روایت صالحی از یک سفر «بی موقع» احمدی نژاد
به گزارش ایسنا، مشروح گفتوگوی «همشهری» با علیاکر صالحی را در ادامه میخوانید:
چندی قبل مقالهای در گاردین داشتید با این مضمون که برجام در خطر است چرا این خطر را احساس کردهاید؟
آن مطلب با این دیدگاه که برجام در خطر است منتشر نشد، بنده نوشتم که برای بقای توافق هستهای، غرب باید مسیر خود را تغییر دهد. بهنظر میرسد طرف مقابل دارد این فضای تعامل را مخدوش میکند. من ۳ نکته را مطرح کردم، یکی بحث سردرگمی امنیتی است بهعبارتی همسایگان باید روشن کنند که آیا دنبال قدرت برای امنیت هستند یا قدرت را برای تحکم بر دیگران میخواهند که در این صورت مفهوم امنیت تحقق نمییابد. موضوع دوم این بود که تعامل مفهومی دوطرفه است و ارتباط تنگاتنگی با التزام به تعهدات دارد و موضوع سوم هم توجه به واقعیتهای عینی در برابر واقعیتهای جایگزین بود.
سؤالی که مطرح است اینکه همسایگانی مثل عربستان همیشه این رویکرد تقابلی با ایران را داشتهاند، چه الان که با خرید سلاح میخواهند در برابر ایران قرار بگیرند چه قبلتر که حتی در جریان مذاکرات سعی داشتند در توافق هستهای کارشکنی کنند سؤال این است که چرا عربستان نسبت به ایران این دیدگاه را دارد؟
البته من در اینجا به اعتبار برداشت شخصی درباره موضوعات سیاسی صحبت میکنم چون مسئولیت جاری بنده فعلا در حوزه فناوری هستهای است. بهعنوان یک تحلیلگر سیاسی الان صحبت میکنم، عربستان متأسفانه دچار یک توهم دشمنی از طرف ایران است، به عقیده من او نسبت به ایران متوهم است. من زمانی که وزیر خارجه بودم، یکبار با سعودالفیصل وزیر خارجه سابق عربستان در منزلش درجده دو ساعتی صحبت کردم، به او گفتم چرا نسبت به ایران نگران هستید؟ فکر میکنید ایران دنبال چیست؟ خداوند به هر دو کشور ایران و عربستان هر آنچه نعمت زمینی است از جمله سرزمین، نفت، معادن و ... داده نه ما به سرزمین شما چشمداشت داریم نه شما به سرزمین ما، پس مطمئن باشید ما دنبال اهدافی در ارتباط با عربستان نیستیم و ما اتفاقا خیرخواه عربستان هستیم نه از باب مجامله بلکه بهخاطر امنیت خودمان چون هرچه منطقه امنیت داشته باشد ما کمتر نسبت به شرایط اقتصادی و تجاری خود در خلیجفارس نگران خواهیم بود. علاوه بر اخوت اسلامی از باب منافع ملیمان هم میخواهیم با هم دوست باشیم تا مطمئن باشیم خلیجفارس در امنیت کامل است.
فیصل چه جوابی داد؟
جواب او مفصل بود که اگر بخواهم به اختصار بگویم به این مضمون بود که گفت آقای صالحی یک نگاه به نقشه بکن، عربستان را ببین، در شمال عربستان عراق و سوریه هستند که ایران در آن نفوذ دارد، در جنوب عربستان هم یمن است که شما جای پایی دارید، منطقه شرقی عربستان شیعهنشین هستند و تصور میکنیم که تمایل به ایران دارند، آن سوی خلیجفارس هم که سواحل ممتد ایران باعث اشراف کامل آن شده است بنابراین فقط برای ما حوزه دریای سرخ باقیمانده و شما ما را احاطه کردهاید؛ ببینید سعودیها اینطور فکر میکنند! فیصل فکر میکرد ما میخواهیم عربستان را محاصره کنیم، درحالیکه این هدف ما نیست، محاصره کنیم که چه شود؟!
در آن جلسه با فیصل موضوع دیگری هم مطرح شد؟
در آن جلسه درباره القاعده هم صحبت شد و سعودالفیصل درباره بازداشت تعدادی از القاعدهایها در ایران نکاتی را گفت.
