پرسش ها در مورد غیرقانونی شدن یک ورزش در ایران
راحتترین و نه درستترین راه در هر شیوه مدیریتی در بخشهای مختلف جامعه همچون اقتصاد، فرهنگ، ورزش و ... برخوردهای قهرآمیز، دستوری و حذفی است. شیوهای که نه تنها مدیران ما را به نتایج مطلوب نرسانده بلکه وضعیت به مراتب بدتری را نیز رقم زده اما با این وجود این روش کماکان مورد کاربرد بسیاری از مدیران در بخشهای مختلف است.
در تازهترین مورد از این اتفاق محمدرضا داورزنی معاون ورزش قهرمانی و حرفهای وزارت ورزش و جوانان در دستورالعملی فعالیت کلیه ورزشکاران حرفهای ایران در رقابتهای MMA را ممنوع اعلام و تاکید کرد در صورتی که ورزشکاران ایرانی در این رشته به فعالیت بپردازند با محرومیت و جریمه مواجه خواهند شد.
MMA یا همان مبارزه در رینگ رشتهای است رزمی که سالهاست در دنیا طرفداران زیادی را به خود جلب کرده و مانند بسیاری از رشته های ورزشی دیگر از قوانین و چارچوبهای مشخص برخوردار است. هر چند فعالیت ورزشکاران این رشته همانند بسیاری از رشتههای ورزشی دیگر به دلایل نامعلوم و خودساخته در ایران ممنوع است اما طی سالیان اخیر تعدادی از علاقمندان به MMA برای امکان فعالیت در این رشته راهی کشورهای مختلف شدند اما از آنجا که چهرههای شاخصی در میان آنها حضور نداشت این مورد کمتر مورد توجه رسانهها قرار گرفت.
امیر علیاکبری همان فرنگیکار با آتیه کشتی ایران که مدالهای طلای جهان و آسیا را در کارنامه خود داشت پس از محرومیت همیشگی از حضور در میادین کشتی از پا ننشست و اینبار شانس خود را برای حضور در رشته MMA امتحان کرد و با سفر به تایلند و بواسطه داشتن کارنامهای پربار در کشتی جهان با استقبال باشگاههای فعال این رشته مواجه شد و در نهایت با باشگاه معروف AKA قرارداد امضا کرد و رسما تمرینات خود را برای حضور در مسابقات این رشته آغاز کرد.
علی اکبری پس از چند ماه تلاش و ریاضت و پیروزی در مبارزات تدارکاتی مختلف با سازمان رایزین در ژاپن قرارداد امضا کرد تا برای آنها مبارزه کند. سیر صعودی علیاکبری طی یکی دو سال اخیر و پیروزی او مقابل حریفان قدرتمند خارجی از جمله تیلور کینگ آمریکایی نه تنها نام وی را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت بلکه دور افتخار او با پرچم مقدس ایران و توجه وی به شعائر مذهبی مانند استفاده از پیشانی بند یا "حیدر کرار" پیش از مبارزه با حریف قلدر امریکایی باعث شد امیر بیشتر از همیشه در قلب مردم ایران رسوخ کند.
حضور و فعالیت علیاکبری در MMA و پیروزیهای متوالی وی نه تنها بر خلاف مصالح کشور نبود بلکه فعالیت وی در این رشته پرطرفدار جهانی علاوه بر اشاعه فرهنگ ایرانی- اسلامی باعث شد بسیاری از مردم جهان از زور و قدرت وی به عنوان نماینده ایران به نیکی یاد کنند.
به گزارش ایسنا، موفقیتهای علیاکبری طی سالهای اخیر که بواسطه تمرینات سخت و طاقتفرسای او بدست آمده باعث شد علاوه بر شهرت، منابع مالی قابل توجهی از حضور در این مسابقات نصیب وی شود. همین امر موجب ابراز علاقه برخی ورزشکاران ایرانی برای حضور در MMA شد تا جایی که جواد محجوب جودوکار المپیکی ایران که همواره از بیتوجهی به مشکلات جودوکاران گلایه داشت عازم تایلند شود تا او نیز رسما با خداحافظی از جودو، راه علی اکبری را پیش بگیرد.
با نگاهی به دستورالعمل سوال برانگیز معاون وزیر ورزش و جوانان در برخورد با حضور ورزشکاران ایرانی در MMA شاید این نکته به ذهن خطور کند که یکی از مهمترین اهداف مسئولان ورزشی ایران این است که از مهاجرت ورزشکاران حرفهای ایران به آن سوی آبها برای فعالیت در این رشته جلوگیری کنند اما آیا نمیتوان با روشهایی بهتر از استعداد جوانان ایرانی در این رشته پرطرفدار استفاده کرد؟
پس از لغو عجیب انجام ورزشهایی همچون زومبا در باشگاههای ورزشی، آیا مسئولان ورزش ایران راهی جز برخوردهای قهرآمیز با انجام برخی رشته ها که نیاز به تفکر و مدیریت بیشتری دارند پیدا نمی کنند؟ با توجه به استعداد جوانان ایرانی در این رشته و امکان پرآوازه شدن هر چه بیشتر نام ایران در میادین جهانی، علیاکبری بارها از علاقه خود برای راهاندازی این رشته در ایران خبر داده. آیا بهتر نیست مسئولان ورزش ایران که ماموریتشان ایجاد شرایط و امکانات لازم برای فعالیتهای ورزشی جوانان این مرز و بوم است، راهی بهتر جز نگاه سیاه و سفید به برخی امور داشته باشند؟
واقعا دلیل مخالفت با راهاندازی ورزش MMA در ایران و فعالیت ورزشکارانمان در این رشته چیست؟ و آیا نمیتوان با برخی اصلاحات در این رشته مطابق با دغدغههایمان، به جوانان کشورمان اجازه فعالیت در این رشته پرطرفدار را بدهیم و آنگاه با مهاجرت ورزشکارانمان به آن سوی آبها مخالفت کنیم؟ مگر علیاکبری با مجوز و یا کوچکترین حمایت از سوی مسئولان ورزش ایران به چنین موفقیت های بزرگی در میادین بینالمللی رسیده که چنین دستورالعملهایی مانع فعالیت او و دیگر ورزشکاران ایرانی در MMA باشد؟
به واقع میتوانستیم با روشی بهتر که حاصل تفکر و دوراندیشی باشد با این موضوع برخورد بهتری داشته باشیم اما چه سود که همواره آسانترین راه و نه درست ترین راه طرفداران زیادی در بین مدیران دارد.