مرد «سایه نشین» اصولگرایان / پرویز فتاح چه در سر دارد؟
در این میان یک خبر که لا به لای انبوهی از اخبار همچنان انتخاباتی چندان دیده نشد حکایتی تازه پیش روی همه ما نهاد و آن خبر آغاز به کار جدی اصولگرایان یا به تعبیری درستتر جبهه پایداری! برای فتح پاستور به هر قیمت ممکن در بهار 1400 است.
*باز هم فتاح
وزیر نیروی دولت نهم و رئیس سابق بنیاد تعاون سپاه که نخستین بار نام او 29 مرداد 92 از سوی رسانههای اصولگرا به عنوان یکی از گزینههای ریاست بر سازمان پرحاشیه اما متمول تامین اجتماعی، مطرح شد، از نیمه فروردین94 ریاست خود را بر یکی از بزرگترین، فراگیرترین و درعینحال حساس ترین ارگانها یعنی کمیته امداد امام خمینی (ره) آغاز کرد.
فتاح خیلی زود خبر اثاث کشی از سوهانک به پایین شهر را رسانهای کرد تا حواشی تا پیش از این آزاردهنده برای مدت کوتاهی هم که شده دست
از سر سازمان تحت مدیریت او بردارد. 4سال وزارت در دولت محمود احمدینژاد و یکی از اصلیترین چهرههای پایداری بودن همواره این حساسیت را دامن زده که فتاح به کمتر از پاستور نشینی نمی تواند راضی باشد و این گمانه همیشگی وجود خواهد داشت که بالاخره در کدام لحظه تاریخی، آرزوی دیرینه جبهه پایداری را جامه عمل
خواهد پوشید و یک پایداری چی تمام عیار سکان قوه مجریه را برعهده خواهد گرفت؟ هرچند برخی محمود احمدینژاد را محصول تفکرات جبهه
پایداری میدانند اما پایداری با توجه به همه کارنامه رئیس دولتین نهم و دهم به دنبال چهرهای اصیل تر با تمام خصوصیات این جبهه میگردد و او کسی نمی تواند باشد به جز پرویز فتاح که در این مسیر چهرههایی چون جلیلی و باقری لنکرانی هم نمره چندان درخشانی دریافت نکردند.
**فتاح؛ مهربان با برجام
فتاح که برجام را «ارتقادهنده عزت ایران در جهان» دانسته بود در جای جای سخنان و هدفگذاریهای خود به فقر و آسیبهای مهم اجتماعی حمله میکند و معتقد است این فقر قابل ریشه کنی است و همین مسئله یعنی مهربان با برجام و ستیزهجو با فقر بودن نشان میدهد در ایدئولوژیهای سیاسی او رگههایی از نفوذ به لایههای زیرین جامعه وجود دارد.
فتاح اگرچه در 6 تیرماه 95 به صراحت اعلام میکند«هیچ قصد و نیت سیاسی و انتخاباتی»ندارد و برخلاف رئیسی و قالیباف تا انتها روی این نظریه غیر انتخاباتی ایستادگی میکند اما هرگز تضمینی نداده که الی الابد از ورود به انتخابات مهمی همچون ریاست جمهوری رویگردان باشد و شاید به همین دلیل است که تابستان 95 به احمدینژاد توصیه میکند: «برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری، خوب اوضاع و احوال سیاسی کشور را بررسی و رصد کند»!
**مسکن پاشنه آشیل همه دولتها
برای نخستین بار، پرویز فتاح در 2 شهریور 95 دست بر نقطهای حساس آن هم به صورتی کاملا سیستماتیک و هدفمند میگذارد و آن رفع مشکل مددجویانی است که جمعیت آنان کم نیز نیست! در کنار شعارهای کمتر مورد اقبال قرارگرفتهای همچون بازی با اعداد و ارقام یارانهای و کارانه ای، شعار حل مشکل مسکن مددجویان و اقشار آسیب دیده اجتماع را قطعا نمیتوان شعاری پوپولیستی یا برگرفته از احساسات انتخاباتی تلقی کرد.