آقای دکتر شما وقتی سرپرست وزارت خارجه شدید اولویت اصلی خود را رابطه خوب با عربستان اعلام کردید. چه شد که کار به اینجا رسید؟
من اعلام کردم که طبیعی است ما در سیاست خارجی اول به همسایگان توجه کنیم اما علاوه بر آن در بین همسایگان ۲کشور عربستان و ترکیه را نام بردم که ما باید رابطه ویژهای با آنها داشته باشیم. عدهای ایراد گرفتند که چرا نام بردید، درحالیکه الان مشخص شده آن تشخیص درست بوده است.
در آن زمان رفتوآمدهایی به عربستان داشتید، مخصوصا بر سر سناریوی عادل الجبیر عکسی از شما منتشر شد که در حال صحبت با ملک عبدالله بودید؟
اصلا درباره آن موضوع صحبتی نشد زیرا اصلا آن زمان این اتفاق نیفتاده بود، داستان ترور عادلالجبیر واقعا یک سناریوی فکاهی بود، انس و جن هم بعدا فهمیدند، خود آمریکاییها هم متوجه شدند که ساختگی است، یک بنده خدایی را پیدا کردند که روانپریش بود و این داستان مضحک را سرپا کردند؛ اصلا عادل الجبیر آن زمان کی بود که کسی بخواهد علیه او کاری بکند؟! در ثانی ایران در شیوه حکومتداری و رفتاریاش اینگونه مسائل را برنمیتابد، یک چیزی درست کردند تا فضای سیاسی را مخدوش و گلآلود کنند، به هر حال آن داستان نگرفت و آخرش هم نفهمیدیم چه شد!
هنوز هم آن دیدگاه را درباره رابطه با عربستان دارید؟
ما عربستان را یک کشور مهم میدانستیم.
همچنان؟
بله، عربستان همچنان یک کشور مهم و نقشآفرین در منطقه است.
یعنی اگر الان هم وزیر خارجه بودید تلاش میکردید روابط با عربستان درست شود؟
ما بالاخره باید تلاش کنیم این توهمی که در عربستان نسبت به ایران ایجاد شده را اصلاح کنیم. ما بهعنوان ایرانی میدانیم که هیچ نیت سوئی علیه عربستان نداریم اما اگر خود را جای سعودیها بگذاریم میبینیم که ایران روزبهروز در حال قدرتمندتر شدن است و این سبب شده که آنها اینطور فکر کنند. ما صرفا نمیتوانیم بگوییم لطفا اینطور فکر نکن، ما باید تلاش کنیم این سوءتفاهم را رفع کنیم، سیاست خارجی یعنی همین. عربستان متوهم است، مثل یک بیمار، نمیتوان به بیمار گفت چرا مریض شدی، باید درمانش کرد، درمانش این است با شیوههای سیاسی بنشینیم و صحبت کنیم و این البته شیوههای خودش را میطلبد.
برای کشوری که گاردش را بسته چطور باید سوءتفاهم را رفع کرد؟ آن موقع مثلا عمان میانجی ایران و عربستان نشد؟
نه آن موقع شرایط به این صورت فعلی ملتهب نشده بود، بنده هم تمام تلاشم در حد بضاعت و وسعم این بود که نگذارم امور از کنترل خارج شود.
آن موقع اعتراضشان چه بود؟
یکی از گلههای آنها این بود که چرا وزیر خارجه ایران که به عربستان دعوت شده بود به آنجا نرفته است!
شما را میگفتند؟
خیر وزیر قبل از من، ما بعدا گفتیم لابد گرفتاریهایی داشته است.
آقای احمدینژاد که خیلی به عربستان علاقه داشت.
