قالیباف در 3 راهی سرنوشت
به گزارش وکیل ملت، هرچند جناح اصلاحطلب سعی کرده از وابستگی به افراد و فردگرایی خارج شود و اکنون نیز با حمایت از اعتدالیون در سیاستورزی به کنش سیاسی میپردازد، اما اصولگرایان به هیچ وجه در طول سالهای اخیر نه به بازسازی فکری جریان خود اهتمام ورزیدند و نه توانستهاند با استفاده از چهرههای جدید، رابطه مضاعفی با بدنه اجتماعی خود بگیرند.
هرچند برخی رای 15 میلیونی اصولگرایان در انتخابات 96 را به واسطه حضور چهره جدیدی در این جناح تحلیل میکنند، اما واقعیت این است که این چهره هم از دل اندیشه اصولگرایی سنتیخارج شده است و اصولگرایان به مراتب از اصلاحطلبان در باز تولید اندیشه و چهرههای ملی عقبترهستند. یکی از این افراد که هیچ گاه با وجود عدم توفیق در نزد مردم هم بازنشسته نمیشود، محمد باقر قالیباف است. قالیباف دوبار به وسیله مردم از قطار انتخابات پایین آورده شد و اخیرا نیز در مقابل کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری چارهای جزکنارهگیری نداشت و اکنون نیز در شکستی دیگر باید شهرداری تهران را ترک کند اما باز هم هستند افرادی که در اندیشه ماندن او به صحنه سیاسی هستند.
شهردار دبیرکل میشود؟
ایران بیش از 100 سال سابقه حرکت به سوی مردمسالاری دارد، اما هنوز از توسعه سیاسی به معنی داشتن حداقلهای یک نظام حزبی محروم است. شاید تنها نقطهای در جهان وحتی کشورهای خاورمیانه که ساختار حزبی منسجمی ندارد، ایران باشد. در تمام دنیا شکست خوردگان در انتخابات از صحنه سیاسی کنار کشیده و نهایتا به تحلیل فضای سیاسی میپردازند، اما در ایران این قضیه کاملا متفاوت است و شکستخوردگان هر انتخاباتی بعد از اینکه چند میلیون رای به دست میآورند در فکر افزایش و سازماندهی آرای همکیشان خود هستند تا درانتخابات بعدی وارد شده و مجددا شانس خود را آزمایش کنند. محمد باقر قالیباف، محسنرضایی، سعید جلیلی ومصطفی میرسلیم از جمله اصولگرایانی هستند که هر بار صف میکشند تا در انتخابات حاضر شوند و یا اینکه اعلام آمادگی برای حضور درانتخابات میکنند. بزرگترین شانسی که قالیباف میتوانست در انتخابات بیاورد این بود که انصراف داد تا بتوانند حد اقل در تارک سیاستورزی اصولگرایان فعال باشد آینده محمد باقر قالیباف برای بسیاری به سوال تبدیل شده است او دوازده سال شهردار تهران بوده و به همراه معاونان خود در حال ترک بهشت است، شاید او تصمیم بگیرد به همراهی این افراد و برخی دیگر از اصولگرایان مانند مرتضی طلایی، حسن بیادی، عوض رحیمپور، نادر قاضیپورو چند تن دیگر از اصولگرایان حزبی تاسیس کرده و دبیر کل آن شود.
شاید به قرارگاه برود
محمد باقر قالیباف قبل از اینکه مسئولیت شهرداری تهران را برعهده بگیرد، یونیفرم نظامی برتن داشت. او توانست با اقدامات مانند تاسیس مرکز فوریتهای 110 یادگار خوبی از خود به جای بگذارد. در آن سالها قالیباف پیکانهای پلیس را به بنزهای الگانس تبدیل کرد ودر اتنخابات آن دوره نامزد رئیس جمهوری شد وتلاش کرد پاستور نشین شود، اما توفیقی نداشت و به شهرداری تهران بسنده کرد. اکنون بعد از خروج از شهرداری تهران یکی از مقاصدی که تمایل به حضور درآن دارد، قرارگاهخاتم الانبیاست. جایگاهی که البته در آن باید مجددا همانند هم رزمش محسن رضایی لباس نظامی بر تن کند.
دو راهی بنیاد یا آستان قدس
به نظر میرسد پیشنهاد مدیریت بر بخشی از بنیاد مستضعفان و یا آستان قدس برای یک سیاستمدار که همواره به دنبال ایجاد تحولات است، پیشنهاد درخور اهمیتی است. قالیباف در بنیاد مستضعفان میتواند همواره خود را به عنوان یک مدیر برتر اصولگرا حفظ کند. اما آستان قدس برای او معنای دیگری دارد. البته زمان زیادی نمی گذرد که قالیباف درجریان انتخابات به نفع ابراهیم رئیسی کنارهگیری کرد. اکنون شاید این رئیسی است که باید پیش قدم شده و از قدرت مدیریت او استفاده کند. آنچه تحلیلگران عرصه سیاست درباره او میگویند اینکه قالیباف مایل است در جبهه اصولگرایی نقش موثری ایفا کند.
درنهایت
قالیباف ظاهرا بر سر سه راهی قرار دارد اما به نظر میرسد آینده او را باید از زبان نزدیکانش شنید. حسین قربانزاده با بیان اینکه بعید میدانم قالیباف به دنبال ایجاد حزب و تشکل خاصی باشد، گفت: نامه اخیر آقای قالیباف، خطاب به جوانان اصولگرا بود و هرگز به معنای ایجاد یک جریان سومی در کنار جریان موجود نبود. این نامه تلنگری بود که مشکلات و ایرادات جریان اصولگرا اصلاح شود و جوانان هم به عنوان موتور محرک این موضوع هستند. بنده شخصا با توجه به شناختی که از ایشان دارم بعید میدانم که به دنبال ایجاد حزب و لیدری یک جریان باشد. قربانزاده با بیان اینکه قالیباف پس از انتخابات اخیر و خروج از شهرداری تهران همواره به عنوان یک سیاستمدار در عرصه حضور خواهد داشت، افزود: قالیباف دارای نظر و رای است و نامه اخیر ایشان هم نشان داد که او همچنان در صحنه حضور دارد و به دنبال اصلاح جریان اصولگرایی است.