بازگشت جمنا به صحنه سیاست با 2 ماموریت ویژه
سرویس سیاسی «انتخاب»؛ محسن پورحسین: ستاد فرماندهی در حال بازسازی است. همه از مرخصی بازگشته اند و حالا تحمل بار شکست شاید آسان تر شده باشد . آن ها در سطح برون داد، خود را به بی خیالی زده اند و به جای اینکه شکست را پذیرا باشند ، پز رای ۱۶ میلیونی خود را می دهند . گویی به یک فتح بزرگ دست یافته اند و حالا با حفظ سرزمین هایشان باید برای فتوحات تزاه آماده شدوند . انگار نه انگار که سرمایه های جناح خود را به باد داده اند و نسخه هایی که از ستاد فرماندهی می پیچیدند جناح شان را، هم از «شهر» انداختند و هم از «کشور» .
اکنون این مرکز فرماندهی برای خود جشن تقدیر گرفته است ؛ تاکتیکی برای فرار به جلو و نپرداختن هزینه های شکست . باید با بررسی آنچه بر این مرکز فرماندهی گذشته به واکاوای عملکردش پرداخت .
حدادعادل روایتگر اخبار دست اول
انگار عرف شده است که تمام تصمیمات سرنوشت ساز اصولگرایان را غلامعلی حداد عادل اعلام کند. وقتی هنوز بحث های انتخابات ریاست جمهوری داغ نشده بود این حدادعادل بود که خبر داد اصولگرایان به سازو کاری برای رسیدن به وحدت دست یافته اند. همان زمان هم بود که وعده دادن های او دیگر چهره های همسو با برای پیروزی در انتخابات آغاز شد . چندی بعد بالاخره جمنا اعلام موجودیت کرد . پدیده های عجیب و غریب در این اعلام موجودیت زیاد وجود داشت . اول از همه تعجب آور این بود که اعضای هیات موسس چندان افراد موثری در جناح نبودند .« حسن رحیمیان، مرضیه وحید دستجردی، مهدی چمران، یحیی آلاسحاق، حمیدرضا حاجیبابایی، رضا روستاآزاد، محمود خسرویوفا، مهدی محمدی، علیرضا مرندی و نادر طالبزاده » این ها هیچ کدامشان تقریبا هیچ وقت از عناصر موثر در تصمیم سازی اصولگرایان نبودند .
اولین برداشت و شاید درست ترین فهم از ترکیب هیات این بود که آنها فقط در نقش ویترین انجام وظیفه خواهند کرد و کسان دیگری در جای دیگری هستند که نظرنهایی را خواهند داد.حالا زمان جذب بدنه سیاسی بود ؛ باید تصمیمی که در محافل محرمانه اتخاذ شده بود به سطح عملیاتی جناح می آمد و یک جبهه واحد را تشکیل می داد . چنین بود که غلامعلی حداد عادل بعد از مدتی سکوت درباره این ائتلاف گفته بود :« جبهه مردمی نیروهای انقلاب به عنوان محور فعالیتهای اصولگرایان برای انتخابات است و بقیه گروههای اصولگرایی به آن خواهند پیوست. »
یکبارگی این اعلام موجودیت موجب شد که برخی اصلا هویت این گروه را زیر ببرند و هرگز به آن نپیوندند و برخی دیگر هم بعد از فشارهای چند جانبه محرمانه و غیر محرمانه سرانجام اعلام وفاداری اشان را به این تشکل نیمه مخفی رسمی کنند . سعید جلیلی اما در زمره افرادی بود که هرگز تا آخرین لحظه زیر بار این تشکل نیمه مخفی نرفت. او در اولین اظهار نظر در مورد جمنا گفته بود : « من هم این خبر را از رسانهها شنیدم. آن چیزی که اهمیت دارد این است که کسانی که یک نگاه مشترک مبتنی بر تفکر انقلابی دارند، حتما همافزایی آنها اهمیت دارد. هر چقدر این نگاه همافزا شود، سبب تقویت این نگاه میشود. مهمترین اصل در این موضوع این است که "وحدت گفتمانی" ایجاد کنیم. اینکه افرادی در راستای همافزایی کار کنند، خوب است اما براساس چه گفتمانی؟ شاخص هم در این همافزایی مقام معظم رهبری هستند؛ ما باید بررسی کنیم به چه میزانی توانستهایم با این شاخصهها منطبق باشیم. در این چارچوب هر جریان و گروهی، چه 10 نفر چه 12 نفر که بتوانند به این همافزایی کمک کنند، مفید خواهد بود. اگر عناوین مهمی مانند جمهوری اسلامی از محتوا خالی باشد، دشمن با آن مشکلی ندارد. تفکر انقلابی یک اسم و یا یک تابلو نیست، یک "محتوا و حقیقت" است؛ این تفکر هم در حصر شخص، گروه و یا حزبی نیست و مبنایش باید جذب حداکثری باشد. قرار نیست "وحدت قبیلگی" باشد، قرار ما این است که "وحدت گفتمانی" باشد. در وحدت گفتمانی مسائلی مانند نسبت با جریان اشرافیت، عدالت اجتماعی، مبارزه با آمریکا، مقاومت، رسیدگی به محرومان، توزیع عادلانه فرصتها مورد سئوال و بررسی قرار میگیرد. اگر نگاه ما شکلی باشد و به محتوا توجه نکنیم، هر عنوانی به تنهایی مشکل را حل نخواهد کرد.»
