تصویر موجه واقعه عاشورا
مهمترین نمادها و نشانههای دینی عبارتاند از «متن وحیانی» و «الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر»؛ همان چیزی که مسلمانان با عنوان قرآن و سنت از آن یاد میکنند. شیعیان نیز امامت و عترت را نه بهعنوان رقیب بلکه بهعنوان راه شناخت دقیقتر و عمیقتر این دو معرفی میکنند. دینباوران برای شناخت و درک آموزههای نظری و عملی دین میکوشند «متن وحیانی» را فهمیده و تفسیر کنند و به شناخت عمیقتر الگوی گفتاری و رفتاری پیامبر دست یابند. شناخت و تبیین الگوی رفتاری و گفتاری امامان نیز بهعنوان مجرایی معتبر برای این کار مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل است که زندگی امامان نزد شیعیان اهمیت یافته و برای شناخت آن اهتمام میکنند. توجه به «عاشورا» بهعنوان واقعهای تاریخی و درسآموز و بهعنوان واسطهای برای شناخت الگوی رفتاری و گفتاری امامان و از آن طریق شناخت پیامبر و قرآن به همین دلیل بوده است. چهره مذهبی حادثه عاشورا بسیار پررنگ است اما به هر حال این واقعه، یک حادثه تاریخی است. قبل از هرگونه تفسیر و نتیجهگیری از این واقعه داشتن «تصویری موجّه» از آن ضروری است. موجّهبودن در توصیف وقایع تاریخی بستگی به «منابع» مورد استفاده در شناخت آن واقعه تاریخی دارد. به دلیل اهمیتی که عاشورا در فرهنگ و ذهنیت مردم ما دارد، به نظر میرسد گفتوگو در مورد منابعی که میتوان از طریق آنها به «تصویری متکی بر منابع معتبر» از این واقعه رسید، دارای اهمیت فرهنگی و دینی باشد. در ادامه بهعنوان گامی در راه فهم درست یکی از وقایع تاریخی و دینی، تلاش میشود تا دستهبندی از منابع مطرح در زمینه عاشورا ارائه و نکاتی در مورد آنها یادآوری شود.
مطالعات و تحقیقات انجامشده درباره واقعه عاشورا (حسینی، ۱۳۸۶: ۲۶) نشان میدهد که شش منبع اولیه در مورد قیام امام حسین وجود دارد که همه کتابها و گزارشهای بعدی بر اساس یک یا چند فقره از این منابع نگاشته شده یا اینکه با یکی از آنها همنواست. این منابع عبارتاند از:
1. مقتل ابومخنف (م ۹۰ -۱۵۰ ق)،
2. روایت ابومعشر نجیع (م ۱۷۰ ق)،
3. گزارش ابنسعد (م ۲۰۷ ق)،
4. روایت حصین (احتمالا نیمه دوم قرن دوم هجری قمری)،
5. روایت عمار دهنی (احتمالا از اواسط قرن دوم هجری قمری)،
6. روایت شیخ صدوق (م ۳۸۱ ق).
روایت عمار دهنی به امام باقر و روایت شیخ صدوق در امالی به امام صادق نسبت داده شده، اما شواهد بسیاری موجود است که این انتساب را مورد تردید قرار داده و رد میکند. روایت حصین نیز یک روایت مختصر و پراشتباه است که توجه تاریخنگاران و محدثان را به خود جلب نکرده است. بنابراین، مقتل ابومخنف، گزارش ابنسعد و روایت ابومعشر به ترتیب مهمترین منابع اولیه واقعه عاشورا هستند.
گزارش ابنسعد در جزء هشتم «الطبقات الکبری» ذیل زندگی امام حسین آمده است، البته در برخی از چاپها این قسمت حذف شده است. اطلاعاتی که ابنسعد در مورد واقعه عاشورا ارائه کرده دو دسته است. دسته اول مطالبی است که در قالب روایت درباره زندگی امام حسین جمعآوری کرده و دسته دوم مطالبی است که درباره قیام ایشان و حرکت از مدینه تا بازگشت اسیران به مدینه، گردآوری کرده است. آنچه بهعنوان مقتل و شرح قیام و شهادت امام آمده در قالب گزارش است نه روایت، یعنی برداشت خود ابنسعد است نه مطالب راویان. گزارش وی که منبع اصلی کتابهای تراجم و رجال اهل سنت است، کمابیش جهتگیری منفی از قیام امام حسین را به خواننده انتقال میدهد.
