چند کلام با ریاست محترم جمهور
یکم، این که در پشت پرده سیاست چه می گذرد بر بنده پوشیده است، اما هر برنامه و استراتژی که وجود دارد این یک واقعیت است که علاوه بر ضرورت تکلیف اخلاقی و شرعی تاریخ نیز قضاوتگر بی پروایی است و چنانکه تجربه نشان داده کارکرد مقامات سیاسی کشور های مختلف و در ازمنه تاریخی مختلف همراه بازماندگان و دودمان این مقامات هم خواهد بود، که وظیفه هر مرد سیاست را بیش از پیش حساس و در خور ریزبینی می کند و نیازمند این که در امر نمایندگی مردم به درجات حساس و کوشا باشند.
دوم، تجربه چند دهه اینجانب نشان می دهد که بسیاری از علمای حوزوی که وارد سیاست شده اند توجهی به علوم اجتماعی جدید نداشته اند و آشنایی تخصصی در این زمینه ها را نه قبلا کسب کرده و نه بعداً قصد کسب آن را داشته اند، بلکه مخالفت هم نشان داده اند. به جز مواردی که در سال های اخیر توسط برخی طلاب جوان تر امتحان شده و باید نتیجه آن را دید که چگونه از سرگشتگی در دو کیهان معرفتی متفاوت بیرون می آیند. اما در عوض، آقایان حوزوی از یک عقل عرفی قابل ملاحظه ای برخور دار بوده اند که در مواردی عملکرد بهتری از تحصیل کرده های جدید داشته و یک نمونه قابل ذکر شادروان هاشمی رفسنجانی بود.
سوم، در مورد مسائل اقتصاد، مقامات انتخابی بعضاً نظرات متضادی از افراد مختلف می شنیده اند و با پیشنهاد های ضد و نقیض و گیج کننده روبرو بوده اند. چگونه می توان از این تعارض ها نجات پیدا کرد؟ به نظر اینجانب این جا است که مهارت در کاربرد عقل عرفی کارساز می افتد. منباب تمثیل:
۱. اگر کسی پیشنهاد کرد که نرخ دلار واقعاً باید ده هزارتومان باشد کار برد عقل عرفی می تواند چنین باشد، اگر خودم مثلا هزار دلار داشتم حاضر بودم در شرایط حاضر هر دلار را ده هزار تومان بفروشم؟ این پیشنهاد دهنده خود اگر هزار دلار داشته باشد حاضر است به قیمت هر دلار ده هزار تومان بفروشد؟ اگر پاسخ منفی است پس سایرین هم به این قیمت تمکین نمی کنند و پیشنهادی است که در اولین قدم اجرا مثل ارز ۴۲۰۰ تومانی محکوم به شکست است.
۲. قیمت دلار یا ارز های خارجی چه اهمیتی دارد؟ در سال های مختلف سعی شده که تجارت خارجی سرکوب شود برای این که تقاضا برای دلار کاهش یافته و قیمت آن مثلاً پائین بماند ( که نمانده). محدودیت های وارداتی یک وزنه اضافه به بار تحریم ها اضافه کرده و اقتصاد کشور هم از خارج و هم از طرف تصمیم های نادرست داخلی دچار تحریم مضاعف شده است. آنچه مهم است روانی تجارت خارجی است. بالا و پائین بودن قیمت دلار مهم نیست مهم این است که قیمتی باشد که تجارت خارجی کشور را روان و کار ساز کند. سر کوب تجارت خارجی برای کنترل قیمت دلار به نفع کسانی است که می خواهند ارز خارج کنند. وقتی تجارت خارجی محدود باشد تولید ملی نیز از رشد بر خوردار نبوده و ضعف اقتصاد خود سبب افزایش نرخ ارز های خارجی نیز می شود، یعنی در بلند مدت سرکوب تجارت خارجی برای کنترل قیمت دلار نیز عامل شکست همین سیاست خواهد شد.
۳. برخی افراد می گویند برای کنترل تورم باید نرخ ارز را کنترل کرد. این ها چند جور اشتباه را روی هم انجام می دهند به حرفشان توجه نفرمائید. خلاصه این که قیمت ارز تابع تورم است و نه بر عکس. دیگر این که اگر قیمت دلار را یک تومان هم اعلام کنید و با ابزار های قاهره سعی در اعمال آن نمائید تورم پائین نمی آید رانت دریافت کنندگان ارز زیاد می شود، تولید و تجارت لطمه می بیندمحیط اقتصاد و جامعه متشنج و تورم هم زیاد می شود. با عقل عرفی هم می توان این مسیر را در تجربیات متعدد خودمان ببینیم.
