درباره انقلاب تکنولوژیک قرن بیست و یکم
جهان از سالهای پایانی دهه اول قرن بیست و یکم شاهد سرعت گرفتن تغییر و تحولاتی بوده که تأثیرات عمیق و شگرفی بر رابطه تولید و توزیع کالا و سرمایه برجای گذاشته است و اکنون نیز سرعت و گستره تحولات، آنچنان سرشار و بسیط شده است که انسانها بدون آنکه اختیار کنند و یا حتی متوجه باشند، تحت تأثیر نیروی آن قرار میگیرند.
تکنولوژی و هوش مصنوعی را میتوان بهمثابه چاقویی دانست که در عین کاربردش برای پوست کندن میوه، میشود از آن در جهت تهدید و آسیب رساندن به سایر افراد استفاده کرد. تغییر و تحولاتی که میتواند به انسان در تولید و مدیریت امور، کمکهای ارزشمندی کند، در عین حال، تهدیدی مهم برای او به حساب میآید. انقلابی که در عصر ما در حال شکلگیری است، توانایی تأثیر عمیق بر نحوه زیست بشر و شیوه مواجه شدن او با مسائل روزمره و تغییر بیحد آن را دارد.
توسعه و گسترش هوش مصنوعی و تکنولوژی در قرن حاضر، فرصت جدیدی را برای دولتها و شرکتهای عظیم بینالمللی فراهم میسازد تا با تحولات جدید همراه شده و نسبت به گذشته قدرتمندتر شوند. دسترسی به حریم خصوصی، شناخت دقیق روحیات شخصی و ویژگیهای اخلاقی و رفتاریتان و سرقت توجه شما نسبت به موضوعات و رخدادهای اطرافتان، تنها چند نمونه کوچک از ورود انسان به عصر فرمانروایی دیجیتال و هوش مصنوعی است.
همه نشانهها خبر از در راه بودن یک انقلاب جهانی دارند؛ انقلابی که انسان قرن بیست و یک، بیآنکه بداند همراه موج آن در حرکت است و آنچه در مقصد انتظارش را میکشد، چشماندازی متفاوت برای آینده است. به گواه بسیاری از دانشمندان، صاحبنظران و متخصصان حوزه هوش مصنوعی، در آیندهای نه چندان دور، سلاح انسان چیزی جز تکنولوژی و فناوری نخواهد بود. سلاحی که میتواند چالشهای خطیر و صعبی را برای بشر فراهم ساخته و تبدیل به رویایی برای قدرتمندان و کابوسی برای ضعیفترها شود.
چند سالی است که تکنولوژی به دنبال پاسخ یک معما است؛ این معما اینگونه مطرح میشود که چگونه میتوان نظم سابق را درهم ریخته و نظم نوین جهانی را مبتنی بر هوش مصنوعی و رباتها پایهگذاری کرد؟
آنچه که در عصر جدید قطعی به نظر میرسد، این حقیقت است که قدرت پردازش ابررایانهها و هوش مصنوعی به طور پیاپی و سازمانمند در حال افزایش بوده و هر روز، خبر از اختراعات جدید در حوزه تکنولوژی به گوش میرسد. استفاده بیش از سه و نیم میلیارد نفر از گوشیهای هوشمند از مهمترین آثار این انقلاب در تمام سطوح زندگی انسان است. این تحولات طی پنج سال اخیر با چنان سرعت گستردهای صورت گرفته که کمتر کسی توانسته است جریان نیرومند آن را متوقف سازد.
اکنون بشر در جایی ایستاده است که میتوان به صراحت اعلام کرد تکنولوژی، تبدیل به مفهوم حاکم بر عصر ما شده است و حتی واپسگرایانهترین رژیمهای این عصر نتوانستهاند اثرات این انقلاب اطلاعاتی را کم کنند. تکنولوژی میتواند کاتالیزور انقلابها و شورشهای عظیم اجتماعی در کشورهای عقبمانده و در حال توسعه باشد؛ زیرا قدرت ایفای نقش سیاسی آن، چنان گسترشی یافته است که لرزه بر اندام نظامهای توتالیتر و واپسگرا انداخته و آنها را مجبور به رعایت برخی موازین اخلاقی و حقوقی ساخته است.
تکنولوژی، همان دانشی است که میتواند برای همیشه نظم جهانی را آنچنان تغییر دهد که از طرفی نیروی جایگزینی برای مقابله با آن وجود نداشته باشد و از طرف دیگر، انسان نیز با رشد تکنولوژی و هوش مصنوعی، جایگاه و ارزش نیروی کار خود را از دست بدهد. اگر روند تولید ابزارهای تکنولوژیک به همین شکل ادامه یابد به زودی شاهد شکلگیری دولتهای توتالتیر به مراتب بدتر از دولت فاشیستی بنیتو موسولینی یا هیتلر در قرن بیستم خواهیم بود.
آنچه در حال حاضر متفاوتتر از قرن بیستم به نظر میرسد، هوشمندتر و قدرتمندتر شدن دولتها است. دولتهایی که اگرکمی به توتالیتاریسم گرایش پیدا کنند، میتوانند بسیار خطرناکتر، زیرکانهتر و هوشمندانهتر نسبت به دولتهای توتالیتر قرن بیستم عمل کنند؛ چراکه آنها میتوانند با حذف گروههای اجتماعی مختلف و تغییر شیوه زیست آنها، کنترل جوامع را در اختیار بگیرند. شاید آنچه که در فیلمهای هالیوودی، تخیّل و رویا به نظر میآید، اکنون در حال تبدیل شدن به واقعیت است.
قرون گذشته، شاهد دگرش حوادث و وقایع و حتی تغییر مسیر تاریخ با اختراعات و اکتشافات بشری بودند؛ اما در حال حاضر، شرایط به سمتی میرود که انسان به چنان قدرتی رسیده است که نه تنها توانایی بسط اراده خود در مسیر تاریخ و تغییر آن را دارد، بلکه میتواند به آن پایان نیز ببخشد.
در سالهای اخیر، رشد شگفتانگیز و بیسابقه علم و دانش، انسان را به مهندسی امور آینده و کنترل آن سوق داده است. آنچه که امروز از جنبه تکنولوژیک در آن به سر میبریم، ما را به سمت یک جامعه الکترونیک و فراصنعتی میبرد که بر خلاف انقلابهای سابق( کشاورزی، فئودالی و صنعتی)، دگرگونیهایی در حوزه ماهیت فردی و اجتماعی به وجود میآورد.
نکته حائز اهمیت این است که جامعه فراصنعتی مورد بحث، مدینه فاضلهای برای سرمایهداران بزرگ جهانی خواهد بود که آرزو دارند آینده را به دست آورند و در مقابل آنها، مردم را در برابر این هوش و قدرت مصنوعی، سرگردانتر از پیش خواهیم یافت. صاحبان آینده میتوانند بدون استفاده از نیروی کار انسانهای غیرمتخصص و با استفاده از رباتها و هوش مصنوعی و بدون پرداخت هیچ دستمزدی، سرمایه به وجود آمده از کالاهای تولید شده را صرف جنگ و دیگر سیاستهای غیرانسانی کنند. روندی که در صورت ادامهدار بودن آن، نمیتوان امید چندانی به بقای بشر داشت و به سمت مرز فاجعهای کشیده خواهیم شد که یقیناً بسیار وخیمتر از هر آنچه تاریخ بشر تاکنون به خود دیده است، خواهد بود.