درس تاریخ برای پرسپولیس
به گزارش اقتصادنیوز ، با توجه به اطلاعاتی که از موضعگیریهای باشگاه پرسپولیس بهدست میآید، واضح است که تیم مدیریتی این مجموعه چندان موافق جدایی رامین نبودهاند، اما در نهایت تسلیم خواست مصرانه سرمربی تیم شدهاند و حالا در آستانه قطع همکاری با رضاییان هستند. همین مساله تردیدها را بیشتر کرده است.
خیلی از منتقدان، پیشکسوتان و هواداران از مدیریت باشگاه انتقاد میکنند که چرا مقابل اراده برانکو کوتاه آمده است. آنها عقیده دارند طاهری و همکارانش هر طور شده باید برانکو را متقاعد میکردند و رضاییان را در تیم نگه میداشتند؛ اما آیا واقعا این رویکرد درست است؟ یعنی وقتی یک مربی به هیچوجه صلاح نمیبیند بازیکنی در مجموعهاش حضور داشته باشد، حرفهای است که مدیران باشگاه او را وادار به استفاده از وی کنند؟ مسلما اینطور نیست و دست بر قضا یکی از بزرگترین عبرتها و تجارب تلخ تاریخی در مورد نقض این قانون، در همین باشگاه پرسپولیس اتفاق افتاده است.
اواسط سال90، مصطفی دنیزلی سرمربی پرسپولیس شد تا ویرانهای که از حمید استیلی بهجا مانده بود را به سرمنزل مقصود برساند. دنیزلی آمد و خیلی زود با علی کریمی دچار مشکل شد. پرسپولیس در لیگ اصلا وضع خوبی نداشت، اما با توجه به قهرمانی در مسابقات فصل قبل جامحذفی، سهمیه شرکت در لیگ قهرمانان آسیا را داشت و امیدوار بود با حضور مربی محبوب ترکتبار، حضور قدرتمندانهای در این رقابتها داشته باشد. دست بر قضا این اتفاق هم رخ داد و پرسپولیس دنیزلی در مرحله گروهی آسیا عملکرد خوبی ارائه داد. بهعنوان مثال آنها نوروز91 در یک نمایش بهیادماندنی، با شش گل الشباب امارات را در ورزشگاه آزادی درهم کوبیدند، اما علی کریمی که آشکارا با دنیزلی زاویه پیدا کرده بود، بعدها مدعی شد این پیروزی هم «تصادفی» بوده است! پرسپولیس در آستانه صعود از گروهش بهعنوان تیم اول قرار گرفته بود و این میتوانست کار را برای سرخپوشان در ادامه مسابقات تسهیل کند، اما حاشیهسازیهای علی کریمی ادامه داشت.
در نهایت وقتی تیم برای بازی با الغرافه در قطر اردو زده بود، علی کریمی در چند نوبت به بهانه مکالمه تلفنی سایر بازیکنان و اعضای کاروان را معطل کرد. اینجا بود که صبر دنیزلی تمام شد و او را از تیم اخراج کرد، اما اصرار شدید محمد رویانیان –مدیرعامل وقت باشگاه- باعث شد این بازیکن در پرسپولیس ماندگار شود. نتیجه اما هرگز آن چیزی نشد که انتظار میرفت. پرسپولیس در نمایشی بهشدت بحثبرانگیز در تهران برابر الهلال عربستان شکست خورد و بهجای تیم اول، بهعنوان تیم دوم از گروهش صعود کرد. همین مساله باعث شد سرخپوشان بهجای مصاف با تیم ضعیف بنیاس امارات در مرحله حذفی، ناچار به رویارویی با الاتحاد در جده عربستان شوند. در نهایت پرسپولیس آن بازی را باخت و پرونده حضور مصطفی دنیزلی در ایران برای همیشه بسته شد.
امروز مجموعه باشگاه پرسپولیس بار دیگر درست در همان نقطه ایستاده است؛ جایی که پنج سال پیش مصطفی دنیزلی علی کریمی را نخواست. آن روز مدیران پرسپولیس به آب و آتش زدند و در نهایت توانستند کریمی را دوباره به پیرمرد ترک تحمیل کنند، اما گذر زمان نشان داد شاید باید خواسته دنیزلی اجابت میشد و تیم او به قیمت از دست دادن یک فوقستاره، انسجام و یکدستی بیشتری به دست میآورد. امروز اما مدیران باشگاه پرسپولیس رویکرد دیگری را برگزیدهاند و قصد دارند از اراده سرمربیشان تمکین کنند. طاهری نمیخواهد رویانیانی دیگر باشد و کنترل اوضاع را از کف کادرفنی بیرون بکشد. شاید اگر پنج سال پیش علی کریمی به بهانه یک تماس تلفنی از پرسپولیس اخراج میشد، افکار عمومی نمیتوانست این موضوع را هضم کند؛ چنانکه امروز کنار گذاشتن رضاییان صرفا به بهانه یک درگیری در محل تمرینات تیم برای عدهای قابل درک نیست. اصول حرفهای فوتبال اما میگوید باید حق را به مربی داد و او را آزاد گذاشت که خودش ابزارش را انتخاب کند.
طعنهآمیز است که امروز خود علی کریمی به یکی از بزرگترین حامیان نظمگرایی تبدیل شده و در غائله اخیر حق را به باشگاه و برانکو میدهد. جادوگر که ابتدای فصل بعد از کوچ ناگهانی رامین به ترکیه این بازیکن را «آنفالو» کرده بود، بعد از اخراج رضاییان هم از هواداران خواسته حواشی را رها کنند و برای قهرمانی پشت تیم بایستند. بله؛ اسطوره فوتبال ایران با عبور از جوانی، به بلوغ و پختگی رسیده و خیلی بهتر از قبل سره و ناسره را از هم تشخیص میدهد. شاید یک روز رامین رضاییان هم بعد از آنکه کفشهایش را آویخت و به سن امروز جادوگر رسید، چنین دیدگاهی پیدا کند. مهم اما این است که مجموعه باشگاه و هواداران، در لحظه درستترین تصمیم را بگیرند و اجازه ندهند علایق و هیجانات آنیشان آنها را به بیراهه بکشد.
همیشه گروه بر فرد مقدم است و هربار که این اصل کلی نفی شده، همه ما تاوان سنگینی دادهایم. بهعنوان آخرین مثال، نوروز88 بعد از اینکه تیمملی ایران در ورزشگاه آزادی گل مساوی را از عربستان خورد، دهها هزار تماشاگر علی کریمی را تشویق کردند و با حمایت از این بازیکن مغضوب، به موضعگیری علیه علی دایی پرداختند. در نتیجه تیم ایران گل دوم را هم از عربستان خورد. دایی رفت، قطبی آمد و کریمی را هم برگرداند، اما آخر بازیها ما به جامجهانی نرفتیم. از همه تلختر اینکه در نهایت معلوم شد اگر تیم کشورمان همان یک مساوی را از عربستان میگرفت و گل دوم را نمیخورد، ما هم با همان یک امتیاز راهی جامجهانی میشدیم. این تاوان خیلی بزرگی بود برای چند لحظه غفلت و اتخاذ یک تصمیم غلط؛ اما خب فوتبال با هیچکس شوخی ندارد. کاش از تاریخ درس بگیریم.
گزارش از رسول بهروش