محمود احمدینژاد که به خوبی میدانست حل مشکل مسکن از او رئیس جمهوری افسانهای و ماندگار خواهد ساخت به دلیل عدم برخورداری از استقلال مدیریتی و عدم بهره گیری از مشاورینی خبره و کاربلد، با راه اندازی مسکن مهر برای همیشه نام خود را در ردیف یکی از بزرگترین و مهم ترین معضل آفرینان تاریخ ایران ثبت کرد و اما فتاح که طی یک دوره چهارساله با وی همکار بوده است به خوبی میداند حل مشکل مسکن مددجویان و دیگر اقشار کم درآمد و نسبتا فقیر جامعه، یعنی گامی بلند و اساسی به سوی پاستورنشینی!
**فتاح شبیه لاریجانی با تفکری نزدیک به مصباح!
فتاح به دام اصولگرایان گرفتار نیامد، او در هیچ جمع و تشکلی که بوی انتخابات از آن استشمام شود حضور نیافت، ائتلافهای جمنایی و غیره را بی ثمر دانست و در نهایت همان مسیری را پیمود که علی لاریجانی با این تفاوت که او تفکراتی نزدیک به پدرمعنوی جبهه پایداری یعنی آیتالله مصباح دارد و اما این چهره کاملا سیاسی اما گریزان از حواشی سیاسی تا ابد نمی تواند از اصولگرایان فاصله بگیرد که درنهایت، حتی اگر از سوی جبهه پایداری نیز برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 معرفی شود به همراهی و همکاری تشکلهای اصولگرایی برای موفقیت نیازمند خواهد بود.
**پایداری دنباله رو استراتژیستهای اصلاحطلب
«در مورد آقای روحانی نمی توانم بگویم چهمیشود اما باید سعی کنیم فضا خیلی جدی شود.
تا اینکه نگویند انتخابات ما سفارشی، فرمایشی یا از قبل تعیین شده است چراکه این حرفها برای نظام ما خوب نیست. هر چه انتخابات جدیتر باشد، فضا بهتر خواهد شد.» اینها را پرویز فتاح در فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری96 گفته است؛ انتخاباتی که میتوانست برای او نقطه پایان باشد مثل قالیباف و رئیسی که برای همیشه از گردونه سیاسی ایران کنارگذاشته شدند و اما پرویز فتاح به عنوان یکی از اصلی ترین گزینههای جبهه پایداری حالاحالاها در آب نمک خوابانیده خواهد شد تا از تابستان99 و همزمان با به ثمر رسیدن طرح سه سالهای که در ابتدا از آن یاد کردیم، به طور جد، فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز نماید با این پشتوانه اجرایی که توانسته به وعده خود عمل نموده و سه ساله مشکل مددجویان کمیته امداد را حل کند و این یعنی 10 میلیون رای بالقوهای که تنها و تنها باید با سمت صندوقهای رای هدایت شود.
در این زمینه خاص یعنی پیدا و پنهان سازی فتاح از دید تحلیلگران باید اذعان بر این مهم داشت که جبهه پایداری دقیقا از روی دست استراتژیستهای اصلاح طلب مشق میکنند و در این مشق کردن مواظب است متهم به کپیبرداریهای ناشیانه نشود همان کپیبرداریهایی که قالیباف و رئیسی را هم به خاک سیاه نشانید و هم از گردونه تفکرات سیاسی ـ اجتماعی خارج کرد!
برای اثبات این ادعا که فتاح از کمیته امداد به مثابه یک ستاد انتخاباتی تعیین کننده بهرهبرداری میکند، همان بس که روی این چند کلمه بیشتر تمرکز کنیم:
«اولویت برخورداری از خدمات مسکن با مناطق روستایی، محروم، مرزی، شهرستانهای زیر 100هزار نفرجمعیت و مناطق در معرض آسیب بلایای طبیعی است.» و این یعنی شبکه سازیهایی هوشمندانه و بدون ریسک که همه اقشار آسیب دیده را در بر میگیرد اعم از مناطق روستایی، محرومان جامعه، مرزنشینان، و شهرهای زیر صدهزارنفر، گروههایی با فراوانی نزدیک به 20 میلیون نفر! تنها کاری که باقی میماند و در فرصتی چهارساله تقریبا و تحقیقا شدنی است؛ زدودن احمدینژادی بودن و تحت تفکرات او قرار داشتن! کاری که از فتاح و اطرافیان او انجام پذیر مینماید!!!