اعتراف مشایی به اشتباه
روزنامه شرق با این مقدمه نوشت : یادداشت تظلمخواهی نخست احمدینژاد در حمایت از بقایی که منتشر شد و از عدم رعایت حقوق متهمان گفت، صدای معترضان در شبکههای اجتماعی برخاست. او به طور مشخص به پوشاندن دمپایی بدون جوراب به متهم اشاره کرده و آن را نشانه بیاحترامی یا نقض حقوق متهم دانسته بود. موج اعتراضات توییتری به سمت او سرازیر شد. برخی عکسهای متهمان سالهای گذشته که دقیقا با همان شکل در دادگاه ظاهر شده بودند، منتشر شد با طرح این سؤال که احمدینژاد چرا آن زمان به فکر حقوق متهمان نبود؟ آن هم درحالیکه رئیس دولت بود.
آیا فقط وقتی پای نزدیکان و حلقه یاران در میان است او یاد عدالتخواهی میافتد؟! یادداشت اخیر اسفندیار رحیممشائی در سایت دولت بهار به نظر واکنشی است به آن واکنشها. او نوشته است: «اما حقیقت این است که اگر قرار باشد عدالت و انصاف را در نظر بگیریم باید به آنها حق بدهیم. بله من به آنها برای انتقادشان حق میدهم». او در ادامه مدعی شده که بازداشت بقایی باعث خودآگاهی «جریان بهاری» هم شده است: «شاید برخوردهای بهشدت سیاسی و ظالمانه مقامات در پرونده آقای بقایی موجبات بیداری و خودآگاهی بیشتری را حداقل در بنده فراهم کرده باشد.
همچنان که چنین تغییری را در طیف وسیعی از افراد آگاه و هوشیار در گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی در سراسر کشور شاهد هستم؛ که برای چنین تحولی، دادن هزینههایی مثل فشارهایی که برادرم آقای بقایی تحمل میکند، البته و صدالبته، اجتنابناپذیر است». در ادامه هم گفته است: «چه آنها باور کنند یا نکنند، این هم حقیقتی است که خدا از آن آگاه است؛ اینکه بنده، آقای احمدینژاد، آقای بقایی، به همراه بسیاری از بهاریها و حتی بسیاری از زنان و مردانی که از طرفداران جریان اصولگرایی بودهاند، هرگز به دستگیری و بازداشت کسی به خاطر دیدگاه و فعالیت سیاسی او راضی نبوده و نیستیم».
حمایت از حلقه
احمدینژاد وقتی رئیس دولت بود گفته بود کابینه خط قرمز من است. او روی این حرفش هم ایستاد. سال ٩٠ که برای بازداشت جوانفکر، مدیرمسئول روزنامه ایران، رفته بودند و کار به درگیری در روزنامه کشیده شد، محمود احمدینژاد برای رسیدگی به این موضوع، حتی حضور در نشست شهدای غدیر را نیمهتمام گذاشت و درنهایت خبرگزاری فارس در گزارشی اعلام کرد اجرای حکم بازداشت سرپرست مؤسسه ایران، به دستور «مقامهای بالا» فعلا متوقف شده است. جوانفکر را بعدا وقتی که احمدینژاد در سفر نیویورک بود، برای اجرای حکم فراخواندند. زمانی که جوانفکر دوران حبسش را میگذراند، احمدینژاد برای بازدید از اوین، کارش به نامهنگاریهای تندی با رئیس قوه قضائیه کشید. بهانه بازدیدش این بود که بهعنوان رئیسجمهوری موظف به اجرای کامل قانون اساسی هستم.
در نامهاش نوشته بود: «به استناد اصول متعدد قانون اساسی، ازجمله اصل ١١٣ و سوگند شرعی اصل ١٢١، مصمم به اجرای کامل قانون اساسی و اصلاح اساسی و ریشهای امور کشور هستم و مطمئنا با سرکشی از زندانها و برخی دادگاهها، نحوه اجرای اصول قانون اساسی و رعایت حقوق اساسی ملت را مورد بررسی قرار داده و گزارش آن را به ملت بزرگ و مقام معظم رهبری تقدیم خواهم کرد». آن زمان کسی سخن احمدینژاد را باور نکرد؛ چراکه تا پیش از بازداشت جوانفکر و بعد از ماجراهای سال ٨٨، او یک لحظه هم به فکر بازدید از اوین نیفتاده بود. احمدینژاد از چه چیزهایی شکایت کرده است؟ از این شکایت کرده که حمید بقایی را با دمپایی و بدون جوراب به دادگاه بردهاند؛ این اتفاق نخستینبار نیست که روی میدهد. احمدینژاد که مدعی بود سوگند خورده تا قانون اساسی را رعایت کند، هیچوقت به حضور متهم با دمپایی و بدون جوراب در دادگاهها، اعتراضی نکرده بود. احمدینژاد در نامه چند وقت قبل خود چندین اصل از قانون اساسی را در ارتباط با حقوق اساسی مردم و متهم ذکر کرده و در نهایت از رخدادن ظلمی بزرگ خبر داده بود.
احمدینژاد در نوشته اخیرش هم آیههایی از قرآن را هدفمند انتخاب کرده و کنار هم قرار داده است. احمدینژاد بدون اشاره به مصداق خاصی صرفا از دو ظلم بزرگی که طبق آیات قران بخشیده نمیشود و عذاب الهی را در پی دارد نام برده است. آیه ١٣ سوره لقمان، آیه ٤٨ سوره نساء، آیه ٢٢٧ سوره شعرا، آیه ١٨ سوره غافر، آیه ١٢٩ سوره انعام را آورده و معنی و تفسیر آن را هم به فارسی نوشته است. مثلا در مقابل آیه ١٨ سوره غافر نوشته است: «آنان که ظلم و ستم کردند ممکن است اینجا یک باندی باشند و کمککار هم باشند ولی روز قیامت حمیمی نیست».