با این عبارت به این صورت موافق نیستم. ملک عبدالله دو یا سه هفته قبل از اجلاس عدمتعهد در تهران، نشست فوقالعاده سران سازمان همکاری اسلامی را در مکه برگزار کرد. آن موقع در ایران برخی نظرات این بود که لزومی به حضور ایران نیست اما من آن موقع اصرار کردم و به آقای احمدینژاد گفتم که ما حتما باید در این اجلاس شرکت کنیم و ایشان هم قبول کردند. تحلیل بنده این بود چون ما میخواهیم در شهریورماه، اجلاس عدمتعهد را برگزار کنیم، عربستان میخواهد در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی مصوبهای برای تحریم حضور کشورهای اسلامی در نشست تهران به بهانه سوریه و ... داشته باشد که عملا در این صورت نصف کشورهای عدمتعهد کنار میرفتند و به این ترتیب نشست جنبش عدمتعهد در تهران شکست میخورد. در هر صورت ما در کنفرانس فوقالعاده سران سازمان همکاری اسلامی حضور پیدا کردیم و ورق برگشت، آنها غافلگیر شدند، وقتی آقای احمدینژاد رفت، ملک عبدالله طوری استقبال کرد که همه متحیر شدند چرا اینقدر از هیأت ایران استقبال میشود، ملک عبدالله دست رئیسجمهور ایران را گرفت و کنار خود قرار داد و سران سایر کشورهای حاضر در اجلاس فکر میکردند گویی میزبان دونفر هستند.
آقای صالحی، اتفاقاتی در سالهای قبل افتاد که بعدها مشخص شد خود شما در آنها نقش و ابتکار عمل داشتهاید. مثل رابطه با آمریکا، رابطه با معارضان سوری، از این دست موارد باز هم میتوانید اضافه کنید؟
بله، برای مثال پرونده آمیا در ارتباط با آرژانتین موضوع مهمی بود، همینطور آزادی ۴۸ اسیر ایرانی در سوریه که پیچیدگیهای خاص خود را داشت، همینطور تعداد زیادی ایرانی در هند و تایلند و نیجریه و گرجستان و گامبیا و لیبی، انگلیس و آمریکا بازداشت شده بودند که الحمدلله آزاد شدند.
همان افرادی که آمریکا به بهانه خرید کالاهای دوگانه خواستار استرداد آنها شده بود؟
اکثرا بله، در آن دوره تحولات مهم دیگری هم رخ داد، بیداری اسلامی، حمله به سفارت انگلیس و ... که این تحولات نیاز به مدیریت داشت. بنده در آن موقع اعتقاد داشتم مسائل مزمن باید حل شود، نباید پرونده مزمنی داشت و همینطور آن را رها کرد. یکی از این مسائل مزمن، آمیا بود. سالها علیه ایران جوسازی میکردند و به همین دلیل حضور ما در آمریکای لاتین با مانع روبهرو میشد. با عراقیها موضوع قرارداد ۱۹۷۵ را داشتیم برای تعیین مرزها که در بحث نشانهگذاری زمینی توانستیم تا حدود ۹۶ درصد پیشرفت داشته باشیم.
در دوره شما درباره امارات هم مذاکرات محرمانهای انجام شد؟
یک پرونده قدیمی با امارات داشتیم درباره سه جزیره ایرانی که همیشه مطرح میشد. ما توافق کرده بودیم که این مسئله را طبق پیشنهاد ایران براساس تفاهم دکتر لاریجانی و ولیعهد امارات جلو ببریم. در یک مقطعی آنها برای مدتی سکوت کرده بودند و برخلاف رویه معمول موضوع جزایر را در نشستهای شورای همکاری خلیجفارس مطرح نمیکردند. بله، بیش از یک سال سکوت کردند، به این اعتبار که هر دو طرف برای مذاکرات دوجانبه اعلام آمادگی کرده بودیم اما بعد یک اتفاقی افتاد که همهچیز را به هم ریخت.
و آن اتفاق چه بود؟
سکوت و (لبخند)
حضور احمدینژاد در جزیره ابوموسی بود؟
بله، همین بود. ابوموسی سرزمین ماست اما ما داشتیم آماده مذاکره میشدیم که سوءتفاهم برطرف شود و بیش از یک سال هم آنها ادعایشان را در شورای همکاری و اتحادیه عرب تکرار نکردند که یکباره آن اتفاقی که شما گفتید رخ داد.
مگر با وزارت خارجه هماهنگی نشده بود؟
من از اخبار صداو سیما متوجه شدم آقای احمدینژاد به ابوموسی رفته است. وزیرخارجه امارات فکر کرد من مطلعم در حالیکه من از اخبار فهمیده بودم.
