لشکر کاندیداها و نقشه راه اصولگرایان برای انتخابات 96
از قضا تجربه نشان داده که در فضای دوقطبی، بخت با اصولگرایان یار نیست. انتخابات ٧٦، مجلس ششم، شورای شهر اول، ریاستجمهوری ٩٢ و مجلس دهم (در تهران) این را میگوید. انتخابات سال ٨٤ هم در دور دوم، اگر به جای هاشمی رقیب دیگری در برابر احمدینژاد نشسته بود یحتمل برنده هم او بود. اما با توجه به رأی شکننده روحانی در سال ٩٢ شاید اینجا تحلیل حزب مؤتلفه درستتر باشد که تعدد نامزدها این بار به نفع اصولگرایان است.
تحلیل مؤتلفه اتفاقا برخاسته از همان شرایط سال ٨٤ است که به علت تعدد نامزدهای اصولگرا و اصلاحطلب کار به دور دوم کشید و اصولگرایان در نهایت بردند. مصطفی میرسلیم، نامزد حزب مؤتلفه در انتخابات آینده گفته است: «هرچه تعداد نامزدها بیشتر باشد، مشارکت مردم بیشتر میشود که این موجب پراکندگی آرا هم میشود و ممکن است انتخابات را به دور دوم بکشاند سپس در مرحله دوم باید به فکر ائتلاف بود».
کدام مدل؟
تا پیش از این، دو احتمال برای رویکرد اصولگرایان در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده وجود داشت؛ مدل انتخابات سال٨٠ یا سال ٨٤. سال ٨٠، ناامید از بردن با هدف کاستن از آرای رقیب به میدان آمدند که نتیجه معکوس شد؛ اما سال ٨٤ با یک چهره «نواصولگرا» و امیدوار با هدف بردن انتخابات به صحنه آمدند. نامزدهای شاخص اصولگرایان در انتخابات سال ٨٠، احمد توکلی و عبداله جاسبی بودند. همچنین علی شمخانی- وزیر وقت دفاع- که تا حدی به اصولگرایان نزدیک شمرده میشد، نامزد شده بود.
هدف این بود که هریک از این نامزدها سهمی از کیک آرای خاتمی را بگیرند و او با رأی کمتری نسبت به ٧٦ رئیسجمهوری شود. یکی از تحلیلگران اصولگرا پیشبینی کرده بود اگر آرای احمد توکلی بیشتر شود؛ یعنی اولویت مردم به سمت اقتصاد میل کرده است. اگر آرای جاسبی بیشتر شود؛ یعنی میل به مدیریت علمی بیشتر است و اگر شمخانی رأی بیشتری کسب کند؛ یعنی در حوزه امنیت مردم دغدغههایی دارند.
اما فاصله آرای مأخوذه مجموع نامزدهای اصولگرایان با رأی خاتمی آنقدر بود که این تحلیلها را بیاثر کرد. در سال ٨٤ اصولگرایان، ظاهرا به علت نرسیدن به اجماع باز هم با تعدد نامزد آمدند؛ اما در اصل آمده بودند بازی را ششدانگ ببرند. احمدینژاد نامزد چراغخاموش اصولگرایان بود، پیروزی او نشان داد حمایتهای بزرگان و رسانههای اصولگرا در مدت شهرداری او و حتی سخنان دو سال قبل باهنر مبنی بر اینکه او را برای ریاستجمهوری در نظر گرفته بودند، بیراه نبود.
همزمان با انتخابشدن او به عنوان شهردار تهران، سایت اصلاحطلب رویداد در مطلبی به نقل از منابع نزدیک به شوراهای هماهنگی نیروهای انقلاب نوشت: «برخی... میکوشند نظر مقامات کشور را به کاندیداتوری احمدینژاد، شهردار تهران، جلب کنند و افرادی نظیر علی لاریجانی، علیاکبر ولایتی و حسن روحانی را از عرصه خارج کنند». رویداد در ادامه نوشته بود: «طیف خاصی در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب درصدد است با اقدامات تبلیغی برای پیروزی احمدینژاد بر رقبای احتمالی [ریاستجمهوری] سرمایهگذاری کند».
