فرمول هایی برای کنترل خشم های کودکانه
سیب سبز؛ درمان متناسب با سن کودک متفاوت است. در یک سنی بازی با کودک جواب میدهد و در سنی دیگر بیتفاوتی و در زمانی دیگر گفتوگو با او مفید است. مثلا کودکی یک ساله که در آغوش شماست و گاهی به صورتتان میزند بدون آنکه نشان دهید زدن او شما را آزار داده است و بدون بیان کلمهای او را از آغوش به زمین گذاشته و بهدنبال کار دیگری بروید. به این ترتیب او میفهمد این کار نفعی برای او ندارد. کودکان زیر 3 سال اثرگذاری بر محیط را دوست دارند و فارغ از اینکه شما ناaراحت شوید اگر بدانند حتی با زدن شما میتوانند شما را ناراحت کنند این کار را انجام میدهند بنابراین بهعنوان مثال اگر کودک عمل پرخاشگرانهای از خود نشان داد، بهتر است شما این ناراحتی را در چهره نشان ندهید. فرض کنید کودک عینک شما را پرت میکند یا صورتتان را چنگ میزند باز هم بدون اینکه نشان دهید آزرده شدهاید بدون اینکه حرفی بزنید محیط را ترک کنید.
پرخاشگری درونی و بیرونی است
پرخاشگری کودکان در ابتدا با والدین است و بعد ممکن است به همسالان کشیده شود و در مراحل بعد حتی ممکن است کودک پرخاشگری با حیوانات یا با خود داشته باشد. گاهی عواملی که در کودک موجب پرخاشگری میشود بیرونی و با والدین و حیوانات و... است و گاهی درونی و با خود کودک است و نوعی خودآزاری است که پرخاشگری علیه خود است. بهخصوص زمانی که کودک از خودش نارضایتی داشته و اضطراب و استرس بالایی دارد.
پرخاشگری از کجا شروع میشود؟
در مورد پرخاشگری کودکان عوامل اولیهای مانند چگونگی دوران بارداری مادر که همه میدانیم دوران حساسی است و شرایط مادر و بارداری او بر داشتن فرزند آرام یا پرخاشگر تاثیر بسیار زیادی دارد. مادرانی که در دوران بارداری آرامش خاطر نداشته و مشکلات روانی دارند و درگیر بیماری هستند و ویژگی اضطرابی دارند یا مستعد افسردگی هستند، احتمال اینکه کودک پرخاشگر داشته باشند، بیشتر است. بههمین دلیل توصیه میشود در دوران بارداری با تغذیه مناسب، آرامش و نرمش و ورزش و شنیدن موسیقی آرامبخش بر خلقوخوی آرام کودک اثر بگذارند. در عین حال بیماریهایی که کودکان با آن به دنیا میآیند و در همان ماههای اول نیازمند عمل جراحی هستند و مصرف آنتیبیوتیک طولانیمدت را دارند و مبتلا به کمخونی و کمبود ویتامین D هستند، میتوانند تبدیل به کودکانی بدخلق و پرخاشگر شوند.
شاید مقصر خود شما باشید!
جدای از عوامل اولیه معمولا پرخاشگری کودکان رفتاری واکنشی و انتخابی نسبت به محیط بیرون است. این محیط، پدر و مادر یا افرادی هستند که کنترل کودک را برعهده دارند. بهعنوان مثال اگر سبک والدین شما بیش از حد حمایتگرانه باشد بهطوری که او احساس کند هر رفتاری انجام دهد تبعاتی بهدنبال ندارد و همچنان مورد حمایت افراطی است، از دنیای واقعگرایانه فاصله میگیرد و در مواجهه دچار رفتار پرخاشگرانه میشود. برعکس زمانی که والدین کنترل بیش از حد دارند و بایدها و نبایدها و انتقادهای زیاد دارند و توقعی از کودک دارند که مناسب سن و شرایط او نیست، کودک تحتفشار قرار گرفته و کمکم احساس ناکامی و ناتوانی میکند و این پیام را دریافت کند که «بچه خوبی نیست» و در ادامه به اینجا میرسد که «نه من خوبم و نه شما.» وقتی کودک این پیام را دریافت میکند معمولا پرخاشگر شده و دیگرآزاری دارند. منظور از پرخاشگری ممکن است زدن، گاز گرفتن و جیغ زدنهای آزاردهنده و چیزهایی است که باعث آزار دیگران و رسیدن کودک به مطلوبش شود.
مقابله بهمثل نکنید
برخی والدین برای کنترل پرخاشگری کودکان در صورتی که او دست بزن داشته باشد با او مقابله میکنند مثلا روی دستش میزنند و میگویند «ببین خوبه؟» درواقع این نوع مقابله هیچ کنترلی در پرخاشگری کودک ندارد و حتی ممکن است باعث شدت رفتار کودک شود. بدون تغییر رفتار والدین نمیتوان انتظار داشت کودک تغییری در پرخاشگری خود بدهد. اگر کودک به هر دلیل مشکل پرخاشگری دارد، نمیتوان از او مستقیم خواست که آرام باشد مگر اینکه در محیط و رفتار خودتان تغییری ایجاد کنید.
از این فرمول کمک بگیرید
بازی به کاهش پرخاشگری کودکان کمک زیادی میکند. کمبود بازی بهویژه بازیهای حسی حرکتی که از دید والدین شیطنت بهحساب میآید، میتواند به پرخاشگری کودک بینجامد بنابراین وقتی فضا را برای این قبیل بازیها فراهم میکنید رفتارهای نامناسب و پرخاشگرایانه در کودک بهشدت کاهش پیدا میکند. از طرفی کودکانی که مهارت بازی حتی به تنهایی را دارند پرخاشگری کمتری دارند. به این موضوع توجه کنید که برخی کودکان منطقیترند، بعضی حسی و بعضی شهودیترند و برخی کودکان بهشدت هیجانی هستند و همانطور که وقتی خوشحالند شادیشان را بیش از حد نشان میدهند زمانی که ناراحتند واکنشهای شدیدتری دارند و بنابراین در این مواقع با مشورت با یک روانشناس میتوان تکنیکهای پرورش هوش هیجانی را آموخت و تعدیل ایجاد کرد.
رابطه آموزش زودرس و پرخاشگری
والدینی که کودکان خود را درمعرض آموزش زودرس قرار میدهند و اصرار دارند کودکشان زودتر یا بیشتر صحبت کند و از روش آموزش مستقیم استفاده میکنند، زمینه پرخاشگری را در کودک فراهم میکنند. نکته مهم دیگر این است که کودکان پرخاشگر اغلب والدینی دارند که با آنها کمتر صحبت میکنند مگر اینکه بخواهند کودک را تربیت کنند. درددل کردن و خندیدن، شوخی کردن و در اصل شنونده فعال بودن در اغلب والدین کودکان پرخاشگر دیده نمیشود. البته کودکانی که مشکل گفتاری دارند مثلا آنهایی که متناسب با سنشان هنوز مهارت گفتاری لازم را پیدا نکردهاند و نمیتوانند به اندازه لازم کلمات را ادا کنند بسیاری از خواستههایشان را با پرخاشگری ازجمله زدن دیگران بیان میکنند.