با شما تماس گرفت؟
بله، تماس گرفت و گله فراوان کرد. واقعا داشتیم بهطور آرام در جهت حل و فصل قضیه حرکت میکردیم، در اینکه این جزایر سرزمین ایران است که اصلا تردیدی نیست بلکه ما میخواستیم سوءتفاهم را بهصورت دوجانبه رفع کنیم.
از طرف ایران گویا نمایندهای هم تعیین شده بود؟
بهطور کلی آقای دکتر امیر عبداللهیان مسئول بودند ولی بنا بود ۲ نماینده از طرف ۲کشور معرفی شوند که آقای احمدینژاد یکی از مشاورانشان را برای این قضیه تعیین کردند.
احیانا آقای مشایی که نبود؟
خیر، آقای مهندس ثمره هاشمی تعیین شد و ۲ هفته مانده بود که این دو نماینده سر میز مذاکره بنشینند که این اتفاق افتاد اما بقیه جزئیات را نمیتوانم مطرح کنم.
در پاسخ به وزیر خارجه امارات چه گفتید؟
طبیعی است که گفتم ابوموسی سرزمین ماست و آقای رئیسجمهور بنا به تشخیص خود اقدام به بازدید از آن منطقه کردند.
مهمترین پروندهای که در دوره شما بسته شد چه بود؟
موضوعات مختلف بود، مثلا در پرونده آمیا ما با وزیر خارجه آرژانتین صحبتهای محرمانهای را شروع کردیم و این مذاکرات در سوریه هم شروع شد و من باید از آقای ولید المعلم وزیر خارجه سوریه تشکر کنم که در این قضیه پیشقدم و میانجی شد. ما نخستین دیدار محرمانهمان را با وزیر خارجه آرژانتین که فرد محترمی به نام هکتور تیمرمان بود و یهودی هم بود در سوریه انجام دادیم.
نماینده ایران چهکسی بود؟
من خودم بهعنوان وزیر خارجه شرکت میکردم اما آقای دکتر بهاروند با توجه به تسلط و اشرافی که به موضوع داشت همراه ما بود و کارها را پیگیری میکرد و ما روی هم رفته ۴ یا ۵ بار با وزیر خارجه آرژانتین ملاقات کردیم.
همه ملاقاتها در سوریه انجام شد؟
فکر کنم ۲ بار در سوریه، یکبار در سوئیس، یکی دو بار در نیویورک و در نهایت در آدیسآبابا با هم یک توافقنامه امضا کردیم و وقتی که این توافق انجام شد آمریکا و اسرائیل علیه آرژانتین جنجال ایجاد کردند، طرفین تصمیم گرفتیم که این توافقنامه را در مراجع بالاتر ذیربط به تأیید برسانیم. ما شورایعالی امنیت ملی و آنها مجلس شان را تعیین کردند. ما به سختی توانستیم از شورایعالی امنیت ملی مصوبه را بگیریم اما آنها نتوانستند از مجلسشان مصوبه بگیرند. ما به دنیا نشان دادیم که ریگی به کفش نداریم.
در آن مقطع گفتند ایران طبق این تفاهم اجازه بازجویی از مقامات ایران مثل مرحوم هاشمی، آقای ولایتی و آقای وحیدی وزیر دفاع را داده است.
کاملا خلاف گفتند چون در شورایعالی امنیت ملی سردار وحیدی هم بودند و خودشان تأیید کردند که این اقدام خوبی است. اتفاقا برگ برنده ما هم همین بود که بهگونهای مسئله را طراحی کنیم که کمیته حقیقتیاب به شکلی تشکیل شود که مسئلهای که شما به آن اشاره کردید پیش نیاید.
