شرایط اقتصادی و کی بود کی بود تکراری
در خبر ها بود که گروهی از نمایندگان محترم نامه ای به رییس جمهور نوشته و علت شرایط فعلی را جویا شده اند. می پرسند؛ چرا قیمت ارز بالا می رود، چرا قیمت مسکن بالا می رود، چرا قیمت ارزاق بالا می رود، چرا درصد بالاتری از مردم به زیر خط فقر فرو می روند؟ پرسش های به جایی است. اما باید جواب را پرسنده هم بداند و پرسنده در جایگاهی است که باید جزیی از راه حل هم باشد. اما نوع بحث در گذشته به صورت کشش و کوشش سیاسی برای بی اعتبار کردن طرف مقابل بوده است، و هم برای کسب محبوبیت بین مردم. گویی مردم تصور می کنند کسانی خیر خواه هستند و کسانی در طرف مقابل خیر خواهی قرار دارند، آنانی خیر خواه هستند که سخنرانی آتشین و دلسوزانه و پر از شداد و غلاظ و خصومت با دشمنان واقعی و فرضی مطرح و چنین مواضعی اتخاذ می کنند. شاید این شیوه دیگر جواب ندهد بسیاری از مردم دیرهنگام اما بالاخره این ترفند را غیر معتبر یافته اند. چنین نیست که در جایی یک شیر مثل شیر آب یا کلید مثل کلید برق بوده که دولت آن را باید بپیچاند و یا دستور و بخشنامه و حکمی هست که باید صادر می شد تا مشکلات حل شود و کوتاهی شده است. مشکل ارز با تنبیه ارز فروشان، با محدودیت واردات با دستور بانک مرکزی به صراف ها حل نمی شود.
اینجانب نمی دانم آیا این مسئولین بر کرسی های جدید یک نگاه به روند رشد نقدینگی انداخته اند و از خود پرسیده اند دقیقا به چه دلیل از زمان ناصرالدین شاه که بانک ایجاد شد تا مثلا چهار سال پیش در همه این سال ها اگر حجم نقدینگی به صد واحد رسیده چرا در حدود فقط چهار سال همان میزان صد واحد به آن اضافه و دو برابر شده و در دولت های قبل نیز کم و بیش به همچنین. قیمت ها بالا می رود به همین دلیل. آقایانی که بر سر وزیر خارجه فریاد می زنند و سخنرانی او را قطع می کنند عنایت ندارند که قیمت ارز بالا می رود به دلیل این که دولت در سیاست خارجی نا کام مانده است و تحریم ها افزایش یافته به چه دلیل؟ برجام بهترین دست آورد دولت آقای روحانی بود بر اساس هر ضابطه کار مهمی هم بود. نبایستی پرسید آیا دلائل داخلی هم برای شکست آن وجود داشته؟ آن بزرگواری که از وزیر خارجه می پرسد کشور های مثلا ‘دوست’ موجودی ارزی ما که نزدشان هست را چرا پس نمی دهند. آیا واقعا نمی دانند چرا. آیا وزارت خارجه اهرمی برای گرفتن این منابع در اختیار دارد؟ اگر این مانور ها نمایش کسب وجاهت بین مردم است احتمال قوی بی نتیجه است. زمان آن است که برنامه جامعی با همکاری بخش های مختلف حکومت و بر اساس اصول کارشناسی و دوری از شعار پردازی و شیوه های من در آوردی تکراری و زیانبخش تدارک شود. به طور کلی از دست دولت در طول یکسال باقیمانده کار چندانی ساخته نیست. چه برسد که از اطراف مورد حمله هم قرار گیرد. اما یکسال هم در چنین شرایطی دوره ای نیست که بتوان به روز مرگی وتنش و کشش و کوشش گذراند، در نتیجه اهمیت هماهنگی همدلی و کار مشترک بر اساس سنت های پایدار خرد ورزی که همان علم است( اقتصاد، دیپلماسی، سازمان دهی حزبی و سیاسی، مدیریت شایستگان...)، بیش از پیش محسوس است.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده