اولیایی: فوتبال ما مثل بیمار سرطانی است که به او آسپرین میدهند
به گزارش خبرنگار مهر، سید کاظم اولیایی مدیرعامل سابق باشگاههای استقلال تهران، برق تهران و پاس همدان از جمله با سابقه ترین مدیران فوتبالی کشور است و میتوان گفت وی با یک قهرمانی و یک نایب قهرمانی در جام باشگاههای آسیا، از این حیث پر افتخار ترین مدیر باشگاهی کشور در تاریخ فوتبال ایران محسوب میشود.
اولیایی در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص دلایل ناکامی ۲۵ ساله فوتبال باشگاهی ایران در رقابتهای بین قاره ای توضیحاتی به شرح زیر ارائه داد.
در دهه ۹۰ قهرمانی در آسیا سختتر از الان بود
در دهه نود میلادی هر کشور یک سهمیه در جام باشگاههای آسیا داشت و ایران از همان تک شانسی که در این مسابقات داشت بیشترین بهره را میبرد اما الان کشور ما سالهاست که چهار سهمیه در این مسابقات دارد اما از این چهار شانس کمتر استفاده میشود. قهرمان شدن در دهه نود در باشگاههای آسیا بسیار سخت تر از الان بود و باشگاههای ما در آن دوران بیشتر توفیق داشتند.
کشورهای عربی از تیمهای ایرانی هراس داشتند
در آن دوران همه تیمهای کشورهای عربی از تیمهای ایران واهمه و هراس داشتند. آنقدر ترس داشتند که از همه نفوذشان در AFC استفاده می کردند تا با تیمهای ایرانی همگروه نشوند. عربستان، امارات، بحرین و کویت که آن زمان جزو قدرتهای برتر آسیا بود. قطر تازه سرمایه گذاری را شروع کرده بود اما همه باشگاههای این کشورها از تیمهای ایرانی ترس داشتند به طوری که اگر قرار بود با تیم های ایرانی بازی کنند به قول فوتبالی ها هنوز بازی نشده سه بر صفر عقب میافتادند.
سرعت پیشرفت آنها و سرعت پیشرفت ما
از ابتدای دهه نود بود که کشورهای آسیایی به خود آمدند و آنهایی که قصد پیشرفت در فوتبال داشتند برنامه ریزی و سرمایه گذاری را آغاز کردند. در شرق آسیا غیر از کره جنوبی که مثل ایران قدرت سنتی و برتر آسیا بود، ژاپن و بعد از آن چین کار خود را آغاز کردند و در غرب هم عربستان، امارات و قطر در راس کشورهایی قرار گرفتند که پیشرفت در فوتبال را هدفگذاری کرده بودند. البته ما هم در این دو دهه پیشرفت داشتهایم اما سرعت پیشرفت ما کجا و سرعت پیشرفت شرق و غرب آسیا کجا. آنها در بعد باشگاهی با سرعت از ما عبور کردند. البته در بعد فوتبال ملی هنوز ما حرف اول را در آسیا می زنیم.
فرق فوتبال ملی و باشگاهی
در فوتبال ملی یک فرد مثل کیروش میآید و از ظرفیت شخصیاش استفاده میکند و فوتبال ملی ما را همچنان در سقف آسیا حفظ میکند. این نشان میدهد که فوتبال ما همچنان به لحاظ نیروی انسانی ظرفیت آقایی کردن در آسیا را دارد اما ما در زمینه باشگاهی آنقدر ضعیف عمل کردیم که جایگاه فوتبال ملی مان در آسیا یک است، اما در فوتبال باشگاهی هیچ حرفی برای گفتن نداریم.
در باتلاقی گیر کردیم و در آن دست و پا میزنیم
طی طریق ما در فوتبال مثل انسانی است که در باتلاق گیر کرده و مرتب دست و پا می زند. غافل از این که این دست و پا زدن ها باعث بیشتر گرفتار شدن میشود. این باتلاق، فوتبال دولتی است که گریبان فوتبال ما را گرفته است.
