ناهمخوانی تولید و عرضه در بازار سینمای ایران
به تازگی حبیب ایل بیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، برای این مشکل که موجب فیلمسوزی و ورشکستگی برخی تهیهکنندگان شده است راهکاری پیشنهاد داده است که جای تامل دارد. وی عنوان میکند: «بخشی از فیلمها میتواند از سوی تلویزیون خریداری شود چون همه فیلمهای سینمایی که به تولید میرسند اکران نمیشوند و ما در نهایت میتوانیم ۷۰ تا ۸۰ فیلم را اکران کنیم. به همین دلیل خریداری فیلمها توسط تلویزیون میتواند رونق سینما را چند برابر افزایش دهد. صداوسیما با خرید رایت تلویزیونی فیلمهای سینمایی میتواند از این آثار حمایت و حتی بخشی از بیکاری دستاندرکاران خود را از این طریق جبران کند. این کار هزینه زیادی را در برنمیگیرد ولی اگر بخواهد خودش دست به تولید بزند باید هزینه زیادی صرف کند.» این پیشنهاد گذشته از فرافکنی و انتقال مطالبات مردم به ناحیهای دیگر، دارای اشکالات عمدهای است که خود پیشنهاددهنده بر آن بیشتر اشراف دارد.
نخست اینکه صدا و سیمایی که از ساختن سریالهای هرساله عاجز مانده و با پخش برنامههای گذشته آب به برنامههای سازمان خود بسته است چگونه از پس خرید فیلمهای سینمایی با هزینههای گزاف بر میآید؟ دوم اینکه هیچ زمان خرید رایت فیلم به اندازه فروش آن در سینماها نبوده، از اینرو در صورت عملی شدن این پیشنهاد باز تهیهکنندگان متضرر خواهند شد و نکته سوم که اهمیت بسیاری دارد این است که تجربه تماشای فیلم سینمایی در سینما قابل مقایسه با صفحه کوچک گیرندههای داخل منازل نیست که اگر اینطور بود، مردم کشورهای توسعهیافته با وجود داشتن صدها شبکه رایگان و کابلی زحمت رفتن به سینماها را بر خود هموار نمیکردند. حال آنکه میبینیم در چنین کشورهایی نسبت تعداد سینماها به جمعیت کشور بیش از سایر نقاط دنیا است. با همه این حرفها، تا زمانی که دغدغه تغییر وجود دارد جای امیدواری هم هست اما بیشک برای رسیدن به نقطه مطلوب نخست نیازمند آنیم که ارزیابی دقیقتری از وضعیت موجود داشته باشیم؛ اینکه در مقایسه با کشورهای دیگر در چه جایگاهی قرار داریم و امکانات داخل کشور را چگونه باید بهکار بریم.
نسبت سالن سینما به جمعیت در ایران
همانطوری که در جدول مربوطه مشاهده میکنید، در چند کشور مختلف که بهعنوان نمونه ذکر شده است، جایگاه ایران در این زمینه غیرقابل توجیه و به طرز شگفتآوری تاسفانگیز است. حتی در مقایسه ایران با کشورهای آسیایی نیز این میزان فاصله شگرفی با کشوری مثل هند دارد. در این جدول تنها به عامل «تعداد» اشاره شده و سخنی از کیفیت سالنها و امکانات آنها به میان نیامده است. بهعنوان مثال در آمریکا، از 40 هزار و 500 سالنی که وجود دارد، بیش از 15 هزار آن مجهز به دستگاههای پخش فیلمهای سهبعدی است حال آنکه در کشورما این امکان به یک یا دو سالن سینما محدود میشود.
همچنین در این نسبتسنجی شتاب رشد دیده نشده؛ به عنوان نمونه اگر چه به ظاهر اکنون کشور چین تنها 6 برابر وضعیت بهتری از ایران دارد ولی با توجه به ساخت و ساز سینما در این کشور با در نظر گرفتن اینکه تنها در سال 2016 تعداد 8035 سالن افزوده شد و در مقایسه با آمریکا که در سال جاری تنها 262 سالن افزوده است و از رشد باورنکردنی برخوردار است، میتوان انتظار داشت با میزان ساخت 21 سالن سینما در هر روز، از مرز 40 هزار سینما بگذرد و با این روند از لحاظ تعداد سینما بهزودی از آمریکا پیشی بگیرد. حال آنکه تعداد ساخت سینما در کشورمان در سال به انگشتان یک دست هم نمیرسد و چه بسا برخی از سینماهای شهرستانها بهدلیل بیتوجهی بهزودی بسته شوند.
تمرکز سینماها در پایتخت
جدول تعداد سینماها در استانهای کشور همچنین نشان میدهد که این میزان امکانات نیز به طرز غیرقابل قبولی در استان تهران و پایتخت متمرکز شده است. حتی برخی استانها همچون کهکیلویه و بویر احمد بهکلی فاقد سالن سینما هستند و 23 استان کشور هم زیر 10 سالن دارند که برخی از آنها نیمهفعال است. حال با توجه این آمارها و با در نظر گرفتن اینکه لازمه بقای هر صنعتی ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضا است، آینده سینمای ایران بدون سالن سینما را چگونه میتوان رقم زد؟ آیندهای روشن چون شاهکارهای نقش بسته بر پرده نقرهای یا سیاه مانند سالنهای تاریک سینما؟ فرجام این صنعت در کشور ما، تقدیری محتوم نیست که به دست پیشگویان تعبیر شده باشد بلکه به عزم ملی برای مطالبه چنین درخواستهایی و تلاش مسوولان برای برآوردن این مطالبات بستگی دارد.