پاسخ به 3 پرسش کلیدی در مورد تحولات عربستان / تغییر «آل سعود» به «آل سلمان»؟

کدخبر: ۱۷۲۸۰۲
انتخاب - سعید جعفری: اگر یک دهه قبل صبح با خبر ناگهانی تغییر ولیعهد عربستان سعودی از خواب بیدار می شدیم از وقوع یک انقلاب در رژیم محافظه کار سعودی اطمینان حاصل می کردیم. نظامی که چهره ای محافظه کارانه از خود به نمایش گذاشته بود که در مقابل هر نوع تغییری مقاومت می کند و همیشه طرفدار حفظ وضع موجود است.
پاسخ به 3 پرسش کلیدی در مورد تحولات عربستان / تغییر «آل سعود» به «آل سلمان»؟
 اما چند سالی است که شنیدن این اخبار ناگهانی از عزل و نصب ها در عربستان و جابه جایی افراد منصب دار، آنهم در شرایطی که در قید حیات هستند، دیگر متعجب مان نمی کند. رژیم سعودی به ویژه پس از فوت ملک عبدالله قاب محافظه کاری را کنار گذاشته وبه تدریج منشور عبدالعزیز را هم به بوته فراموشی سپرده است. حالا و در ادامه تغییر و تحولات، محمد بن سلمان، معمار نظم نوین سعودی در سیاست خارجی با حکم پدر جانشین پسر عموی بزرگتر شده و از امروز بر صندلی ولیعهدی تکیه خواهد زد. حال می خواهیم به چندین پرسش پیرامون این تغییر و تحول پاسخ دهیم. 
 
۱ - آیا این تغییر شگفت انگیز و غیر قابل پیش بینی بود؟
 
شاید در زمان بندی این تغییرات قدری اختلاف نظر وجود داشت، اما از همان روز که ملک سلمان پسر خود را به عنوان جانشین ولیعهد منصوب کرد، عیان بود که این سمت تنها تا روزی که سلمان در قید حیات است می تواند پسر پرسودا را به آرزوهایش نزدیک کند. در نتیجه عموم عموم تحلیلگران مسائل منطقه انتظار این تغییر و تحول را داشتند. اما اینکه چرا در این روزها این اتفاق افتاده است، اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی معتقدند بعد از سفر ترامپ به ریاض و البته دیدار محمدبن سلمان در واشنگتن با رئیس جمهور آمریکا موافقت ضمنی کاخ سفید برای این تغییر حاصل شده است. هرچند از سوی دیگر نباید فراموش کرد محمد بن نایف (ولیعهد پیشین)  مانند پدرش (نایف بن عبدالعزیز) به صورت کلاسیک روابط خوبی با آمریکا داشته است و همین روابط نزدیک می تواند تردیدهایی در خصوص همراهی احتمالی آمریکا در این تغییر و تحولات پدید آورد. از سوی دیگر البته نباید فراموش کنیم در سالهای اخیر عربستان تلاش کرده اقدامات خود را به صورت سرزده و ناگهانی انجام دهد تا غرب و به ویژه آمریکا را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد. پس پاسخ کوتاه سوال نخست خیر است، اما اینکه چرا در این زمان اتفاق افتاده با تنش آمیزتر شدن فضای منطقه ای و شاید هم احوال نامساعدتر ملک سلمان در این موضوع بی تاثیر نبوده است. 
 
۲- سیاست خارجی عربستان چه تغییری می کند؟
 
محمد بن سلمان چند هفته پیش در گفتگو با MBC گفته بود: «ما منتظر ایران نمی شویم، ما درگیری ها را به داخل مرزهای ایران منتقل می کنیم.» او همچنین طراح جنگ یمن بوده است. کسی که در مقام وزیر دفاع این عملیات را طراحی و فرماندهی کرده است. بن سلمان همچنین تمایل زیادی به نقش آفرینی بیشتر سعودی در منطقه به ویژه از منظر نظامی دارد. او طرفدار فشار بیشتر بر ایران است. محمد بن سلمان البته در گفتگویی مفصل و ۵ ساعته با اکونومیست در ژانویه ۲۰۱۷ درباره احتمال درگیری نظامی با ایران گفته بود :«این مسئله ای است که ما به هیچ وجه به دنبال آن نیستیم و فکر نمی کنیم چنین اتفاقی بیفتد. هرکس به چنین سمتی حرکت کند، عقلش را از دست داده است. چرا که جنگ ایران و عربستان آغاز فاجعه ای عظیم در منطقه است که اثراتش را بر تمام جهان بر جای خواهد گذاشت.» سلمان متولد 9 شهریور 1364 اما نشان داده سر پر سودایی دارد و برای مقابله با مخالفت های داخلی به راه اندازی چالش های جدید در سیاست خارجی نیاز مبرمی دارد. جنگ با یمن، قطع رابطه با قطر، قطع ارتباط با ایران جملگی در چند سال اخیر که محمد بن سلمان بر صندلی وزارت دفاع و جانشینی ولیعهد تکیه زده رخ داده است. 
 