قضیه آن ۴۸ نفر اسیر که در سوریه گرفتار شدند هم در دوره شما اتفاق افتاد، سرانجام این ۴۸ نفر از چه کانالی آزاد شدند؟
قطر در آن ماجرا کمک بسیار مؤثری به آزادی اسرای ایران در سوریه داشت. وقتی قضایای سوریه داشت اوج میگرفت برخی دوستان عقیده داشتند که باید اعزام زائر به سوریه متوقف نشود اما در مقابل ما عقیده داشتیم که نباید هموطنان در معرض خطر قرار گیرند با این حال بنا شد عدهای از دوستان که عمدتا بازنشسته بودند برای زیارت به سوریه اعزام شوند. یک روز عصر برادر عزیزم سردار سلیمانی به من زنگ زدند و گفتند فردا میخواهند اسرا را اعدام کنند. من پیش خودم گفتم خدایا من چه معجزهای میتوانم بکنم، فکر کردم تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که با وزیر خارجه قطر که همزمان نخستوزیر هم بود صحبت کنم. من با او تماس گرفتم و گفتم ۴۸ نفر از عزیزان ما را میخواهند فردا در سوریه اعدام کنند و از دید ما همه معارضین زیر چتر شما هستند و اگر اتفاقی برای اینها بیفتد ما آن را از چشم شما میبینیم و شما را مسئول خواهیم دانست. به او گفتم حداقل چیزی که میتوانم بگویم این است که من نمیدانم روابط دو جانبه ما به چه سمتی خواهد رفت و دیگر از عهده من کاری برنخواهد آمد.
جوابش چه بود؟
در جواب گفت همه معارضین زیر نفوذ ما نیستند. گفتم به هر حال ما آن را از چشم شما میبینیم.
در آن زمان امیر قطر هم رفتوآمدهایی به ایران بر سر سوریه داشت.
درست است، مقامات قطر گمان میکردند در عرض دو سه هفته دولت سوریه سقوط میکند. خاطرم هست آقای احمدینژاد به امیر قطر گفت شما چرا اینقدر عجله دارید، حالا صبر کنید ببینیم چه میشود.
ادامه مذاکره با وزیر خارجه قطر به کجا رسید؟
تماس گرفت و مشخصات معارضه را خواست من هم از مسئولان سؤال کردم که گفتند نداریم. در نهایت وزیر خارجه قطر گفت من تنها کاری که الان از دستم برمیآید این است که در تلویزیون الجزیره بهصورت زنده پیام بدهم هر کسی که گروگانهای ایرانی را در اختیار دارد باید از تعرض به آنان اجتناب کند و این کار را کرد و بعد تروریستها اعلام کردند که اقدام به اعدام اسرا نخواهند کرد و از این مرحله به بعد مذاکرات جدی آغاز شد و دکتر امیر عبداللهیان و همتای قطریشان قرارگاهی در تهران دایر کردند که از آن طریق با معارضین در تماس دائم بودند تا زمانی که این ۴۸ نفر آزاد شدند.
مبلغی از پولهای ایران در عمان هم بعد از برجام گویا برای انتقال با مشکل مواجه شده و قابل انتقال به ایران نیست.
حدود ۵ میلیارد دلار بود که مشکل حل شد و در حال انتقال است و مقداری هم در عمان خواهد ماند برای تبادلات تجاری.
اگر اجازه دهید چند سؤال هستهای هم بپرسیم، رئیسجمهور به سازمان انرژی اتمی دستور طراحی پیشران هستهای را دادند و قرار بود بعد از ۳ماه گزارش آن داده شود که این کار صورت گرفت. سؤال این است آیا توانایی ساخت پیشران هستهای را داریم یا بلوف بود؟
خیر بلوف نبود، فرمان رئیسجمهور بهطور جدی در حال دنبال شدن است، یک تصوری در جامعه وجود دارد که وقتی پروژهای مطرح میشود سریع میپرسند پس چه شد؟ کجاست؟ درحالیکه یک اطاقک هم که بخواهید بسازید وقت میگیرد.تاکنون فقط کشورهای آمریکا، انگلیس، روسیه، چین، فرانسه و جدیدا هند پیشران هستهای ساختهاند و هند هم پس از چندین سال همکاری با روسیه توانست موفق شود آن هم با هزینه میلیارد دلاری. ما در ایران میخواهیم پیشران هستهای بسازیم اما اینکه این پیشران چقدر قدرت داشته باشد و دوره بارگذاری سوختش چقدر باشد را ما تعیین نمیکنیم بلکه سفارشدهنده هرکه باشد باید اعلام نیاز کند که این رابطه برقرار شده و ما از مراکز مختلفی که میتوانند از پیشران هستهای استفاده کنند خواستهایم نیاز و سفارش خود را بگویند. کوچکترین پیشرانی که ما بخواهیم بسازیم باید شناوری که آن را در خود جای دهد دارای یک حداقل وزن و حداقل وسعتی باشد که ما درحال حاضر چنین شناوری نداریم که کوچکترین رآکتور پیشران را در آن قرار دهیم.
پس دانشاش را داریم؟
ما دانش طراحی رآکتور را داریم اما رآکتور پیشران کمپکت است و از نظر تکنولوژی با رآکتورهای معمولی تا حدودی فرق دارد و از نظر ایمنی هم باید استانداردهای ویژه و سختی را برای آن درنظر گرفت.
الان کار در چه مرحلهای است؟
ما یک گزارش مفصل امکان سنجی اولیه را آماده و برای مقامات کشور ارسال کردهایم و الان گزارش دوم در حال تهیه است، پیشران یک کمیته فنی دارد که اعضا مرتب مشغول کار هستند و کار بسیار پر حجم و زمان بری است ضمن اینکه هزینه پیشران هم هزینه قابل توجهی است.
یعنی هزینه آن در بودجه دیده نشده؟
خیر.
فکر میکنید چه زمانی به نتیجه برسد؟
اگر امکانات و پول باشد حداقل زمانی که ما میتوانیم پیشران مطمئن بسازیم حدود ۱۰ تا ۱۵ سال طول میکشد تا به مرحله عملیاتی کامل برسد.
یعنی آقای روحانی از این پیچیدگیها اطلاع داشتند؟
بله، صحبت شده است و انشاءالله امکانات در اختیار قرار خواهد گرفت در ضمن ساخت پیشران حق ماست و به آقای آمانو هم اعلام کردیم و چیزی نیست که سرّی باشد.
یکی از دلایل خرابکاریهای هستهای این است که تأمین کالاهای مورد نیاز سازمان انرژی اتمی از مسیرهای مختلف انجام میشد. سؤال این است که سازمان بعد از برجام توانسته از طریق کانال خرید برجام نیازهای خود را تأمین کند؟
بله الان کانال خرید دارد کار میکند، نه فقط ما بلکه وزارتخانههای دیگر هم از کانال خرید دارند استفاده میکنند و کار بهطور طبیعی جلو میرود.
اما در قضیه خرید کیک زرد مشکلاتی ایجاد شد.
یک مورد بود که مشکل ایجاد شد، ما با قزاقستان قراردادش را بستیم و توافقش هم شده بود که لحظه آخر انگلیس مشکل ایجاد کرد.
هنوز در همان مرحله است؟
بله اتفاق جدیدی نیفتاده است ولی همکاران وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی بهجدّ آن را دنبال میکنند.
اخیرا گفتید انشاءالله ترامپ برجام را از بین ببرد تا ببینیم ما به کجا میرسیم، توضیح میدهید افقی را که اگر برجام نباشد ایران به کجا میرود؟
این صحبت من البته دقیق منتقل نشد اما موضوع این است که باید از ۲وجه به آن نگاه کرد؛ رهبر انقلاب فرمودند اگر آنها بدعهدی کنند ما میتوانیم در عرض یک سال و نیم به ۱۰۰هزار سو برسیم. مسئولان دیگر هم موارد مشابهی گفتهاند که البته امیدواریم بههرحال این اتفاق نیفتد، رهبر انقلاب هم فرمودهاند ما آغازکننده نقض برجام نخواهیم بود. ما دلمان نمیخواهد برجام به هم بخورد، بنده بهعنوان مسئول سازمان انرژی اتمی که میدانم از بعد فنی چه خبر است، دلم نمیخواهد برجام به هم بخورد، میخواهم برجام پایدار بماند. در مسائل تحریم شاید اشکالاتی باشد اما در همان حوزه هم اگر قرار بود ۱۰۰ تحریم مثلا برداشته شود حداقل ۷۰ تا برداشته شده، نمیتوانیم بگوییم هیچی برداشته نشده. برای مثال آزاد شدن نفتکشهای ما، کشتیرانی ما، صادرات نفتمان، رفع موانع بیمهای، دریافت S۳۰۰، انتقال پولمان، دریافت پول نفتمان، بالا رفتن تولید و صادرات نفت، گشایش امور بانکی بهاستثنای بانکهای بزرگ برای باز کردن LC، برقراری سوئیفت، بازشدن راه همکاری فناوریهای پیشرفته با غرب و ... بنابراین اینکه برخی میگویند هیچ، خیلی غیرمنصفانه است.
البته «هیچ» را آقای سیف در آمریکا گفتند.
خیر، «تقریبا هیچ» ایشان درباره مشکل بانکهای بزرگ بود، بنده که موضوع را قبل از آقای سیف بیان داشتم که آقای رئیسجمهور هم ناراحت شدند.
یک تحلیلی منتشر شد که آقای ظریف و آقای سیف در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا با این بحث که از برجام چیزی عاید ایران نشده و تحریمها برداشته نشده یک جوری به دمکراتها در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا امتیاز میدهند.
با شناختی که من از آقای سیف و آقای ظریف دارم قطعا اینگونه نبوده است. آقای سیف درباره بانکهای بزرگ گفت، الان هم اگر بخواهد بگوید میگوید تقریبا هیچ، چون هنوز بانکهای بزرگ قدم پیش نگذاشتهاند اما بانکهای دیگر، بله، آمدهاند. البته آن بانکهای بزرگ هم لاجرم وارد میشوند. وقتی توتال ۵ میلیارد دلار قرارداد میبندد این مبلغ چطور میخواهد دادوستد شود؟ لذا آرام آرام آن هم حل میشود.
ترامپ چرا میگوید برجام بد است؟
اگر برجام صنعت هستهای را متوقف کرده آنگونه که دوستان میگویند که شما بتن ریختهاید و دانشمندان را بیرون کردهاید و... و در یک عبارت سازمان انرژی اتمی را متلاشی کردهاید، اینکه باید برای ترامپ خیلی خوب باشد، ترامپ باید یک جایزه هم به قبلیهای خود میداد که پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را بدون شلیک یک گلوله بازکردند! پس از چه ناراحت است؟ آیا از متوقف شدن صنعت هستهای ایران ناراحت است؟ جوابش را خود اسرائیلیها و سناتورهای آمریکایی دادهاند. برای مثال وزیر اطلاعات اسرائیل گفته است که ایران همچنان زیرساختهای هستهای خود را حفظ کرده و در آستانه ساخت سلاح هستهای قرار دارد. ما که بنا بهاستناد فتوای مقام معظم رهبری بهدنبال سلاح هستهای و سلاحهای کشتار جمعی بهطور کلی نیستیم. در صنعت هستهای هماکنون اکتشاف و استخراجمان، غنیسازیمان، تحقیقوتوسعهمان، تولید آب سنگینمان، مدرنسازی رآکتور اراکمان، ساخت نیروگاههای قدرت جدیدمان و... ادامه دارد. روزنامه همشهری برود بپرسد اینکه میگویند در چاله رآکتور اراک بتن ریختهایم یعنی چی؟ یک چاله را نشان دادهاند با فتوشاپ بتن ریختهاند میگویند چاله قلب رآکتور را بتن ریختهاند! آدم به اینها چه بگوید؟! یا اینکه میگویند ۲۰هزار سانتریفیوژ شده ۶ هزار تا، بدون اینکه کل داستان را بگویند، به این عزیزان چه باید گفت؟ البته خیلی از آنها در ضمیرشان حقایق را خوب میدانند، اگر اینگونه بود که معترضان میگفتند، پس آمریکا و اسرائیل و عربستان باید خوشحال میشدند! این سؤالی است که تاکنون کسی به آن پاسخ نداده است.
دوستان عضو هیأت نظارت بر برجام میگویند ما سناریوهای مختلفی برای روزی که آمریکا از برجام خارج شود طراحی کردهایم. یک نمونه را شما قبلا گفتید که اراده کنیم میتوانیم در سانتریفیوژهای فوردو گاز تزریق کنیم. سناریوهای دیگر را میتوانید اشاره کنید؟
من فقط این را میگویم، ما در چارچوب تعهدات خود کارهای هوشمندانهای انجام دادهایم، وقتی مذاکرات برجام شروع شد من پیشبینیهای لازم را در ذهنم داشتم، گفتم آمدیم و طرف مقابل زیر توافق بزند! ما چکار کنیم، پلهای پشت سرمان را خراب کنیم؟ با خودم گفتم پلها را که خراب نمیکنیم هیچ چند پل دیگر هم میزنیم که اگر روزی با بدعهدی طرف مقابل روبهرو شویم، بهراحتی بتوانیم برگردیم و به همین دلیل تمام پیشبینیهای لازم را برای برگشت کردهایم نه فقط برگشت بلکه به جاهای بالاتر از گذشته برگردیم. من همین مقدار اطمینان میدهم که امیدواریم برجام به هم نخورد، چون برای برجام خیلی زحمت کشیدهایم و برجام را من یک توافقنامه خوب میدانم، البته مشکلاتی دارد که باید رفع شود اما در مجموع آن را به مصلحت کشور میدانم امیدواریم طرف مقابل اشتباه نکند اما اگر کسی اشتباه کند دیگر هیچچیز متوجه ما نیست.
