فرکانس آرزوهای بلند
برایم گفت که قصد دارد روزنامه دنیای اقتصاد و هفتهنامه تجارتفردا را در قامت فایننشال تایمز و اکونومیست در کشورهای فارسی زبان هم منتشر کند. برایم گفت که دوست دارد کتابهای مرجع اقتصادی را در ایران چاپ و منتشر کند، برنامه راهاندازی رادیو اقتصاد را در دستور کار دارد و اینکه قصد دارد تلویزیونی در حوزه اقتصاد افتتاح کند.
آن روز وقت نشد اما فکر کنم بختیاری قصد داشت بگوید آرزو دارد فیلم اقتصادی هم بسازد،سریال اقتصادی هم تهیه کند و «دنیای اقتصاد تابان» را به بزرگترین مرکز تولید محتوای فاخر اقتصادی تبدیل کند.
واضح است که آقای بختیاری آرزوهای زیادی در سر دارد. آرزوهایی که برای ما نگفته اما هر روز و هرشب به آنها فکر میکند. همین آرزوها باعث شده او با کمک تیمی از سالمترین و متعهدترین روزنامهنگاران اقتصادی و آزادیخواهترین اقتصاددانان ایرانی، برایمان فایننشال تایمز و اکونومیست منتشر کند و اکنون امیدوارم این آرزوها، بختیاری و اقتصاد ما را به آنجا برساند که یک «بلومبرگ» هم در ایران داشته باشیم.
اگر دنیای اقتصاد، فایننشیالتایمز ایران است و اگر تجارتفردا اکونومیستایران لقب گرفته، اجازه بدهید امروز تولد بلومبرگ ایران را تبریک بگویم. اکو ایران یک بذر است در خاک دنیایی به بزرگی دنیای اقتصاد.
چرا به رسانههای تحلیلی در حوزه اقتصاد نیاز داریم؟
مردم ایران خیلی بیشتر از چند دهه گذشته «بیشینهیاب» شدهاند و به کسبوکار بهتر و انتفاع بیشتر میاندیشند. اما بیشینهیابی ابزار میخواهد و برخلاف برخی تصورها، سرمایه مهمترین ابزار بیشینهیابی نیست.
در حال حاضر «اطلاعات» یکی از مهمترین ابزارهای بیشینهیابی و دستیابی به مطلوبیت بیشتر است. فعالان اقتصادی برای انتخابهای آگاهانه نیازمند اطلاعات واقعی و معتبر هستند. قاعدتا مأموریت رسانهها این است که این اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهند. اما تنها اطلاعات کافی است؟ تحلیل اطلاعات هم اهمیت دارد و رسانهای برنده است که بیشترین و دقیقترین تحلیل را داشته باشد.
به گمانم آقای بختیاری به موقع و به هنگام این بذر را کاشته است چون آیندهای مبهم برای رسانههای کاغذی تصور میشود. برخی معتقدند عمر رسانههای کاغذی به سر آمده و برخی معتقدند این تصور نادرست است.
بیش از یک دهه است که شاهد تلاقی این دو دیدگاه هستیم و در این مدت برخی رسانههای کاغذی با ریزش شدید مخاطب مواجه شدهاند اما برخی رسانههای کاغذی همچنان بازاری پر رونق دارند.
پرسش مهمی که پیش میآید این است که: دقیقا چه چیزی باعث ریزش مخاطب برخی رسانههای کاغذی شده و چه چیزی باعث شده برخی رسانههای کاغذی همچنان مخاطب داشته باشند.
اگر از روزنامههایی که تحت تأثیر تحولات سریع تکنولوژیکی با ریزش شدید مخاطب مواجه نشدهاند مخرج مشترک بگیریم متوجه میشویم سه ویژگی مشترک دارند.
1-عمدتا مخاطب تخصصی دارند
2-در جامعه مرجعیت دارند
3-تحلیلگری میکنند. یعنی کالایی تولید میکنند که در دنیای مجازی مشابه ندارد.
روزنامههای فاقد این سه ویژگی عمدتا با ریزش مخاطب مواجه شدهاند.
به گمانم راز موفقیت علیرضا بختیاری در این است که متوجه شده در مجموعهاش کالایی تولید میشود که در جامعه متقاضی دارد اما در بستری منتشر میشود که شاید رو به افول است. به این ترتیب مقدمات اثاث کشی محتوای فاخر خود را به یک بستر جدید فراهم کرده است.
نبوغ مدیران هوشمند را همینجا میشود فهمید. سر همین پیچها، همین تغییر فصلها، همین تغییرات و تحولات سریع.