ترامپ و پوتین ؛ همکاری یا مقابله با ایران؟
به گزارش عصرایران، بسیاری از ناظران با توجه به متناقض بودن و نامشخص بودن برخی رویکردهای دولت آتی آمریکا درباره این دو موضوع، هنوز منتظرند تا زمان استقرار رییس جمهور منتخب آمریکا در کاخ سفید صبر کنند.
اما برخی دیگر از ناظران از شعارها و مواضع ترامپ در زمان انتخابات و سپس انتخاب های او برای پست های حساس کابینه اش ، گمانه زنی کرده اند.
از نظر این دسته ترامپ به احتمال زیاد رویکردی مثبت در قبال روسیه در پیش خواهد گرفت و در مقابل تلاش خواهد کرد جمهوری اسلامی ایران را در فشار قرار دهد.
اما سوال اصلی اینجاست که : ترامپ چگونه این استراتژی خود را پیش خواهد برد؟
دولت های ایران و روسیه هم اینک دیدگاه های به ظاهر مشترکی را در مسایل مربوط به بحران های منطقه ای و بین المللی در پیش گرفته اند و بحران سوریه را آوردگاه اجرای این دیدگاه خود قرار داده اند.
تهران و مسکو با یکجانبه گرایی و جهان تک قطبی – به رهبری آمریکا – سر ناسازگاری دارند و هر دو کشور با دموکراسی لیبرال غربی که ایالات متحده آمریکا مدعی رهبری آن است، سر سازش ندارند.
از سوی دیگر به نظر می رسد تهران و مسکو در حال مبارزه با تروریسم افراط گرای اسلامی – گروه های تکفیری- سنی – در خاورمیانه هستند و هر دو کشور این گروه ها را خطری برای منافع و امنیت ملی خود تلقی می کنند.
اگر ترامپ بخواهد در عین جلب همکاری روسیه ، ایران را مهار کند به نظر می رسد راهی جز دور کردن مسکو از تهران و ایجاد جدایی و شکاف بین این دو کشور نداشته باشد.
اما چگونه رییس جمهور آتی آمریکا می تواند موفق به انجام چنین کاری شود؟
ترامپ و پوتین ؛ همکاری یا مقابله با ایران؟
پرواضح است که چنین دستور کاری آسان نخواهد بود ، به ویژه اینکه دیدگاه های اصولی حاکمان ایران و روسیه دستکم بیش از دو دهه گذشته – پس از سقوط شوروی - درباره سیاست های آمریکا و ضرورت مقابله با جهان تک قطبی ، مشترک بوده است.
اما ترامپ شاید یک راه در پیش رو داشته باشد و آن جلب نظر روسیه برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی ایران باشد. در این صورت به نظر می رسد باید "مایکل فلین" مشاور امنیت ملی کابینه ترامپ نقش محوری را بر عهده بگیرد.
از نظر " فلین" تهدیدهای ناشی از تروریسم افراط گرای اسلامی علیه آمریکا و روسیه می تواند دغدغه ای مشترک باشد.
فلین که همچون ترامپ دیدگاهی منفی درباره روسیه و حاکمان آن ندارد؛ در کتابی که سال گذشته میلادی تحت عنوان " صحنه جنگ – چگونه می توان در جنگ جهانی علیه اسلام رادیکال و متحدانش پیروز شد " به نگارش درآورده، رویکرد خود درباره خطرات ناشی از تروریسم رادیکال اسلامی را علیه منافع آمریکا تشریح کرده است.
این دیدگاه فلین کاملا با رویکرد دولت باراک اوباما متفاوت است. از نظر دولت اوباما تفاوت معناداری بین جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت مشروع با گروه های افراط گرای تکفیری و سلفی وجود دارد.
اوباما در سال های گذشته به همین خاطر رویکردی مداراجویانه و میاندارانه بین ایران شیعی و اعراب سنی منطقه خاورمیانه و خلیج فارس در پیش گرفت ؛ رویکردی که سبب شد جمهوری اسلامی ایران به یکی از محوری ترین دولت های منطقه برای مبارزه با تروریسم افراط گرا در عراق وسوریه بدل شود؛ تا جایی که حتی صدای بسیاری از رهبران کشورهای عربی منطقه به ویژه حاکمان سعودی را در آورد؛ اما پاسخ اوباما به رهبران سعودی بسیار دلسرد کننده بود. او سال گذشته در مصاحبه ای با مجله آمریکایی "آتلانتیک " به حاکمان عربستان سعودی توصیه کرد : به سهم و نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه احترام گذاشته و تلاش کنند به نوعی با جمهوری اسلامی ایران کنار بیایند." (نقل به مضمون)
از نظر دولت اوباما ایران شیعی و غالب گروه های تحت حمایت این کشور نه تنها در تداوم زنجیره گروه های افراط گرای تکفیری نیستند بلکه گروه های تکفیری خطری جدی برای منافع و ایران شیعی هم محسوب می شوند و می توان از ظرفیت ضدیت این گروه ها برای ایجاد تعادل و موازنه بهره گرفت.
