کارهایی کارستان، از مردی مردستان بودند.
کارهایی کارستان، از مردی مردستان بودند. ۴۰۰ اثر برگزیده از مجموعهای بزرگتر تنها از یک هنرمند شریف و انساندوست در سنندج! حسّ و حال کارها، فضاها و رنگها قصهی رنج انسان در گوشهای از این کُرهی خاکی در دوران معاصر است.
او که درگیریهای طولانیمدت قومی، جنگ و فاجعه حلبچه، کشتار و جنایت داعشیان در منطقه و همبستگی و تلاش دلاورانه دختران کوبانی را از نزدیک مشاهده کرده، درد و رنج مردمان را به رساترین و مؤثرترین وجه در کارهای خود انعکاس دادهاست. باید به کارها دل داد تا با تو سخن بگویند. مجسمههای مادران شهید، کودکان پناهبرده به دامان مادر، مردان خسته، دختران وحشتزده و در گوشهای کِزکرده، جوانان سرکش و عصیانگر همه و همه بیانگر درد و رنج مردمانی نجیب و سختکوش هستند که قربانی بازیهای قدرتهای جهانی از هزاران فرسنگ دورتر در سرزمینشان شدهاند.
با آنکه هویت قومی در تمام نقشها آشکار است ولی در عینِ حال، همه به حوزهی سرزمینی ایران تعلق دارند. ضیاءالدینی در کارهایش نشان میدهد که تاریخ و ادبیات معاصر ایران را میشناسد و به آن عشق میورزد. او اتفاقهای سرزمینی ایران را میبیند لذا، سایه را از یاد نمیبرد و سردیس او را هم میسازد. او نرگس کلباسی را هم میستاید و مجسمه کودکانِ معصومِ پناهبرده به دامان او را میآفریند. سردیس مهندس معینفر را نیز برای مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی نیز ساخت. او پیکر تراشی چیرهدست است که با نمایش چین و چروک صورت مردان و زنانی که در پیکرههایش خلق میکند داستان زندگی آنان را در سکوت بیان میکند. او نشان میدهد که ایران را دوست میدارد و برای آزادی و سرفرازیاش در گوشهای دور از مرکز، شب و روز نمیشناسد و به خلاقیت مشغول است.
هادی در عین نمایش تمام سختیها، شادمانی و امید را از یاد نمیبرد. او که در طبیعیت زیبا و کوهستانی کردستان زندگی میکند، در هر اثرش پنجرهای به سمت نور و روشنایی باز میکند. تلألؤِ نور و شادیِ رنگها در کارهای او چشمها را بهخود خیره میکند. کارد و رنگ و صفحه چون موم در اختیار او هستند تا او بتواند ظریفترین نقشها را با آنها خلق کند و شور زندگی و امید به آینده را نشان دهد.
درسفری که سال گذشته به سقز داشتم در بازگشت آرزو داشتم که او را ببینم که آنزمان توفیق یار نشد. ولی، اینبار سعادت دیدار در نمایشگاه یارم شد و با او همسخن شدم. تمام آرزویش این بود که نمایشگاهی دائمی از کارهایش در موطنش، سنندج بهپا کند. بایسته نیست، او که نگین کردستان است خاطرش از این بابت مشوش باشد. و تا چه حد باید افسوس خورد، که نامرادی روزگار مردانی چون او را بهگوشهای میراند.
منبع: خبرآنلاین