این تهدید است؟
خیر اما سعی نکنند ما را امتحان کنند چون یکی از شگردهای آنان این است ما را عصبانی و احساساتی کنند، کما اینکه برخی عصبانی شدند و گفتند بروید توافق را پاره کنید! چرا پارهاش کنیم؟ آمریکا دارد میسوزد ما که داریم از آن استفاده میکنیم، آنها نگران و ناراحت هستند.فرض که پاره کردیم بعدش چه؟ بنابراین باید حکیمانه رفتار کنیم و احساساتی نشویم. مسئولان کشور تمام ملاحظات را درنظر گرفتهاند و رفتاری مبتنی بر منافع ملی و حکمت سیاسی را دنبال میکنند. درنظر داشته باشید ایران یک کشور باتجربه است و آهسته و پیوسته منافع ملی خود را پیگیری میکند نه مثل برخی مقامات منطقه، ما نمیخواهیم آنقدر تند برویم که بعد حتی از راه رفتن هم باز بمانیم بلکه سیاست ما حرکت آهسته و پیوسته است.
در دولت آینده حضور خواهید داشت؟
نمی دانم، تاکنون (زمان مصاحبه) صحبتی با من درباره دولت آینده نشده است، هرچه قسمت باشد، من تسلیم مشیت الهی و تصمیم بزرگان هستم، اگر تشخیص دادند ادامه دهیم به خدمت ادامه میدهیم اگر تشخیص دادند کس دیگری بیاید اهلا و سهلا.
از آخرین وضیعت نیروگاه ها چه خبر؟
ما ساخت دو نیروگاه جدید هسته ای را با روس ها شروع کرده ایم، ارزش قرارداد این دو نیروگاه حدود ۱۰ میلیارد دلار است، توتال با این همه سر و صدا ۵ تا بود، قرارداد با روس ها ۱۰ میلیارد دلار است این بزرگترین پروژه صنعتی کشور است که کارش آغاز شده است. غنی سازی ما در حال ادامه است! آب سنگینمان را داریم تولید می کنیم و می فروشیم، تا الان ۷۰ تن فروخته ایم در شرایطی که کل بازار دنیا ۱۰۰تن در سال است!
مدرن سازی راکتور آب سنگین اراک تا به امروز عالی جلو رفته است، یک راکتور نو و ایمن را با چینی ها در حال طراحی و تکمیل آن هستیم، سئوال من این است کجای صنعت هسته ای متوقف شده؟ شما بروید از این آقایان سئوال کنید که این راکتور آب سنگین اراک کی قرار بوده راه بیافتد؟ طوری حرف می زنند انگار داشته کار می کرده و ما خرابش کرده ایم! ما گزارش فنی داریم، تا دو یا سه سال آینده هم راه نمی افتاد چون خیلی از تجهیزاتش نبود، خیلی مسائلش مشکل فنی داشت، مسائل ایمنی اش مشکل داشت و اصلا نظام ایمنی به آن مجوز نداده بود.
ما ۵۵۰ تن اورانیوم داشتیم در این دو سال ۳۶۰ تن به آن اضافه شد در کل تاریخ یعنی قبل از انقلاب ما ۵۵۰ تن اورانیوم توانسته ایم بخریم که ۳۶۰ تن به آن اضافه شده و قرار بود ۹۰۰ تن دیگر به آن اضافه شود که فعلا انگلیس ها جلوی آن را گرفته اند و البته موضوع در دست پیگیری است.