اما حالا مشخص است که اصولگرایان نه برای کاستن از آرای روحانی بلکه برای شکست او میآیند. برای نخستینبار برای یکدورهایکردن ریاستجمهوری، با هدف حذف او میآیند. برای همین هم ائتلاف جمنا را شکل دادند تا نامزد واحدی از درون آن بیرون بیاید. اما جمنا در حالی این هفته به ١٤ اسم رسیده است که قرار بود به ١٠ نفر و سپس پنج نفر و نهایتا به یک اسم برسند.
گفته میشود یکی از دلایل نرسیدن به ١٠ نفر، فشار طیف راست سنتی و بیش از همه مؤتلفه بوده است. سایت انتخاب در گزارشی نوشته بود که «شنیده شده پس از پیگیریهای مستمر مؤتلفهایها، نهایتا یکی از شخصیتهای بانفوذ جریان اصولگرا، موافقت سران جمنا را برای اضافهکردن اسامی جدید از جمله مصطفی میرسلیم جلب میکند». نکته درخورتوجه این است که حتی بعد از اضافهشدن این اسامی همچنان مؤتلفه بر سر مواضع انتقادی خود نسبت به جمنا باقی مانده است. تا جایی که محمدرضا باهنر هم تأیید کرده که مؤتلفه هنوز تصمیمی برای پیوستن به جمنا نگرفته است. ریشهدارترین حزب سنتی جناح راست مصمم است مصطفی میرسلیم را تا آخر رقابتهای انتخاباتی حفظ کند.
آنها تصور میکنند جامعه یک پست ریاستجمهوری به حزب مؤتلفه بدهکار است و احتمالا مصطفی میرسلیم تنها کسی است که میتواند آرزوی مؤتلفه را برآورده کند؛ چه نامزد نهایی جمنا بشود چه نشود. میرسلیم برخلاف آنچه جمنا در پی آن است از حضور تعداد زیاد نامزدهای اصولگرایان استقبال کرده و گفته بود در این شرایط انتخابات به دور دوم خواهد رفت و اصولگرایان میتوانند با اجماع بر یک نفر، روحانی را شکست دهند.
اصولگرایان از یک سو میخواهند از تجربههای گذشته درس بگیرند تا بازی را ببرند اما در عمل دچار ناکارآمدیاند. تصور آنها این است که شکستشان در انتخابات قبلی به علت تکنامزدنبودنشان بوده است. اصولگرایان در موقعیت سال٨٠ قرار دارند اما هدف انتخاباتیشان مانند سال٨٤ است. تصور هم میکنند اگر شیوه کار را همانند اصلاحطلبان سال ٧٦ و٩٢ تنظیم کنند، بازی را بردهاند.
لشکر نامزد
تا جبهه مردمی نیروهای انقلاب (جمنا) بخواهد نامزد نهایی خودش را اعلام کند، لشکر نامزدهای اصولگرا، جبهه ائتلاف را پشت سر گذاشتهاند. عزتالله ضرغامی رئیس اسبق سازمان صداوسیما که نامش بین ١٤ نفر نهاییشده جمنا (تاکنون) هم هست، دیروز برای انتخابات سال ۹۶ رسما اعلام کاندیداتوری کرد. او در صفحه شخصیاش نوشت: «با انگیزه اصلاح مدیریت کلان کشور و پاسخ به مطالبات شرافتمندانه مردم و حل مشکلات آنان، دعوت جبهه مردمی انقلاب، برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ را پذیرفتم و پایبندی به عقل و تصمیم جمعی آنان را لازمه موفقیت میدانم».
حالا مانده که از آن ١٣ نفر باقیمانده؛ یعنی مهرداد بذرپاش، سعید جلیلی، حمیدرضا حاجیبابایی، محمد خوشچهره، محسن رضایی، سیدابراهیم رئیسی، علیرضا زاکانی، محمدمهدی زاهدی، پرویز فتاح، رستم قاسمی، محمدباقر قالیباف، مصطفی میرسلیم و علی نیکزاد هم یکبهیک اعلام حضور قطعی کنند. تا اینجای کار مشخص شده که سعید جلیلی و مصطفی میرسلیم هم خواهند آمد؛ چه نامزد نهایی جمنا بشوند چه نشوند.
جلیلی نامزد اصلح جبهه پایداری در سال ٩٢، باوجود اینکه نامش در بین گزینههای جمنا قرار گرفته، اما اعلام شده که نه جمنا را پذیرفته و نه سازوکارشان، جبهه پایداری هم همینطور. آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری، اخیرا گفته است: «بعد از پنج ماه تماس گرفتند، ما هم گفتیم بروید کار خود را بکنید. اینهایی که ایراد دارند و چندبار آمدند و مردم هم رأی ندادند، باز میرویم همانها را میآوریم، پس تجربه چه میشود، مگر نگفتند که مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود، ما ١٠ بار انگشت در سوراخ میکنیم دستمان گزیده میشود و دوباره همان کار را تکرار میکنیم، چرا اینگونه عمل میشود و کجای آن درست است».
احتمالا کنایه او به قالیباف و رضایی، دو گزینه امتحانپسداده جمناست. البته آقاتهرانی اشارهای به جلیلی که او هم امتحان خود را سال ٩٢ پس داده، نکرده است. آنچه مشخص است این است که جبهه پایداری که از همان ابتدا ساز جدایی کوک کرده بود، راهی جدا از جمنا را میرود و البته نامزد اختصاصی خود را هم خواهد داشت؛ سعید جلیلی یا فردی دیگر. بذرپاش هم یکی دیگر از گزینههای محتمل جمنا ست.
در مقطعی اصولگرایان تلاش کردند تا با چهرهسازی از بذرپاش حتی دل جبهه پایداری و آیتالله مصباحیزدی را هم به دست آورند شاید آنها هم به ائتلاف بپیوندند. حتی دیداری دوساعته بین بذرپاش و مصباحیزدی ترتیب دادند که کارگر نیفتاد. آیتالله مصباحیزدی در آخرین دیدار خود با اعضای حزب مؤتلفه ثابت کرد که از ایده انتخاب اصلح کوتاه نمیآید.
محسن رضایی گزینه دیگر جمناست که تکلیفش مشخص نیست؛ از یکسو میگوید اگر از من دعوت شود، میروم، اما زمانی دیگر میگوید که روز کنگره جمنا بهعنوان میهمان حضور داشته و قصد نامزدی ندارد! ابراهیم رئیسی هم ظاهرا اعلام کرده که ماندن در تولیت آستان قدس را به ریاستجمهوری ترجیح میدهد، بااینحال حضور رسانهای و پوشش اخبار مرتبط با او در هفتههای اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته است.
رستم قاسمی هم دیروز در تبریز سخنرانی داشت. در حاشیه سخنرانی، خبرنگاران از او پرسیدند آیا درست است که او قبلا گفته اگر نامزد نهایی اصولگرایان نباشد به صورت مستقل در انتخابات شرکت میکند؟ رستم قاسمی این گفته را تکذیب کرد. خبرنگاران باز از او سؤال کردند الان چطور؟ او پاسخ روشنی نداد و باز تکرار کرد: «قبلا چنین چیزی نگفتهام!»
قالیباف که تا پیش از ماجرای پلاسکو، املاک نجومی و استخدامها میرفت که به گزینه برتر اصولگرایان بدل شود، به نظر میرسد که شانسش برای بدلشدن به گزینه نهایی جمنا بسیار افت کرده باشد، اما خودش در گفتوگو با سالنامه همشهری گفته که میتوان یارانه را سهبرابر کرد. این یعنی میتوان عزم قالیباف را برای آمدن جدی تعبیر کرد، اگرچه حسین قربانزاده، سردبیر همشهری و دبیرکل نزدیکترین حزب به قالیباف، گفته که او تمایلی برای نامزدی ندارد.
قالیباف پیش از این شرط کرده بود در صورتی وارد بازی انتخابات میشود که اصولگرایان بر سر او به اجماع برسند. از آنسو جمعی از اصولگرایان حامی احمدینژاد هم با حمایت از بقایی وارد کارزار انتخابات شدهاند به این امید که با تأیید صلاحیت بقایی راه احمدینژاد را ادامه دهند. با حمایت پرشور احمدینژاد و مشایی از بقایی و خطکشیهای سفتوسخت آنها با نامزدهای اصولگرا، اگر بقایی ردصلاحیت شود، بعید است آرایی که آماده ورود به سبد رأی او بودند وارد سبد رأی اصولگرای دیگری شود. به نظر میرسد اصولگرایی در کلاف سردرگمی گیر کرده که نمیداند تعدد نامزد به حالش مفید واقع خواهد شد یا تکنامزدداشتن.