جمنا در دوسطح کار خود را با قدرت آغاز کرده بود . در سطح نخست بنا داشت تا با ریزش گسترده نامزدهای متعدد جناح راه برای ورود ویژه ابراهیم رییسی باز کند و در سطح دوم و البته سخت تر از نامزدی سعید جلیلی و محمد باقر قالیباف دو پایه اصلی انتخابات سال ۹۲ جلوگیری کند. این وسط نام های زیادی هم هزینه اقدامات آنها شد ؛ از عزت الله ضرغامی گرفته تا محسن رضایی .
برخی دیگر هم البته در شلوغی بازار سیاست ورزی راستگرایان تلاش کردند تا تنور خودشان را داغ کنند و اگر شد نانی از آن برای خود پخت کنند . با اتوبوس به شهر آفتاب ، آدم آوردند تا صدای صلوات هایی که در آن روز به معنای تایید بیشتر بود را برای خودشان بلندتر کنند .
صحنه های دراماتیکی داشت نشست های جمنا در شهر آفتاب . گویی در همان جلسه بود که برخی فهمیدند نامزد ویژه را از دری ویژه وارد خواهند کرد و آنها هم همان آغاز با صراحتی هر چه تمام تر اعلام کردند که ما را از این زمین بازی خارج کنید . شاید بتوان نام پرویز فتاح را در زمره این افراد ذکر کرد .
کسانی هم البته بودند که تصور می کردند نزدیکی اشان به هسته های تصمیم گیری جناح اصولگرا موقعیت اشان را بهتر کرده و می توانند یک پای انتخابات باشند . آنها سرخوش از چنین دریافتی از حال و روز سیاست ورزی راستگرایان ناگهان نامزدی اشان را خیلی از زودتر از وقت مقرر اعلام کردند. عزت الله ضرغامی را می توان در زمره این چهره ها دانست .
او اما وقتی بازیگری برخی چهره ها را فهمید ، دلگیر از زمانه و ناخوش از بدعهدی روزگار ناگهان یاد نامزد معترض اصولگرا افتاد و در همان شهر آفتاب گفت :« اگر آقای سعید جلیلی نگران سازوکار جمنا است به این نگرانی احترام بگذاریم و کاری کنیم که وقتی انتخابات شد به قدری خوب عمل کنیم که امثال آقای جلیلی همراهی کنند. »
هر چه بود نشست جمنا به پنج نامزدی رسید که از همان آغاز می دانست آن سه نامزد دیگر توانایی عبور از فیلتر شورای نگهبان را ندارد . آنها مانده بودند و یک نامزد مهم دیگر . سعید جلیلی ، محمد باقر قالیباف و نامزد ویژه اشان یعنی ابراهیم رییسی .
کارویژه اول ، حذف سعید جلیلی بود . آنها همه کار کردند تا او نیاید. از جلسه جنجالی و سنگین رحیمیان با او در دفتر کار جلیلی گرفته تا لابی های سنگین سیاسی . آنها اجازه ندادند جلیلی با همان پراید معروفش خود را به ستاد انتخابات ریاست جمهوری برای ثبت نام برساند. دقیقا در چنین دقایقی بود که محمد باقر قالیباف هم دست بازیگران جمنا را خواند و فهمید برای چه خواسته اند او وسط میدان سیاست ورزی آنها باشد . همین شد که خواست نباشد و تصمیم به انصراف گرفت . ماشین جمنا اما به راه افتاد و با تمام جلوی انصراف او را گرفت . قالیباف باید بار زیادی از مبارزه انتخاباتی جمنا و نامزد ویژه اشان را بر دوش می کشید . هفته آخر همه دست به دست شدند همه کار کردند تا فرد منصرف کسی نباشد جز محمد باقر قالیباف . آنها که در ریز کار جمنا هستند می دانند که چه نشست هایی و با چه روایت هایی با افراد تصمیم ساز جامعه روحانیت و جامعه مدرسین برگزار شد. بدون تردید باید تاکید کرد که آنچه در انتخابات اردیبهشت ماه رخ داد هیچ چیزی جز خواسته جمنا و تصمیم سازان پشت پرده آن نبود .
این را می توان در سطح رسمی از سخنان افراد مهم اصولگرا فهمید . برنامه اجرایی این افراد پشت پرده دقیقا نحوه سیاست ورزی افراد روی ویترین را تعیین کرده بود .
اصولگرایان در انتخابات شکست خوردند ؛ این شکست یک مسئول بیشتر ندارد ؛«جمنا و لاغیر ».
حالا آنها برای خود جشن پیروزی گرفته اند و از یکدیگر تقدیر می کنند . راهی جز این نیست باید برای بدنه حرف و برهان داشته باشند . آنها دستور به تمدید حیات جمنا داده اند و تا همین چند وقت دیگر شاید کنار هم ایستاده و شمع های کیک تولدش را فوت کنند .
جمنا باز خواهد گشت و این بار دو ماموریت ویژه را در آغاز به کار خود دارد. اول از همه باید دولت سایه سعید جلیلی را تعیین تکلیف کند تا او عنان کار را از دستشان نگیرد و بعد از آن باید به وضعیت ابراهیم رئیسی رسیدگی کند که قبای نمایندگی ۱۶ میلیون رای اصولگرایان را هنوز از تن بیرون نیاورده و آن را از آن خود می داند. ماموریتی های سختی است آن هم برای تن نحیف شکست خورده یک تشکیلات نیمه مخفی . در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت.