بازی با دانایی و سه پدیده شگفت در عرصه تاریخ گویی!
بله بازی با دانایی، این که به اسم علم و دانایی، ترویج جهل کنی و مردم را با کمک تصویر سازی خیالی سرگرم سازی؛ به نام ارائه معرفت، آنها را در وادی گمراهی بیندازی و از پرتو فریب آنان نان و نام خود را حفظ کنی.
اولا یک سخنرانی به اسم تشیع نخستین در اینستاگرام گروهی که زیر عنوان عرفان و تصوف فعالیت دارد، با ظاهر بازخوانی تاریخ، نقاشی کنی و مشتی عبارت بی سروته و نشان های بی پایه و غیر مستند را برای نگارش تاریخ یک دوره سرهم کنی، و اسمش را پدیدار شناسی تاریخی بگذاری و خواب و خیال تحویل دهی.
مع الاسف و مطلقا حرف مستند و بدرد بخوری در میان نبود و جز تکرار مشتی ادعاهای غالیانه در مقابل جریان تاریخی اصیل تشیع، استدلالی در بر نداشت. همین الان به شما قول می دهم با اظهارات همین چند مداح معروف شهر می توانید تشیعی شبیه آنچه ایشان می گوید، یا مدلی که موافق با روش و هدف ایشان در شناخت تشیع است، بسازید و ارائه بدهید. اما آیا این تشیع است؟
دوم، مقاله ای بود که امروز خواندم و ضمن آن تلاش کرده بود تمام ماجرای سقوط تزارهای روسیه را بعد از سیصد سال سلطنت، به خاطر زدن چند عدد توپ به حرم مطهر حضرت رضا (علیه السلام) توجیه کند، و چشم از همه جنایات سیصد ساله آنان در کشتار مسلمانان در آسیای میانه و قفقاز و سرکوب ایرانیان در جنگ های کذایی و غیره فرو بندد. بلی مقاله ای روی توهمات و سروده ها و ناراحتی های روحی که به جای تاریخ نویسی واقعی، ما را در عالم ذهنیات قرار می دهد و تازه در آن میانه، کلی سپاس از یک جانی دیگر به نام قیصر آلمان که گویی دست انتقام خدا بوده که به تزار حمله کرده و آنها را از بین برده است.
فرض کنید ایمان به این امر داشته باشیم و دوست داشته باشیم این طور باشد و چون کاری از دستمان علیه تزارهای ستمگر بر نیامد حالا شادی کنیم و یک جوری پای خودمان حساب کنیم، اما چرا باید تاریخ را این طور بنویسیم و بخوانیم که کسی در مقابل بگوید، پس چرا حَجاج پلید که کعبه را به آتش کشید، دهها سال بعد از آن زیست و هیچ اتفاقی هم برایش نیفتاد و امویان که حسین بن علی(ع) را در کربلا کشتند، چگونه هفتاد سال بعد حکومت کردند و تا چند قرن بعد، در اندلس هم حاکم و سلطان بودند؟ یا وهابی ها که حرم مطهر ائمه در بقیع را تخریب و صاف کردند و آن مظلومیت را به مشاهده ما گذاشتند، هنوز سلطنت می کنند...
سوم هم این جناب مداح، با اشعار امروزش که برای ما تاریخ حکمیت و جمل و صفین می گوید و به اسم تاریخ، آن هم به زبان شعر، تیشه به ریشه سرمایه های این مملکت می زند و درست وقتی که هنوز مذاکرات در وین با نظارت مقامات عالی نظام ادامه دارد و می رود تا مظلومیت این مردم با تحریم های چند ساله، قدری رفع و رجوع شود، آن را با مذاکرات عمر و عاص و ابوموسی اشعری مقایسه می کند!
این تاریخ نویسی ماست که به جای آن که عالمان اصیل به تحقیق پرداخته و بر اساس اصول علمی، کشف حقیقت کنند، باید در مقابل مشتی نقاشی قرار بگیریم. این بازی با دانایی است، اگر نیست، پس چیست؟
منبع: خبرآنلاین