اما در دیدگاه "مایکل فلین " هسته اصلی گروه های تروریستی اسلامی که منافع و امنیت آمریکا را تهدید می کنند نه گروه هایی چون داعش و یا القاعده بلکه "دیدگاه ضد غربی و ضد آمریکایی غالب در جمهوری اسلامی ایران " و گروه های تحت حمایت جمهوری اسلامی است. او حتی مدعی است جمهوری اسلامی ایران پیشتر در چارچوب دستور کار ضد آمریکایی مشترک از گروه هایی چون القاعده در عراق پشتیبانی کرده است.
فلین بر این باور است که تهدید اصلی از ناحیه اسلام گرایی افراطی از درون ذات و ماهیت حکومت جمهوری اسلامی ایران برمی خیزد. به باور این ژنرال بازنشسته آمریکایی که قرار است در 4 سال آتی خوراک فکری ترامپ را در زمینه مسایل مرتبط با امنیت ملی آمریکا تامین کند، این جمهوری اسلامی ایران است که در هسته مرکزی اسلام سیاسی و افراط گرایی اسلامی نشسته است- البته افرادی چون فلین هیچ گاه برای این سوال پاسخی ندارند که اگر چنین است چرا حتی یک تروریست ایرانی تبار را نمی توان در بین تروریست هایی که در سال های گذشته عملیات های ضد غربی را در سرتاسر جهان مرتکب شده اند ، یافت!-
در این دیدگاه شاید بتوان رویکرد مثبت نسبت به روسیه را همزمان با تلاش برای مهار ایران در پیش گرفت و آن همراه ساختن دولت روسیه و شخص ولادیمیر پوتین در این تعریف و این برداشت از اسلام گرایی افراطی است.
شکی نیست که دولت روسیه نیز تروریسم ناشی ازاسلام گرایی افراطی را یک تهدید جدی برای امنیت ملی خود تلقی می کند و هم اینک نیز صدها شهروند روس – از مناطقی چون داغستان و چچن و اینگوش و.. – به عضویت و استخدام گروه های تروریستی همچون داعش یا جبهه النصره و یا القاعده درآمده اند.
روس ها بارها به صراحت اعلام کرده اند که تروریسم افراط گرای اسلامی یک تهدید جدی علیه منافع آنهاست، اما آیا دولت آتی ترامپ قادر خواهد بود به تعریف مشترکی درباره این تهدید با ولادیمیر پوتین برسد ؟ وآیا کابینه آتی ترامپ قادر خواهد بود جمهوری اسلامی ایران را نیز یک تهدید جدی در قالب اسلام گرایی افراطی به باور مقام ارشد تصمیم گیر کرملین برساند؟
پاسخ دادن به این سوال بسیار دشوار است اما شاید یک راه دیگر دولت آتی آمریکا جلب نظر روسیه از طریق دادن امتیازاتی چون محدود کردن حضور نظامی آمریکا و ناتو در اروپای شرقی و مرکزی باشد.
روس ها حساسیت فوق العاده ای روی تهدیدات ناشی از فعالیت های ناتو در اروپای شرقی و مرکزی دارند و نشان داده اند در این زمینه اهل مسامحه نیستند. در صورتی که دولت آتی آمریکا – همان طور که پیشتر وعده و شعار آن را داده – علاقه چندانی به حمایت از متحدان ناتویی در شرق اروپا از خود نشان ندهد، شاید بتواند نظر دولت مسکو را درباره حل و فصل مرضی الطرفین مسایل و بحران های خاورمیانه جلب کند.
مخلص کلام اینکه به نظر می رسد دولت آتی آمریکا بدون جلب نظر و همکاری روسیه قادر به ایجاد فشار بیشتر روی جمهوری اسلامی ایران نباشد و این وضعیت موقعیتی ممتاز را در اختیار ولادیمیر پوتین قرار خواهد داد تا به عنوان یک واسطه در میان آمریکا و ایران امتیازات قابل توجهی را از دو طرف دریافت کند.
دو گزینه برای آینده روابط مثلت آمریکا – ایران – روسیه قابل تصور است:
1- همکاری هر سه ضلع مثلث در صورتی که روس ها بتوانند نظر ترامپ را درباره جلب همکاری با جمهوری اسلامی ایران برای حل بحران های منطقه ای جلب کنند.
2- تشدید تقابل بین آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در صورتی که ترامپ با دادن امتیازاتی نظر پوتین را درباره ضرورت مقابله و مهار جمهوری اسلامی ایران جلب کند.
در هر دو سناریوی در پیش رو "پوتین " نقش مرکزی و تعیین کننده ای خواهد داشت.
البته سناریوی دیگری نیز محتمل است و آن تداوم وضعیت کنونی یعنی محوریت ایران و روسیه در منطقه خاورمیانه و بی علاقگی دولت آتی آمریکا به مداخله به منظور مهار ایران در منطقه است که با توجه به دیدگاه های به شدت منفی ترامپ وغالب اعضای کابینه او نسبت به جمهوری اسلامی ایران ، ادامه سیاست بی عملی و بی تحرکی دولت اوباما از سوی کابینه آتی آمریکا و عدم تغییر سیاست فعلی دولت آمریکا چندان محتمل به نظر نمی رسد.