گزارش ابنسعد به دلیل آنکه فقط حاصل سخن راویان (برداشت خود نویسنده از سخن راویان) را نقل کرده و سند روایت را هم ذکر نمیکند (فقط نام راویان را در آغاز میآورد) و مشخص نمیکند که کدام مطلب از کدام راوی نقل شده، از اعتبار سندی کافی برخوردار نیست. مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی متن گزارش ابنسعد را از نسخهای از طبقات که در ترکیه بوده، بهطور جداگانه و به نام «ترجمه الحسین(ع) من طبقات ابنسعد» چاپ کرده است. روایت ابومشعر کمتر شناخته شده است.
اگرچه او از راویان مهم تاریخ صدر اسلام است، اما از خود کتابی به جا نگذاشته، اما ظاهرا اطلاعاتی داشته است که دیگران به صورت روایت از او نقل کردهاند. اصل روایت ابومشعر بهطور کامل موجود نیست و آنچه موجود است توسط دیگران مورد تلخیص و تصرف واقع شده و فقط بخشهایی از آن نقل شده است. از احمد بن حنبل نقل شده است که ابومشعر آدم راستگویی بود اما اسناد را حفظ نمیکرد!
معتبرترین گزارش تاریخی از واقعه عاشورا متعلق به «لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی کوفی» (۹۰-۱۵۸ ق) است. او یکی از بنیانگذاران دانش تاریخنگاری مسلمانان بوده است. کتاب ابومخنف که به «مقتلالحسین» معروف بوده و مورد استناد همه منابع تاریخی است، با چند ویژگی بر سایر منابع برتری دارد (حسینی، ۱۳۸۶: ۵۷).
نخست اینکه، ابومخنف مقتل خود را به روش محدثان (روش نقلی) نگاشته، یعنی همه مطالب بهصورت روایت مسند (و نه مرسل) و از حاضران در صحنه نقل شده است. دوم اینکه، روایت ابومخنف دو منبع اصلی دارد؛ یکی روایت «عقبه بنسمعان» خدمتکار رباب همسر امام حسین است که از مدینه تا شهادت امام همراه ایشان بوده و سپس به اسارت درمیآید و عمر بنسعد به دلیل خدمتکاربودن او را آزاد میکند. دیگری «حمید بنمسلم» که از ملازمان مورد اعتماد عمر بنسعد بوده است. این دو تقریبا نقش خبرنگارانی را دارند که هرکدام از یک سوی جبهه گزارش تهیه کردهاند. عمده روایات ابومخنف از این دو نفر نقل شده است.
سوم اینکه مقتل ابومخنف بهصورت کاملا حرفهای تنظیم شده است. بهطوری که در سراسر آن نکتهای یافت نمیشود که دلالت کند بر اینکه او طرفدار امام بوده یا یزید. حتی در لقبها و تعریفها نیز بیطرفی را در نوشتن رعایت کرده است. چهارم اینکه مقتل ابومخنف مفصل و بسیار دقیق تنظیم شده است. حوادث به ترتیب زمانی آورده شدهاند و تمام خطبهها، نامهها و گفتوگوهای ایشان روایت شده است؛ از مدینه تا کربلا. اما درباره حوادث کوفه و شام بسیار مختصر سخن گفته است؛ درباره کوفه بیشتر و در مورد شام بسیار اندک. احتمالا به روایت شامیان که حامیان یزید بودهاند، اعتماد نداشته است. پنجم اینکه بسیاری از مسائل جنجالی و مناقشهای که از نظر عادی و عقلی پذیرش آنها دشوار است، در این مقتل وجود ندارد. در مجموع مقتل ابومخنف از نظر «مستندبودن»، «نزدیکبودن به زمان حادثه»، «خالیبودن از مواضع سیاسی، مذهبی و کلامی» و «خالیبودن از مطالب غیرقابل باور» قویترین، دقیقترین و مفصلترین روایت از واقعه عاشورا است که با بیطرفی و بهگونهای منصفانه روایت شده است. کاملترین نقل از مقتل ابومخنف در تاریخ طبری آمده است. طبری این مقتل را از «هشام بنمحمد بنسائب کلبی» بهطور کامل روایت کرده است. شیخ مفید نیز در «ارشاد» (الارشاد فی معرفه الحجج علی العباد) آن را از «مداینی» نقل کرده است. این دو نقل اختلاف اندکی دارند. نکتهای که یادآوری آن مفید است، این است که «محمد بنجریر طبری» (م ۳۱۰ ق.) در تاریخ «الامم و الملوک» (معروف به تاریخ طبری)، سه روایت از قیام امام آورده؛ نخستین روایت عمار دهنی و بعد از او روایت حصین و در پایان روایت ابومخنف به نقل از هشام که فقط همین بخش آخر قابل اعتماد است. روایت ابومخنف از کتاب تاریخ طبری استخراج شده و علاوه بر مقابله مطالب آن با گزارش ابناثیر، راویان ابومخنف نیز بر اساس گزارشهای متون رجالی شیعه و سنی معرفی شدهاند و توسط کتابخانه آیتالله سیدشهابالدین مرعشینجفی به چاپ رسیده است. ترجمه فارسی این مقتل از سوی آقای حجتالله جودکی و با نام «قیام جاوید» منتشر شده است. بهرغم وجود یک منبع معتبر تاریخی در مورد واقعه عاشورا، در میان شیعیان اهل مطالعه بیشتر به کتاب «اللهوف (یا الملهوف) علی قتلی الطفوف» نوشته «سیدرضیالدین بنطاووس» استناد میشود. بهدلیل معروفبودن شخصیت معنوی ابنطاووس، این کتاب با وجود روایات بسیار ضعیف، گاه بهعنوان معتبرترین مقتل امام حسین معرفی میشود. همانطور که ابنطاووس در مقدمه این کتاب تصریح کرده، این کتاب را نه بهعنوان یک اثر تاریخی بلکه برای کسانی نوشته است که میخواهند به زیارت حسینی بروند. بسیاری از مطالبی که در کتاب لهوف (نام کتاب هم به صورت لهوف آمده و هم ملهوف اگرچه لهوف مشهورتر است) آمده تا آن زمان (قرن هفتم هجری) در کتابهای حدیثی شیعه وجود نداشته و بعد از او در برخی از کتابها آمده است. احتمال زیاد آنچه را در میان مردم زمان مشهور بوده و در ضمن با دیدگاههای کلامی نویسنده همسو بوده، در این کتاب آورده است. کتاب از نظر زمانی و مکانی هم با مشکلاتی مواجه است. بهطور مثال از جنگ نهاوند (در ایران) با رومیان سخن میگوید! یا برای اولینبار اوست که روایت میکند اهلبیت روز اربعین به کربلا رسیدند. بهعلاوه این کتاب در جوانی سیدابنطاووس نگاشته شده و با آثار او که در دوران پختگی علمیاش نگاشته است، قابل مقایسه نیست. درآمیختگی این کتاب با دیدگاههای کلامی خاص آن را از صورت یک متن تاریخی خارج میکند. در مجموع میتوان گفت با تکیه بر منابع معتبر تاریخی میتوان «تصویر و توصیف» کموبیش معتبری از واقعه عاشورا ارائه کرد، اما توصیف این واقعه گام نخست است. برای «دینداران و دینشناسان»، «تفسیر و تبیین» این واقعه و «درسگیری» از آن گامهای بعدی است.
منابع: علاقهمندان به بحث تفصیلی در مورد منابع عاشورا میتوانند به کتاب زیر رجوع کنند:
حسینی، سیدعبدالله (۱۳۸۶)، «معرفی و نقد منابع عاشورا»، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
*منبع: شرق