سرگیجه شرکت اپل بدون حضور مربی در رینگ
جی اس ام؛ برای درک بهتر از موقعیت شرکت اپل بهتر است نگاهی به تاریخچه این شرکت بیاندازیم. زمانی که شرکت اپل غرق در بحران بود و استیو جابز مانند یک منجی به شرکت برگشت و آن را نجات داد.
دهه هشتاد میلادی اوج شرکت اپل در آن دوران بود و این شرکت با سیستمهای Apple II در حال تصاحب بازار بود. اما در دهه بعدی با افزایش قدرت مایکروسافت و خروج استیو جابز، مشکلات یکی پس از دیگری مقابل این شرکت سبز میشد. اپل نزدیک به ۱۰ سیستم متفاوت از مکینتاش به صورت همزمان به فروش میرساند بدون اینکه مشتریها حتی بدانند تفاوت این سیستمها در چیست. همین اتفاق به کاهش شدید درآمد اپل در سال ۱۹۹۶ منجر شد.
فیل شیلر درباره وضعیت آنسالهای اپل میگوید:
بیشتر شبیه به جنون و دیوانگی بود. اپل تیمهای اضافه زیادی برای تولید محصولاتی قرار داده بود که نتیجه آنها چیزی جز آشغال نبود.
اوضاع اما با بازگشت استیو جابز به شرکت تغییر کرد. در اولین سال ورود، جابز ۷۰٪ از تولیدات شرکت را، شامل پرینترها و سرورها، متوقف کرد. جابز معتقد بود که کارمندانش ارزششان بیشتر از آن است که چنین محصولات بیکیفیتی تولید کنند. به همین خاطر استراتژی خود را بر مبنای کوچکتر کردن شرکت قرار داد. بسیاری از محصولات را از چرخه تولید خارج کرد و بیش از ۳ هزار نفر را اخراج کرد تا بلاخره باز هم شرکت به سوددهی برسد. بلاخره راهحل جابز داشت جواب میداد.
جابز هنگام بازگشت خود به اپل، جانی آیو را سرپرست تیم طراحی محصولات اپل کرد و تمرکز شرکت را بر روی چند محصول محدود قرار داد تا کیفیت آنها بالا ببرد. نتیجه این تغییر استراتژی و دیدگاه اپل خلق محصولات بیسابقهای شد که هر کدام تکانی اساسی به بازار داد. عرضه آیپاد، آیفون و آیپد هر کدام به تنهایی موج عظیمی به راه انداخت و اپل را به عنوان باارزشترین شرکت در دنیا مطرح کرد.
جابز اما در سال ۲۰۱۱ بر اثر سرطان در گذشت و در این پنج سال به نظر میرسد خلاقیت و اثر جانی آیو، شریک معنوی جابز، در اپل نیز کمتر از پیش شده است. اما شواهدی وجود دارد که میتواند شما را هم نگران شرکت اپل بدون جابز و آیو بکند.
حالا اما شرکت هیچ منجی، مربی یا مدیر خلاقی ندارد که آن را نجات بدهد و باز هم در حال نزدیک شدن به همان بحران قدیمی است؛ تعداد زیاد محصولاتی که گاه کیفیت لازم و مورد انتظار خریداران را ندارند. نگاهی به بعضی محصولات و تصمیمات اپل بیاندزیم:
مکبوک پرو: لپتاپی که خلاف وعده باتری خود عملکرد ضعیفتری را ارائه میکند، برای اتصال هر وسیله جانبیای به دانگل نیاز دارد، از شارژری استفاده میکند که قطع ناگهانی آن میتواند آسیبرسان باشد و با تمام این موارد قیمتی بالاتر از نسل قبلی خود دارد؛ البته بخاطر یک نوار ابزار لمسی!
ایرپاد: ایرفونهایی که معمولا با گوشیها عرضه میشوند را تصور کنید، حالا سیم آنها را قطع کنید، شما قطعاتی مشابه ایرپاد اپل دارید. قرار بود این ایرپادها جایگزین ایرفونهایی شوند که بخاطر حذف جک ۳.۵ میلیمتری دیگر نمیتوانند به آیفون ۷ متصل شوند. هدفونهایی بیسیم با قیمت بسیار بالا و طراحیای بسیار ضعیف که از شرکت اپل شاید فقط رنگ آن را به ارث برده باشد.
اپل واچ: این ساعت هوشمند یکی از مهمترین محصولاتی بود که درون شرکت اپل بدون جابز عرضه شد. نسل دوم این ساعت واقعا تفاوت محسوسی با نسل اول ندارد، البته اگر GPSS یا ضدآب بودن را نادیده بگیریم. رابط کاربری آن یکی از غیرجذابترین رابطها در میان ساعتهای هوشمند گران قیمت است و شاید اگر برند اپل را یدک نمیکشید هیچ وقت محبوب نمیشد.
