احمدی نژاد از فرصت دوباره ای که نظام به او داده چگونه استفاده می کند؟
روزنامه آرمان با این مقدمه نوشت: الحاح او بر غیبت از جلسات مجمع چنان بود که تنها وقتی دید همه همراهان گذشته را از دست میدهد، حاضر شد به آن برگردد. دوران احمدینژاد و مدیریت غیراصولی او در دولتهای نهم و دهم در کنار نوع مواجههای که با جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام داشت باعث ابرام اصولگرایان در برائت از او شد.
کمتر کسی فکر میکرد لطف نظام شامل حال او شود و بعد از ماجراهایی که در ثبت نام برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به راه انداخت و نیز بعد از موضعگیریهای تند درباره قوه قضائیه و یکی از مهمترین بخشهای نظارتی مجلس، دیوان محاسبات، حکم مجمع به نام او زده شود. او اکنون یکی از شخصیتهای حقیقی است که در دوره جدید مجمع باید در کنار رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس بنشیند. با شناختی که از احمدینژاد به دست آمده احتمال بسیار دارد او صندلیاش را عوض کند تا با کسانی که بیمحابا بر آنان زبان گشوده بود، چشمدرچشم نشود.
تنها امید
روزی که نامه تشکر از رهبری را نوشت و بر پایبندیاش به نهی رهبری برای کاندیداتوری سخن گفت باز هم نگاهها به او مهربانانهتر شد. میگفتند هر خطایی که از احمدینژاد سرزده، اما پایبند است و بس. عمر این نگاه مهربانانه اما فقط چند ماه بود. او گویی خوابی دیگر برای خود دیده بود. نمیخواست حذف شود حتی به قیمت پشت کردن به نهی رهبری. به وزارت کشور رفت به بهانه همراهی کردن یار غارش حمیدرضا بقایی و به خیال خودش ضربه را وارد کرد؛ کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم! اقدامی که حتی همراهان همیشگی او را شوکه کرد و در بهت نشاند.
همان روزها بود که برخی خبرهای جسته و گریخته از تایید و عدم تایید صلاحیت احمدینژاد روایت میشد. همه نگاهها به شورای نگهبان دوخته شده بود و ۱۲ فقیه و حقوقدان این شورا که چه تصمیمی قرار است برای مرد رفته از پاستور بگیرند. همان روزها بود که برخی میگفتند تنها امید احمدینژاد به یک آیتا... شورای نگهبان است؛ آیتا... هاشمی شاهرودی. رابطه احمدینژاد و آیتا... شاهرودی از گذشتهها حسنه بود. تصمیم شورای نگهبان اما بر عدم احراز صلاحیت احمدینژاد قرار گرفت، عدم تایید صلاحیتی که بنا به گفته عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، ربطی به توصیه رهبری به او نداشت: «نظر شورای نگهبان تغییر نمیکند. ما اصلا رد صلاحیت نداریم، بلکه شورای نگهبان کسانی را که واجد شرایط ریاستجمهوری هستند معرفی میکند و نسبت به افراد دیگر اصلا نظری نمیدهد.
اعضای شورا با توجه به جمیع جهات نسبت به یک فرد رأی موافق یا مخالف خود را اعلام میکنند.» بعد از این عدم احراز صلاحیت اما خبری دهان به دهان نقل میشد، خبری که میگفت احمدینژادیها به دنبال گرفتن حکم حکومتی هستند و واسطه گرفتن این حکم هم کسی نیست جز آیتا...هاشمی شاهرودی. این بار این دفتر آیتا... شاهرودی بود که بهسرعت شایعه درخواست حکم حکومتی را تکذیب کرد تا تمام شانس احمدینژاد برای باقی ماندن در انتخابات از بین برود. احمدینژاد با یک تصمیم عجیب و غریب دیگر باز هم دایره همراهانش را کمتر از قبل کرد، آنقدر که آیتا...هاشمیشاهرودی هم دیگر حاضر نشود پشت او بایستد.
فرصتی دیگر
شاید به همان اندازه که همه منتظر بودند تا صندلی خالی آیتا... هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین تکلیف شود، منتظر این هم بودند که ببینند احمدینژاد آیا در صندلی عضویت این شورا ابقا خواهد شد یا نه. تصمیمی که در نهایت اعلام شد و او برای ۵ سال دیگر به عضویت حقیقی این شورا درآمد و آیتا... هاشمی شاهرودی هم به ریاست مجمع منصوب شد.
احمدینژاد و هاشمی شاهرودی گویا قرار بود اینبار زیر سقف مجمع به هم برسند. احمدینژاد بر خلاف دیگر سیاسیون که سیل پیامهای تبریک را راهی آیتا... کردند تصمیم گرفت شخصا به دیدار هاشمی شاهرودی برود؛ دیداری که رسانههای نزدیک به او بدون ذکر جزئیات منتشر کردند تا بار دیگر بازار گمانهزنیها داغ شود. گرچه در پس این دیدار ناگهانی، میشود صمیمیت و رفاقت پیشین این دو چهره سیاسی را هم متصور شد اما شاید مروری بر رویه سیاسی احمدینژاد چندان ذهن را قانع نکند که تنها دلیل این دیدار یک رفاقت سیاسی قدیمی است.
رفاقت قدیمی؛ شاید
احمدینژاد هیچ گاه رابطه دوستانه و خوبی با مجمع تشخیص دوران آیتا... هاشمی نداشت. چه آن زمان که رئیس دولت بود و حضورش در جلسات این مجمع به تعداد انگشتان یک دست هم نرسید و حتی برخی وزرا روایت میکردند که آنها نیز از حضور در جلسات مجمع منع شده بودند، چه بعدها که از جایگاه عضو حقیقی به عضویت مجمع درآمد و روایت میشد با سکوت نظارهگر مباحث و تصمیمات مجمع است. مجمع تشخیص از نگاه محمود احمدینژاد مجمع پیرمردان و از کارافتادگان سیاست بوده است. تصویری که نه فقط از زبان خود او که از زبان نزدیکانش نیز چندین بار مطرح شده بود. احمدینژاد اما این روزها تنها امیدش به همین مجمع تشخیص است و صندلیای که نظام باز هم فرصت نشستن بر آن را به او داده است.