تصمیم سخت ابراهیم رئیسی؛ زمانی برای خروج از سایه؟
خبرآنلاین - مصطفی صادقی: آرام آرام حضورش را در انتخابات حس می کنیم؛ همین حضور نصفه و نیمه هم علامت سوالات را یکی بعد از دیگری ایجاد کرده است، «او بیاید» یا «قالیباف بماند و سعید جلیلی»؟؛ عجب تصمیم سختی . زمان برای تصمیم گیری فرا رسیده است؛ بیش از این نمی توان در سایه بود. زمان برای ورود به رقابت پیچیده اردیبهشت فرا رسیده است؛ آیا این تصمیم درستی است که سید ابراهیم رییسی در قامت یک کاندیدا ظهور سیاسی داشته باشد؟ سوال مهمی است. اساسا سید ابراهیم رییسی و تحلیلگرانی که همچنان درباره حضور او در انتخابات تردید دارند با چه شرایط پیرامونی مواجهند؟
آیا نامزدهای دیگر کنار میروند ؟
آنچه این روزها در میان اصولگرایان دیده می شود چندان هم خاص زمانه نیست . غالبا همین طور بوده ؛ هر وقت به انتخابات رسیده اند هم در حیطه عمومی بدنه دچار چند نظری بوده اند و هم در سطحی دیگر به بر هم خوردگی نظم جناح رسیده اند. این بار هم لااقل تا امروز همین شده ؛ خیلی ها احساس تکلیف کرده اند از سنتی ها تا تحولخواهان. تلاش برای انصراف آغاز شده اما همه می دانند که برخی از این نامزدها نخواهند رفت جز با نظر شورای نگهبان. سرسختی در ماندن آنچنان است که غالب آنها فراموش می کنند که رقیب در جناحی دیگر نشسته است و اینچنین می شود که به رقابت با هم بر می خیزند.
حالا آیا ممکن است آنها بخواهند از رقابت با سید ابراهیم رییسی انصراف دهند ؟ فعلا که کسی به نامزدی او نتاخته، برخی به استقبالش رفته اند، برخی حفظ احترام کرده اند و برخی دیگر هم ترجیح داده اند نظر متفاوتشان را با همین سکوتی که دارند نشان دهند.
ریخت شناسی رفتارهای انتخاباتی اما درباره آرایش روزهای آخر به ما می گوید حتی اگر خیلی ها در صورت حضور ابراهیم رییسی بخواهند که دیگر نامزد نباشند، باز هم هیجان های عریانی برای نامزدی در برخی مصادیق وجود دارد که موجب باقی ماندنشان در صحنه می شود . حامیان آمدن ابراهیم رییسی می گویند چه بیم و چه باک؛ اجماع حداکثری حاصل می شود ؛ صاحبان تحلیل اما خوب می دانند اضافه شدن حتی یک نفر در چنین میدان رقابتی، چه مولفه مهمی است و چگونه می تواند مساله را با مولفه های دیگری با سرکلیشه «به یکبارگی » و «پدیده شدگی» مواجه کند.
پس ورود به چنین میدان رقابتی قبل از هر چیزی برای آنکه منجر به نتیجه مثبت شود نیازمند یک نوع «جوشش جمعی» برای رسیدن به یک نفر و جلوگیری از آمدن سایر هم جناحی ها است . به یک معنا اگر خواسته این باشد که یک نفر با فراغ بال و حاشیه امن بیشتر برای رای آوری وارد انتخابات شود آن زمان نیاز به یک جریان اجتماعی مبتنی بر حمایت سازمانی آن جناح است .
خواست «جناح »باید خواست «بدنه اجتماعی پیرو» شود. شکاف در این خواست سازمانی جناح، حاصلی نخواهد داشت جز تقسیم سرمایه ها و حتی شیفت آن به سمتی که پیوستگی بیشتری دارد و تصمیم سازمانی قوی تری . آیا این هماهنگی آن هم در این مضیقه زمانی حاصل خواهد شد؟ برخی حالا در این فاز می گویند اگر غیرممکن نباشد دست کم مشکل است.
