مادری که با پر کشیدنش 6 نفر را زندگی دوباره بخشید

کدخبر: ۱۷۹۳۷۱
بعضی ها هم آمدنشان مایه خیر و برکت است و هم رفتنشان. داستان زندگی مادر مهربان (خوشقدم تَهَم) را بهتر است بدین صورت شروع کنیم: مادر 47 ساله جنوب شهر تهران (محله خلیج فارس) که دوازدهم مرداد ماه با شور شوق خاص مادرانه و با هزار امید و آرزوی خوب و رویایی برای فرزندش مشغول شستن لباس های سربازی رضا پسر ارشدش بود.
مادری که با پر کشیدنش 6 نفر را  زندگی دوباره بخشید

 رضا تازه دو هفته ای می شد که به خدمت مقدس سربازی اعزام شده بود و به مناسبت میلاد امام رضا (ع) مرخصی داده بودند تا با خانواده دیداری داشته باشد. مادر هنگام شستن لباس های سربازی رضا به چه فکر میکرد؟ به اینکه پسرش دوران سربازی را کی تمام می کند؟ چه موقع برای پسرش لباس دامادی در نظر بگیرد؟ یا ...

اینها سوالاتی است که در ذهن تمامی مادران نقش می بندد و اشک از چشمان آن ها سرازیر می شود، این همان اشک شوق است. این مادر مهربان در حال فکر کردن به تمام مسائل زندگی بود که به ناگاه دچار سکته مغزی می شود. رضا و علی با صحنه ای مواجه شدند که نوید حزنی سنگین را می­داد. با مراجعه به بیمارستان فیاض بخش و سپس بیمارستان امام خمینی (ره)، و بستری شدن در بخش اورژانس، نفس های این خانواده شریف در سینه حبس شد.

 وضع جسمی این مادر مهربان هر روز وخیم تر می شد ولی فرزندان نمی توانستند فقدان مادری را بپذیرند که همه دنیایشان بود، مادری که با وضعیت مالی نچندان مناسب این نوگُلان باغ زندگیش را به ثمر رسانده بود و روزی هزار بار آرزوی خوشبختی آن ها را از خدا طلب میکرد، روز پانزدهم مرداد ماه بود که پدر به همراه دو پسر و تنها دختر خانواده در آزمونی سخت قرار گرفتند. آزمونی که خیلی از مردم در آن نمره قبولی نمی­گیرند.

پزشکان از این مادر قطع امید کرده بودند و زمان فراق فرا رسیده بود. هر کس در گوشه ای نشسته و با مرور خاطرات مادر، باران اشک از چشمانشان چون سیل روانه می شد. همه چیز مهیای تصمیمی بزرگ از جانب خانواده ای کوچک اما با وسعت انسانیت و تمام هستی بود.

این خانواده با گرفتن تصمیمی بزرگ، 6 عضو جسم پاک مادر را برای زندگی بخشیدن دوباره به 6 خانواده بخشیدند و خود سرافراز شدند. راستی اسم این کار را چه می توان گذاشت؟ پس از ساعت ها کلنجار رفتن واژه ای برای این کار پیدا نشد جز این که اسم این کار را شاهکار معنوی گذاشتیم.

آری شاهکار معنوی؛ زمانی که مادی گرایی و منفعت طلبی بی حد و حصر تمام زندگی بشر را احاطه کرده، این عمل آن هم از جانب خانواده ای که نیاز شدید مالی هم دارند و به نوعی با ترکش های فقر حاصل از فاصله طبقاتی و بیکاری دسته و پنجه نرم می کنند و روزگارشان خوش نیست، شاهکار است. برای شاهکار کردن قرار نیست حتما ورزشکار باشیم یا مخترع، سیاست مدار باشیم یا بازیگر، گاهی اوقات شاهکار کردن، زندگی دوباره بخشیدن است  و مهم تر اینکه فرهنگ سازی کردن.

 سالانه 5 تا 8 هزار نفر در کشور دچار مرگ مغزی می شوند. از این تعداد 50 درصد یعنی حدود 2500 تا 4 هزار نفر برای اهدا عضو مناسب هستند. بقیه به دلیل کهولت سن، ابتلا به سرطان های خاص یا بیماری های عفونی منتشره امکان اهدا ندارند. حال شما فکر می­کنید چند نفر از این خانواده ها برای اهدای عضو موافقت می کنند؟ آمار این دسته از خانواده ها بسیار ناچیز است. نتیجه این است که از یک طرف افراد مرگ مغزی، اعضای سالم خود را زیر خاک می برند و از سوی دیگر بیماران نیازمند پیوند به دلیل دریافت نکردن عضو، جان خود را از دست می دهند.

جا دارد که مسئولین محترم نگاهی ویژه به فرهنگ سازی در زمینه اهدای عضو داشته باشند، خصوصأ امروزه که فضای مجازی این امکان را بیش از پیش برای مسئولین و نیز همه ما فراهم آورده و نیز توجه ویژه به خانواده های این عزیزان داشته باشند، خانواده هایی که شایسته تقدیر بهترین ها هستند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید