل و مشکلات برجای مانده در کشور، با گفتوگو قابل حل است. لازم است از سطوح عالی نظام، گفتوگو درباره مسائل بهعنوان یک تکلیف به مسوولان محول شود.