رییسی اقبال عمومی خواهد داشت؟
حالا اگر به نقطه دیگری از تحلیل برسیم که آنجا نقطه کانونی بحث، مباحثه بر سر پذیرش اجتماعی نامزدها باشد این پرسش مطرح می شود که آیا سید ابراهیم رییسی با اقبال و پذیرش عمومی مواجه خواهد شد؟
به یک معنا سخن بر سر این است که آیا سید ابراهیم رییسی فاکتور یک کاندیدای رای آور برای جذب آرا از سطح اجتماع را داراست . آیا او می تواند تصویر فردی را به نمایش بگذارد که بتواند آلترناتیو مناسبی برای حسن روحانی باشد؟ به بیان دیگر آیا او می تواند سطحی عمیق از اعتماد را در میان مردم ایجاد کند؛ آنچنان که دیگر خواهان وضع موجود نباشند و دنبال تغییر بروند؟
این همان نکته طلایی انتخابات 96 است. ابراهیم رییسی تا کنون در چنین کاراکتر و موقعیتی سنجیده نشده است . اگر محمد باقر قالیباف دو بار به صحنه آمده و دست کم به تشبیه محمد رضا باهنر تبدیل به پر رای ترین نامزد ناکام شده ، اگر سعید جلیلی بعد از ظهوربا عنصر یکبارگی آن میزان رای را در انتخابات 92 می آورد که در هر دو مورد می تواند پایه و کف رای آنها در این انتخابات به نظر آید، ورود با یک نامزد جدید تا چه حد ریسک خواهد بود؟ در واقع مساله این است که سید ابراهیم رییسی تا کنون بروزی این چنین نداشته، نه فقط در انتخاباتی از این جنس بلکه در سطح تصویر سازی برای برونداد سیاسی. او کمتر سیاسی بوده است. کمتر او را می شناسند و کمتر در موردش بحث شده است. اگر قرار باشد که نامزد انتخابات شود ، چاره ای نیست باید بدنه را به باور آمدن یک پدیده ، ظهور با عنصر یکبارگی ، این همانی و همپوشانی او با نظرات دو نامزد یاده شده در این سطور یعنی جلیلی و قالیباف رساند.
کسی که وضع موجود را نمی خواهد
از سوی دیگر سید ابراهیم رییسی اگر بنای رقابت با حسن روحانی را داشته باشد ضرورتا باید منتقد وضع موجود شود . به بیان دیگر او برای رقابت باید به نقد آنچه در این 4 سال گذشته بپردازد . خود را تبدیل به قطب انتخابات کند. برای این قطب شدن باید آنچنان باشد که خود را در نقطه مقابل حسن روحانی قرار دهد. هر چه او خواسته او نخواهد و چیزهایی بخواهد که او تا کنون نخواسته و جامعه ممکن است بخواهد.
ساده ترش این است؛ می گویند برای اینکه رییس جمهور شوی یا باید خواست مردم را خواست خود کنی یا اینکه خواست خودت را خواست مردم کنی؛ سخت است خیلی سخت. باید در اقتصاد راهکارهایی بدهد برای دنیایی که وعده اش را خواهد داد. باید در سیاست خارجی که احتمالا نقطه کانونی رقابت او خواهد بود یک ایده مرکزی ارائه کند که به باورش بتواند آلترناتیو، راهی باشد که حسن روحانی در این 4 سال رفته است.
سید ابراهیم رییسی با خیلی از نامزدهای اصولگرا تفاوت دارد. اگر در میان آنها افرادی وجود دارد که قبل از اینکه نتیجه برایشان مهم باشد حضور در انتخابات و مواجهه با رییس دولت مستقر با اهمیت است او چنین برداشتی از رقابت پیش رو ندارد. می داند حضورش در این رقابت چه معنایی دارد و طبیعتا هرگز به قصد تست کردن میزان آرا و مقبولیت اجتماعی، احساس وظیفه برای نقد رییس دولت مستقر و بالا بردن سطح سیاسی خود وارد انتخابات نمی شود. می داند اکنون در جایگاهی مهم حضور دارد که می تواند پایه ای باشد برای جایگاه های بهتر. او می داند نباید فرد بازنده این انتخابات باشد؛ نباید هزینه جریانات سیاسی شود. برای همین هست که او هنوز تصمیمی نگرفته ؛ سید ابراهیم رییسی چه تصمیمی خواهد گرفت ؛ زمان زیادی باقی نمانده ؛ او تصمیمش را اعلام خواهد کرد .