به پیشباز سالِ ۱۳۹۹
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم
*سال ۹۸ غم بر این دیار و پیرامونمان لشکر انگیخت. باید پذیرفت که در نهایت، از دست شدنِ سرمایهی اجتماعی و تجربهی سستی دولت هزینههای سختی را بر ملّت وارد ساخت. البته مردم ایران در تاریخ خود، پیش از این نیز هزینههای سختی را از بابت ضعف و فتور دولت مرکزی دادهاند. گسترش فقر و تنگدستی، شیوع وبا و بروز شورشهای قومی و اجتماعی و در نهایت استیلای استبداد پدیدههای تاریخِ نزدیک ماست؛ همین صد سالهی اخیر
*این بار نیز پدیدهی بیدولتی و یا چنددولتی و ژرفا یافتن شکاف اجتماعی و گسترش بدگمانی و کینخواهی کیان ایران را تهدید میکند. امید آن بود که انتخابات ۹۸ دارویی برای درمان این درد و زخم کهنه باشد که به ضدِّ خود بدل شد. بیتدبیری سبب گشت که اکثریت ملّت به صندوقهای رای پشتکنند و سردی بر سپهر سیاست و فرهنگ ایران سایه افکند. در این میان، لشکر غم از پای ننشست و دستدردست قهر طبیعت شرنگی تلختر را بهکام ایرانیان و جهانیان فروبُرد. پدیدهی بیماری کرونا و پنجهی کاری آن هراسی را بر ایران و جهان چیره ساخت که هم زندگانی تک تک آدمیان را فرا گرفت و هم زندگی جمعی آنان را درنوردید. با این وجود هُش و رای ایرانیان و خوی دیگردوستی ایشان رفتهرفته در برابر این لشکرآرایی صف کشید و فضا را برای شنیدن بوی بهبود آماده ساخت. پیام در خانه بمانید ولیک، از یکدیگر بیخبر نمانید، در کنار تلاش جمعی همهی سازمانهای دولتی و لشکری و نهادهای مردمنهاد و نیکاندیش و طبیبان، پرستاران و مددکاران و فعالان از صنفها و حرفههای مختلف کمکم کارساز میشود و باز شور و امید زندگی را به خانهها باز میگرداند
*با این وجود، زخمهای اجتماعی نه تنها، همچنان باز ماندهاند بلکه برخی ناسور و مزمن هم شدهاند. در کنارِ اینها، زخمهای جدیدی چون گسترش یافتنِ چیرگی تلهی فقر و تنگدستی، امکان گسیختگی بسیاری از کسبوکارها، افزایش بیکاری بر اثر ویروس کرونا معاش و زندگی مادی ایرانیان را بیش از پیش تهدید میکند
*اکنون چه باید کرد؟ خِردِ ایرانی به ما میآموزد که در این تنگنای سخت باید خِرد را داور کرد. باید چون بهرام در میان خودِ ایرانی نرمی آورد و از تند خویی و پراکندهکردن ایرانیان پرهیز کرد. حتی آنان که به خردهنانی خوشاند و غمِ دیگران نمیخورند و جفا بر دیگری را روا میدارند، در نهایت ایرانی هستند و روزی به این خطای خود آگاه خواهند شد. کینِ آنان را نیز نباید به دل گرفت. واقعیت آن است که سیاستورزی در ایران، مانند گوی بردن از میدان شیرانِ خام طبع و پُرزور است. و بهرام به ما آموخت که این کار با خردورزی انجام پذیر است. ایمان به خدای بزرگ، توانافزایی در میان یاران، گسترش مهر و دوستی در میان ایرانیان، پایبندی به عدل و داد و چیرگی بر میل به کینتوزی، در عینِ خطر کردن در میدان سیاست و کاربست آموزههای تمدن ایرانی درآمیخته با آموزههای قرانی راهکار ماست
*اینک زمانی است که باید به مسالهی ایران در کلیّتش پرداخت. طبیعت بر کسی رحم و شفقت ندارد و خویشی نیز با هیچ ملّتی نمیکند. ملّتهایی در این چرخه باقی میمانند که خردمندترند و فرایندها و فراگشتها را بهتر میشناسند، نه آنانکه پُرزورتر و پُرگوترند. سال ۱۳۹۹ را با داوری خرد، و با در پیش گذاشتن ایدهی ایران آغاز کنیم. انتخابات ریاست جمهوری هم در پیش است. آن را از هماکنون تبدیل به فرایندی برای چیرگی خرد بر زور کنیم. باید توان اندوخت. میان یاران و تمام ایرانیان مهر گسترد و راستی را راهنمای خودساخت.
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
نوروز بر همگان خجسته باد