دانگل، دانگل و باز هم دانگل: به سختافزارهای جدید اپل نگاه کنید؛ آیفون ۷ و مکبوک پرو. برای اتصال هدفون به آیفون، اتصال حافظه جانبی به مکبوک پرو و برای اتصال اکثر لوازم جانبی نیاز دارید تا دانگلهای متفاوتی را با قیمت گران تهیه و همیشه همراه خود داشته باشید. اتفاقی که مورد رضایت هیچ کاربری نیست.
اینها تنها بعضی از تولیدات سختافزاری اپل هستند که اگر سابقه و اعتبار اپل را به عنوان پشتیبان نداشتند شاید در بدو ورود به بازار با شکست مواجه میشدند. اما مشکل اپل دامنگیر تولیدات نرمافزاری این شرکت هم شده است:
سیری: این دستیار شخصی در ابتدا بسیار جذاب و پرقدرت همراه با آیفون ۴ اس وارد شد، اما مدت زیادی در همان حالت درجا زد. حالا با ورود دستیارهای شخصی قدرتمندی مثل مایکروسافت کورتانا، گوگل اسیستنت و آمازون الکسا به نظر میرسد سیری آنطور که باید دیگر جایگاه بالایی در میان دستیاران دیجیتال ندارد.
آیتونز: اگر شما یه دستگاه اپلی نداشته باشید و مجبور نباشید که آیتونز نصب کنید، چند درصد احتمال دارد حتی فایل نصبی این برنامه را در کامپیوتر خود نگه دارید؟ این برنامه در سالهای اخیر هیچ تغییر خاصی نداشته است. طراحی بسیار قدیمی، منوهای پیچ در پیچ و ناکارآمدی آن باعث عدم محبوبیت این برنامه، حتی بین دارندگان دستگاههای آیفون است.
نرمافزارهای پیشفرض: نگاهی به نرمافزارهای پیشفرض آیفون یا آیپد خود بکنید؛ ساعت، تقویم، ایمیل، هواشناسی، اخبار و دیگر برنامههای پیشفرض. چه تعداد از این برنامهها واقعا تکامل یافته و پخته هستند؟ اکثر کاربران ترجیح میدهند این برنامههای خام و با کاربرد ضعیف را در اولین فرصت با برنامههای ساخت دیگر شرکتها جایگزین کنند.
فکرمیکنید مشکلات فقط به بخش تولیدات سختافزاری و نرمافزاری برمیگردد؟ بهتر است مروری به بخش تبلیغات و بازاریابی هم بکنید. در اینکه استیو جابز یک ارائه کننده ماهر بود هیچ شکی نیست، اما آخرین تبلیغات جذابی که از شرکت اپل دیدید مربوط به چه زمانی است؟ تبلیغات مربوط به مکبوک پرو جدید و حتی تاکید بیش از حد در معرفی آیفون بر روی رنگ مشکی را با تبلیغاتی مثل 1984 یا کمپین تبلیغاتی Think Different مقایسه کنید تا متوجه شوید اپل در حال طی کردن چه روندی است.
طبق برنامههای اعلامی از سوی اپل، نه تنها این شرکت فعلا قصد ندارد در همین اندازه بماند بلکه پروژههای عمومی نشدهای مانند خودروی خودران و عینک هوشمند را نیز در آستین دارد. به بعضی از محصولات اپل در بالا اشاره کردیم، حال آنکه محصولات دیگری مانند اپل تیوی، اپل مکپرو، آیکلود و اپل موزیک وجود دارند که یا بسیار کند بهروزرسانی میشوند یا اشکالات عمده و مشخصی دارند. به نظر میآید شرکت اپل باز هم به یک مربی و منجی نیاز دارد تا تیمهای اضافی را حذف و بر روی محصولات خاص خود سرمایهگذاری کند تا نتیجه آن با کیفیتتر و در خور توجه باشد.
در گذشته یکی از شعارهای اصلی اپل «just work» بود که کاربران را دعوت میکرد تا بهجای کلنجار رفتن با عیبهای مشخص دستگاه، خرابیهای سیستم عامل و تجربه کاربری نامناسب، با خرید محصولات اپل فقط بر روی کار خود تمرکز کنند. اما حالا اپل با این مشکلات معمول و دور از انتظار از آن شرکت، عدم شناخت دقیق نیازهای کاربر، پیشرو نبودن و علاقه زیاد به استفاده از دانگلها دارد به بیراهه میرود.
امیدواریم در آینده نزدیک باز هم محصولات تولیدی شرکت اپل به اعتبار این شرکت اضافه کنند نه آنکه این شرکت برای ماندن در بازار و فروش بیشتر از اعتبار قبلی خود خرج کند. نظر شما درباره آینده این شرکت و بازار تکنولوژی چیست؟ آیا اپل میتواند خود را به عنوان یک شرکت خلاق و با کیفیت نگه دارد یا باز هم دچار همان بحران تکراری میشود؟