۴. اگر یک کارشناس نما استدلال کرد که محدودیت واردات سبب تقویت تولید داخلی می شود سخنش را باور نفرمایید. لازم نیست نظریه های اقتصادی تجارت خارجی را بحث کنیم، عقل عرفی می تواند بپرسد که کدام دسته کشور ها در پیشرفت اقتصادی و تکنولوژی موفق تر بوده اند؟ کشور هایی که اقتصاد بسته داشته اند مثل ما، کوبا، کره شمالی، ونزوئلا و ده ها کشور فقیرمانده در آسیا، آفریقا و قاره آمریکا، یا کشور هایی که اقتصاد باز داشته اند مثل کشور هایی چون کره جنوبی، مالزی، تایوان، چین… پاسخ بیش از حد روشن است. به نحوی که انتخاب اقتصاد بسته به معنی انتخاب عدم پیشرفت اقتصاد، ایجاد در آمد رانتی و انحصاری و فساد است.
یک مورد از تجربه شخصی عرض کنم؛ در تابستان گذشته برای خرید یک یخچال کوچک به یک فروشگاه زنجیره ای مشهور مراجعه کردم. فقط یک نوع یخچال کوچک داشت تولید داخل. متوجه شدم که جایخی آن در ندارد، فروشنده گفت در این یخچال برودت زیاد پائین نمی آید، آب یخ نمی زند فقط خنک می شود، بنابر این دری برای جا یخی پیش بینی نشده!! در مورد قطعات اصلی پرسیدم گفت احتمالا ترکیه ای است. برای یک ناظر بی طرف این صنعت مصداق صنعت آقا نصرالدینی است ( برق مصرف می کند، هزینه دارد، سرمایش کافی ایجاد نمی کند. آب را خنک می کند مثل کوزه های سفالی پنجاه سال پیش). برای فروشنده انحصاری اسباب کسب در آمد انحصاری و برای خریدار به ناچار، اجحاف و تحمیل هزینه است( قطعات اصلی هم وارداتی). در مورد صنعت اتومبیل و غیره هم اظهر من الشمس است. و این وضعیت دقیقاً به دلیل به اصطلاح حمایت از تولید داخلی است که بزرگترین ضرر را به صنعت کشور زده، گرچه کیسه عده ای که دستشان به مراکز تصمیم گیری می رسد را بی کش و پیمان پر کرده است.
۵. در نشریات آمده بود که رئیس جمهور نامه ای به سازمان برنامه و بانک مرکزی زده اند برای تلاش جهت کنترل بودجه و نقدینگی. در صورتی که اجرایی شود اقدام مبارک و صحیحی است. یکی از قصور های دولت های پیشین همین رشد سریع نقدینگی است. بار ها نقل شده از اقتصاد دانان مشهور جهان که هیچ چیز مانند از پا در آمدن پول یک کشور پایه های سیاست، حکومت، اقتصاد و اجتماع را فرسوده نمی کند. از پا در آمدن پول هم به دلیل رشد حجم نقدینگی مازاد بر تولید ملی برای دوران های نسبتاً طولانی است. با عقل عرفی هم می توان به همین نتیجه رسید.
۶. از کسانی که از برچسب های شارژ دار و بار دار استفاده می کنند اجتناب کنید. زیرا شما را به جهت های از پیش تعیین شده مورد نظر خودشان هدایت می کنند. این از تکنیک هایی بود که در شوروی سابق تکوین یافت و رواج پیدا کرد. ابتدا یک کلمه را در تبلیغات وسیع مورد حمله قرار می دهند، از آن انتقاد و به آن پرخاش می کنند و در ذهن مردم برخوردار از محتویات ترسناک معرفی می کنند و به اصطلاح کلمه را از معنی اصلی تهی و به بار منفی شدید آغشته می کنند. سپس در مواقع لازم این کلمه را مثل برچسب به افراد یا گروه های اجتماعی مورد نظر الصاق کرده و در یک حرکت بر علیه آنان جو سازی و حرکت خشم آلوده توده یا ترس از آنان را در بین عوام ایجاد می نمایند. مانند کلمه کولک برای کشاورزانی که تعدادی دام داشتند، سرمایه دار برای هر کس که اعتقاد به عقاید اشتراکی نداشت، لیبرال برای هر کس با روش های استبدادی مخالف بود… در کشور ما هم مشابه این شیوه رواج داشته است. بنابر این حد اقل عقل عرفی ایجاب می کند که اگر کسانی برای راحت پیش بردن اهداف خود از کلماتی مثل لیبرال، نئولیبرل، سیاست های بانک جهانی، جهانی سازی.. در محافل تصمیم گیری استفاده کردند از آن ها پرسیده شود که این عبارت ها به چه معنی مشخصی است، محتویات آن ها چیست و مشخصاً عیب آن محتویات کدام است. خواهید دید که در همین مرحله ذهنشان متوقف می شود. بیش از این که کلمات بار دار را برای محکوم کردن و زشت جلوه دادن شیوه هایی که ممکن است مفید هم باشد به کار می برند هنری ندارند. از این بر چسب های بار دار برای ایجاد سد ذهنی در تصمیم گیران استفاده می کنند و آنان را از راهی که سلیقه یا ایدئولوژی خودشان برنمی تابد بر حذر می کنند. هر اقدام، سیاست و شیوه اداره کشور بدون استفاده از این برچسب ها و صرفاً بر اساس محتویات و نتایج خود سیاست و موشکافی پیرامون آن سیاست بهتر می تواند ارزیابی شود.
منبع: کانال تلگرامی نویسنده