در نتیجه اصلا نباید تعجب کنیم اگر از این به بعد دستگاه سیاست خارجی سعودی با رادیکالیسم بیشتری در موضوعات منطقه ای به ویژه در قبال ایران سیاستگذاری نماید.   اما اینکه این چالش ها به درگیری مستقیم با ایران بینجامد یا خیر؟ پاسخ با احتمال قوی خیر است. چراکه سعودی نیک می داند با وجود خریدهای تسلیحاتی عظیم به دلیل عدم بهره مندی از ارتش و نیروی انسانی متخصص، یارای مقابله با ایران را ندارد. عربستانِ آل سلمان از این پس بیش از گذشته دست به تحریک ایران خواهد زد. تحریک هایی که ایران را وادار به انجام عکس العملی پیش دستانه نماید. آن وقت ریاض امریکا را مقابل عمل انجام شده قرار دهد و از واشنگتن برای مقابله با ایران طلب یاری نماید.  از سوی دیگر با هوشمندی که جمهوری اسلامی در سالهای اخیر در مقابل تحریک های گوناگون ریاض از خود نشان داده، بعید است در سناریو طراحی شده جوان ٣٢ ساله سعودی وارد شود.
 
۳ - آیا خاندان سعودی از این تغییر و تحولات راضی هستند؟
 
پاسخ با قاطعیت بالایی خیر است. تا همینجای کار هم ملک سلمان و پسرش چندین و چند اصل از منشور عبدالعزیز را جابه جا کرده اند. تا زمانی که فرزندان عبدالعزیز زنده باشند، نوادگان حق ورود به چرخه پادشاهی و ولایتعهدی را ندارند، اما ملک سلمان این قانون ثابت را نقض کرد و برای دومین بار در دوران حکومتش ولیعهدی را که در قید حیات بود برکنار کرد. از سوی دیگر برخلاف سنت رایج حکومت را به پسر خود انتقال خواهد داد که این به جز مرگ عبدالعزیز تا کنون بی سابقه بوده است. اما آیا این نارضایتی ها کار را به شورش و اختلال و ناآرامی در خاندان سعودی خواهد کشاند؟
 
باید با احتیاط به این سوال پاسخ دهیم، چرا که تجربه چند سال اخیر نشان داده با وجود تمام نارضایتی ها محمد بن سلمان توانسته به تمام آنچه می خواسته قدم به قدم برسد و نارضایتی هایی که عموما از سوی رسانه ها به آن پرداخته می شود خروجی چندان روشنی نداشته است. ضمن اینکه با توجه به شرایط خاص حکومت سعودی بیشتر تحلیل ها از اخبار و جزئیات داخل خاندان بر پایه حدس و گمانه است و به دلیل عدم وجود فضای آزاد گردش اطلاعات و نبود مطبوعات مستقل در این کشور چندان نمی توان با قاطعیت آنچه در درون این سیستم می گذرد را تحلیل کرد.
 
 از سوی دیگر همزمانی اعلام خبر انتقال ولیعهد و همچنین یک هفته ای شدن تعطیلات برای عید فطر این گمانه را در اذهان عمومی تحلیلگران تقویت کرده که در پایان ماه رمضان قرار است اتفاق مهمی در عربستان سعودی رخ دهد. اتفاقی که می تواند یک چرخش یا انتقال قدرت از سلمان به عبدالعزیز به پسرش محمد بن سلمان باشد. اتفاقی که در صورت وقوع می تواند نشان از نگرانی از انتقادهای درون خاندانی باشد و آل سلمان می خواهند هرچه سریعتر پرونده انتقال قدرت به محمد را پایان بخشند تا دیگر فضای اعتراض و نارضایتی برای این تصمیم مسدود شود. 
اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    اخبار بیشتر در سرویس اقتصادی
    کارگزاری مفید