تیم ملی بوقچیها!
محمدحسین عباسی- جملات تند حامد بهداد علیه مسعود کیمیایی. همه آنهایی که با سرعتی دیوانهوار روی لینک این خبر کلیک میکردند، میدانستند بهداد یک روز روی سن جشنواره فیلم فجر به کیمیایی تعظیم کرده بود تا برای هزارمین بار از خوشحالیاش به خاطر بازی در فیلم او پرده بردارد. اهالی سینما، خبر داشتند که رابطه این بازیگر با کارگردان محبوباش سرد شده اما موضوع همین چند روز قبل در برنامه احسان ظلیپور به بحث داغ سینمای ایران تبدیل شد. برای مردی که توانسته بود جملات اعتراضی بهداد برای کیمیایی را شکار کند، به جان هم انداختن قرمزها و آبیها کار دشواری به نظر نمیرسید. یک برنامه پرحاشیه، کاتالیزور واکنشهای جنجالی پرسپولیسیها و استقلالیها شد تا گروه سازنده برنامه، طبق معمول مشغول ارتزاق از این جنجال شوند. ماجرا، با عبارتهای بیمزه مهرداد میناوند در استودیوی برنامه آغاز شد و همه جوابهای بعدی به او، فقط اوضاع را مشمئزکنندهتر کرد.
تب استندآپ کمدی، به عمق روح مردم ایران نفوذ کرده اما آنچه میناوند در تلویزیون بر زبان آورد با هیچ استانداردی شبیه به شوخی نبود. ستاره سالهای دور تیم ملی، ادبیاتی را برای صحبت درباره چهرههای رقیب انتخاب کرد که بیشتر از تلویزیون، برای جایگاه تیفوسیها در آزادی مناسب به نظر میرسید. او خودش را به جایگاه تیفوسیها تبعید کرد و مهدی پاشازاده، از همین جایگاه با رنگی دیگر پاسخاش را داد. حتی علیرضا منصوریان، همه مسائل و مشکلات استقلال را فراموش کرد و با تهدید به شکایت، وارد داستان شد تا ثابت کند که درست مثل پرویز مظلومی، از هنر ندیدن و نشنیدن برخوردار نیست.
برنده این بازی، برنامههایی هستند که به هر قیمتی برای مطرحشدن در فضای مجازی نقشه میکشند و بازندهاش، چهرههایی که کلید اختیار را به زبانشان سپردهاند و به عضویت تیم ملی بوقچیها درآمدهاند. شوخیهای میناوند با استقلالیها، مضحکتر از آن است که به نقد کشیده شود. واکنش چهرههای سرشناس آبیها به این مدل از شوخی نیز، در همین مرحله ماقبلنقد بودن متوقف شده است. میناوند و پاشازاده، محصول جامعه خشنی هستند که نه ظرافت را میشناسد و نه به درک درستی از عداوت رسیده است. جامعهای که نبض اخلاق در آن، از همیشه کندتر میزند. که «گازگرفتن» در آن، ارزشی کمتر از یک افتخار ملی ندارد.