ما در فوتبال به همه که دروغ میگوییم هیچ، به خودمان هم دروغ می گوییم. فوتبال ما دولتی است اما به همه به دروغ میگوییم خصوصی هستیم. ما زیرمجموعه فیفا هستیم اما حاضر به پذیرفتن ضوابط آن نیستیم. فیفا تاکید دارد فوتبال خصوصی باشد و به خاطر جلوگیری از پولشویی، تنها از درآمد خود هزینه کند ولی ما به فیفا و ای.اف.سی دروغ میگوییم و در حالی که دولتی هستیم می گوییم خصوصی هستیم. فوتبال دولتی نمیگذارد ما در عرصه باشگاه داری به آن مرزی از حرفهای گری برسیم که در عرصه باشگاهی قادر به رقابت با باشگاه های برتر شرق و غرب آسیا باشیم.
دولت، پدر و مادر مسئولیت ناپذیر فوتبال
دولت از یک سو به باشگاهها اجازه منفک شدن و سوق پیدا کردن به بخش خصوصی را نمیدهد و از سوی دیگر بر اساس قوانین تعریف شده خود را مکلف به تامین هزینههای این فوتبال نمیداند. در واقع اداره فوتبال توسط دولت حرکت شترمرغی است که نه خود را مکلف به پرواز کردن میداند و نه بار بردن. نسبت دولت به باشگاههای فوتبال مثل نسبت پدر و مادری است به فرزندش که حاضر به پذیرفتن مسئولیت مالی، تربیتی و اداره امور فرزندش نیست. دولت ما خود را مالک باشگاهها میداند اما در مقابل این تحت تملکش هیچ مسئولیت مالی هم بر عهده نمیگیرد و از آن بدتر این که اجازه جدا شدن هم به آن نمیدهد.
۱۷ عارضه منفی فوتبال دولتی
ما در اتحادیه مدیران کشور به منظور بهبود شرایط فوتبال آیین نامه طرح جامع باشگاهداری را نوشتیم که در آن ۱۷ مورد از مضرات فوتبال دولتی را به ریز در آوردیم. اجرای این طرح جامع باشگاهداری تا حدود زیادی باشگاه های ما را به سمت حرفهای بودن سوق میدهد. لازمه این طرح مصوب شدن آن در مجلس است که خود آقای سلطانی فر وزیر ورزش هم باید برای آن وقت ویژه بگذارد.
یکی از این ۱۷ عارضه منفی، عدم توانایی مقابله کردن بخش خصوصی با بخش دولتی است. فرض را بر این بگیریم که بخش خصوصی وارد فوتبال شود و اداره یک باشگاه را بر عهده بگیرد. آنوقت همین باشگاه باید با باشگاه های دیگر که دولتی هستند رقابت کند. اینجاست که بخش خصوصی قطعا کم می آورد. مگر میشود بخش خصوصی بود و با بخش دولتی رقابت کرد؟ نه از نظر مالی امکان پذیر است و نه از نظر روحی و روانی. قطعا بخش خصوصی در رقابت با بخش دولتی نابود خواهد شد. پس باید همه باشگاه های ما خصوصی شوند نه یکی دو تا.
برای همین است در همه سالهای گذشته هر گاه بخش خصوصی وارد فوتبال شد به طرز بسیار بد و متضررانه ای از عرصه فوتبال خداحافظی کرده و رفته است.
با فوتبال دولتی نمیتوان قهرمان آسیا شد
در پایان و بعنوان جمعبندی و اگر بخواهیم همه مشکلات فوتبال باشگاهی مان را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم تا زمانی که دولت در فوتبال ما دخالت مستقیم دارد و اداره فوتبال بر عهده دولت است، وضعیت همین است و با این شرایط نمی توانیم قهرمان آسیا شویم.
فوتبال ما بیمار است. این فوتبال به بیماری سرطان مبتلا شده و اگر الان که هنوز این بیماری همه بدن فوتبال را نگرفته به داد آن نرسیم، به زودی این بیماری همه بدن این بیمار را فرا خواهد گرفت. الان میدانیم که فوتبال مان سرطان دارد، اما خودمان را میزنیم به آن راه و میخواهیم بیماری سرطان را با آسپرین درمان کنیم.