در نهادی نمیگنجند!
نگاهی گذرا به اظهارات این دو عضو شورای نگهبان در طول دههها و سالهای اخیر نشان میدهد که این دو خود را در حدِّ مفسر و سخنگوی بی چون و چرا و تراز اول دین تصور میکنند و از همین رو، انتظارشان این است که آراء فقهی و کلامی و حتی سیاسی آنان به عنوان فصلالخطاب بحثها از سوی دیگران پذیرفته شود و گرنه با خشم و عصبانیت و تحکم واکنش نشان میدهند.
طبعاً هنگامی که دیگران آراء و نظرات چنین افرادی با چنین تصوری از خود را بیمجادله میپذیرند، مشکل خاصی بروز نمیکند و ای بسا از خود مهربانی و ملایمت و مزاح هم نشان دهند، اما اگر آراء آنان به سّدِ نقد و نفی دیگران بر بخورد، در آن صورت، روی دیگر خود را به نمایش میگذارند.
اگر آقای یزدی و آقای آملی در دو منصب جداگانه و بیارتباط با یکدیگر به کار گرفته میشدند، شاید تنش و اصطکاکی بین آنها بروز نمیکرد، اما از خوب یا بد حادثه، آنها در شورای نگهبان دوش به دوش هم مینشینند تا در بارۀ انطباق قوانین مصوب مجلس با اسلام و قانون اساسی داوری کنند.
به حدس و گمان من، این دو با توجه به موقعیتی که برای خود قائلاند، انتظارشان این است که نظر آنها فیصلهبخش بحثها در شورای نگهبان باشد، اما این در عمل ممکن نیست. از آنجا که آملی لاریجانی نسبت به محمد یزدی جوانتر، مسلطتر، پیگیرتر و بخصوص زیرکتر به نظر میرسد، باز حدس من این است که احتمالاً تلاش او در اقناع اعضای شورای نگهبان در مورد نظرات خود نسبت به رقیب مؤثرتر است و همین نکته میتواند سبب خشم و ناراحتی یزدی از او شده باشد.
بنابراین، شاید به همین علت، محمد یزدی نخستین فرصت پیش آمده برای نوعی تصفیه حساب با صادق آملی را غنیمت شمرده و بی مهابا او را به باد حمله گرفته است. در مقابل، صادق آملی هم زمینه را برای اعلام نظر خود نسبت به موقعیت فقهی یزدی مناسب یافته و با نادیده گرفتن تعارفات طلبگی نه فقط قدرت استنباط او از متون اصلی دین را نفی کرده بلکه حتی او را از درک و فهم آراء میرزای نائینی و محمد حسین غروی اصفهانی و آقا ضیاءالدین عراقی هم عاجز شمرده است!
در هر صورت، مجادلۀ علنی محمد یزدی و صادق آملی لاریجانی در کنار همۀ عوارضی که در پی خواهد داشت، نشانگر این است که این دو اگر در اقلیمی هم بگنجند دست کم در نهادی نمیگنجند و از این رو چه بسا یکی از آنها شورای نگهبان را ترک کند.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده