طرح شکست خورده طلب کمک مالی از هواداران فوتبال
با استناد به اظهارات اخیر مسوولان دو باشگاه با اینکه ماههاست از ایجاد سامانههای کمک هواداری میگذرد اما مبلغ قابل توجهی جمعآوری نشده است. مجموع ارقامی که طی ماههای اخیر از طریق این سامانهها جذب و به حساب دو باشگاه واریز شده به یک میلیارد تومان هم نمیرسد. مبلغی که نشان از بیمیلی هواداران به مشارکت در تامین هزینههای باشگاههای استقلال و پرسپولیس دارد.
شکست بزرگ طرح تامین بودجههای دو باشگاه بزرگ پایتخت از طریق سامانههای هواداری از این زاویه بیشتر قابل تامل است که در مییابیم برخی برنامههای تلویزیونی از همین طریق مبالغ چشمگیری را جمعآوری کردهاند. نمونهاش برنامه خندوانه که در راستای کمک به کودکان بیسرپرست در عرض یک هفته مبلغ 4میلیارد تومان از مردم کمک دریافت کرد تا در اختیار همین افراد نیازمند قرار بگیرد. این مشارکت خود گواهی است برای اینکه معلوم شود مردم به چه نکاتی توجه دارند و در مقابل چه چیزهایی بیتفاوت هستند. بیمیلی آشکار مردم نتیجه عوامل گوناگون است. وقتی هواداران میبینند که تنها پرداخت کننده هستند و هیچ سودی از باشگاه عایدشان نمیشود طبیعی است که ارقام پرداختی چشمگیر نباشد. شاید اگر این پرداختها منجر به ایجاد ارتباط دو سویه میان باشگاه و هواداران میشد، اکنون سرمایه عظیمی در حساب دو باشگاه وجود داشت اما چون چنین روشی در فوتبال ایران از اساس محلی از اعراب ندارد، کمکهای مردمی نیز ارقام زیادی نشده است.
بیعلاقگی هواداران از سویی بیارتباط با زندگی اشرافی برخی فوتبالیستها نیست. در جامعهای که سطح درآمد پایین است و عموم مردم با حقوقهای کارمندی ارتزاق میکنند، تماشای فوتبالیستها با خودروهای گرانقیمت و انتشار این تصاویر در صفحات شخصی کاملا بازخوردهای منفی به همراه دارد و همین فاصله طبقاتی موجب میشود که هواداران حتی با درصد تعصب زیاد هم از کمک مالی به تیمهای مورد علاقه خودداری کنند. در عین حال شاید اگر فوتبالیستهایی که امروزه تصاویرشان با خودروهای گرانقیمت دست به دست میشود ارائهگر فوتبالی متفاوت بودند رغبت برای کمک به اقتصاد باشگاهها از سوی هواداران افزایش مییافت اما بیتعارف فوتبالیستهای وطنی کار خارقالعادهای در زمین انجام نمیدهند و افول آنها را میتوان با احتساب تعداد لژیونرهای شاغل در لیگهای اروپایی به وضوح لمس کرد.
در ایام نه چندان دور از همین تیمهای دایم بدهکار، فوتبالیستهایی با ظرفیتهای فنی بسیار بالا بیرون میآمد که قابلیت بازی در تیمهای بزرگ اروپایی را هم داشتند اما اکنون کفگیر به ته دیگ خورده و اگر میبینیم در سطح ملی داستان کمی متفاوت است، این به دلیل حضور کیروش است که سالها برای کشف استعدادها زمان صرف کرده و با ایدههایی که از باشگاههای مطرح دنیا به ایران آورده، زمینه رشد فوتبالیستهای جوان را فراهم کرده است. نتیجه اینکه مدیران سرخابی به جای دست نیاز دراز کردن به سوی هوادارانی که حتی تعداد قابل توجهی از آنها برای تامین مخارج حضور در ورزشگاهها نیز با مشکلات مالی مواجهاند، باید به سراغ راههای اقتصادی دیگری بروند و از این ظرفیت عظیم هواداری به شکل حرفهایتری درآمدزایی کنند.
به هر حال، این وضعیت در شأن فوتبال و باشگاههای بزرگ ایران نیست که بدون هیچ مشارکتی از مردم و هواداران برای کمک به تیمهای خود پول خواسته شود. آنهم برای باشگاهها و فوتبالیستهایی که پول شان از پارو بالا میرود. اگر هواداران بدانند که پول آنها خرج زیرساخت و امکانات باشگاههای محبوبشان میشود و مدیران با وسواس این پولها را خرج میکنند، شاید گرایش هواداران به باشگاهها بیشتر شود اما تا زمانی که کمکهای هواداری مستقیم به جیب بازیکنان میرود و خبری از برنامه و کار اصولی نیست، در بر همین پاشنه میچرخد و امیدی به کسب درآمد از طریق ظرفیت بزرگ هواداری نیست.
ایران ورزشی